روز جدید روزنامه جمهوری اسلامی می نویسد: شورای نگهبان با برشمردن دلایل رد صلاحیت آقای علی لاریجانی برای انتخابات ریاست جمهوری، وی را یکی از پایه گذاران شرایط کنونی اعلام کرده است. آقای رئیسی در یک نشست افطاری نیز به این موضوع پرداخت و گفت که بانیان شرایط فعلی نباید در سطح مدیریتی منصوب شوند.
عبارت صدر الذکر دلالت بر معانی قابل تأویل دارد که تحلیل آنها می تواند تحلیل موضوع را دقیقتر کند. «وضعیت کنونی» یک فاصله زمانی دارد که به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران پس از پایان دفاع مقدس و آغاز دوران سازندگی اشاره دارد. امسال سال رئیس جمهور سابق است که باعث وضعیت نامطلوب فعلی شد
. اما سنت بد تخطی از دوران احمدی نژاد کلید خورد و او با تاکتیک های حملات وحشیانه و شعارهای ضد فساد ناجوانمردانه به اسلاف خود حمله کرد و با تخریب روحیه سیاست، هشت سال طلایی را با سیاست های پوپولیستی خود از دست داد، این ناخوشایند است. عرف در دورههای بعد نهادینه شد و هر جا که توسط حاکمان کاهش یافت، به گذشته میکاودند و با مقایسه آماری غیرحرفهای مردم را به سعادت فرا میخواندند.
به نظر می رسد آنچه تصمیم گیرندگان کنونی و رهبران نظام، به ویژه هیئت امنا را به اشتباه در مورد گذشته، به جای زیر سوال بردن رد صلاحیت ها، گمراه کرده است، زیر سوال بردن دهه 1940 و کل چهار دهه رهبری است. اگر آقای رئیسی که از اول انقلاب تاکنون در قوه قضائیه خدمت کرده است، دلیل وضعیت اسفبار کنونی قوه قضائیه معرفی شود، آیا صلاحیت تصدی پست ریاست قوه مجریه را خواهد داشت؟! اعضای هیأت امنای وقت که از حامیان سرسخت احمدی نژاد بودند، بنیانگذار وضعیت کنونی اقتصاد کشور نیستند؟!
در حال حاضر، این سؤال قابل درک است، زیرا هیچ انقلابی و رهبری ذاتاً بی عیب و نقص نیست و اساساً اشتباهات لازمه ذات آنهاست. صحبت از برخورد دوگانه مخالفان با برخی سیاست ها و رویکردهای انقلاب و دولت هاست. چه بسیار منتقدانی دلسوز و اصلاحگر که بهای گزافی را برای دلسوزی خود پرداختهاند و سالها را در انزوا بهعنوان یک بیگانه سپری کردهاند.
ظاهراً آقایان از این نکته غافل شده اند که تمام کلمات فوق آتشی است که آنها را می بلعد و وتر و خشک را با هم می سوزاند. اگر وضعیت فعلی بد است، همه مدیران ارشد و میانی، قانونگذاران، قوه قضائیه و سیاستمداران در هشت سال گذشته و همه سالهای گذشته باید پاسخگوی افکار و رفتار خود باشند و مشارکت آنها فرقی نمیکند که عمل کنند یا بروند. همه قدرت بیشتری داشتند، مسئولیت بیشتری داشتند. البته مردم با انتخاب خود سرنوشت فعلی خود را رقم زده اند و نه تنها رهبران سیاسی باید مقصر باشند.