نیم قرن عشق در کوچه سردار ساری / اینجا سوزن ها ذکر می گویند


ساعت: 11:11
تاریخ انتشار: 1301/06/19
کد خبر: 1896317

حب علیشاهی نیم قرن است که در کوچه سردار ساری از پشت میز سوزن نخ ریسی شنیده است. هنرمندی عزیز که تنها پرچمدار مازندران است و خادمی اهل بیت (ع) را افتخار خود می داند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ از بلاغ نقل می کنم; نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی بهانه ای شد برای پی بردن به فردی که بیش از هفت دهه از عمر خود را در عرصه دوخت و طراحی پرچم های مذهبی سپری کرد و جوانی و چشمانش را اینگونه رها کرد.

صدای چرخ دوزی تنها پرچمدار مازندران یکی از قدیمی ترین صداهایی است که همه روزه در اطراف میدان ساعت و کوچه سردار ساری به گوش می رسد و این پرچم ها به مناسبت عید ائمه عطاران را زینت می دادند. عزاداری و بزرگداشت معصومین (ع).

اگرچه این روزها پرچم دوزی جای خود را به بنرهای چاپی امروزی داده است، اما این پرچم ها همچنان علاقه مندان خاص خود را دارند و هیچ چیز نمی تواند جای اصالت و اهمیت این پرچم ها را در مراسم مذهبی بگیرد.

برای مصاحبه با تنها پرچمدار مازندران به میدان ساعت می روم. من بارها از کنار مغازه اش رد شدم اما نتوانستم با او صحبت کنم و ته دلم امیدوارم که آقای علیشاهی فرصت و حوصله صحبت با من را داشته باشد.

پیدا کردن آدرس مغازه کوچک و باریک او کار چندان سختی نیست، فقط نام او را به سمت بازار قدیم کوچه سردار ساری بگویید تا مغازه داران آنجا آدرس محل کار او را به شما نشان دهند.

وقتی به در مغازه اش رسیدم روی صندلی جلوی مغازه نشسته بود و وقتی خودم را معرفی کردم به گرمی از من استقبال کرد و برای گپ و گفت به مغازه کوچک اما پربرکتش دعوت کرد.

وارد مغازه استاد علیشاهی که می شوی، بوی پنبه و پارچه تمام فضا را پر می کند، راهرو مغازه پر از تسبیح، مهر، چفیه و پرچم های مزین به نام اهل بیت(ع) است؛ در این راهروی مغازه پر می شود. در انتهای مغازه اش میز و چرخ گلدوزی قرار دارد که سال هاست به عشق اهل بیت (ع) هنرمندی که از 8 سالگی شروع به کار کرده است، روی پارچه ها نقش می بندد. اکنون سال هاست که طرح ها و نقش های او در بسیاری از مساجد، زیارتگاه ها و حرم های اهل بیت (ع) از مشهد و قم تا کربلای معلی قرار دارد.

«علی حب علیشاهی» یکی از هنرمندان دوست داشتنی است که اکنون همه او را به عنوان تنها پرچمدار استان مازندران می شناسند و کمتر کسی است که او را نشناسد.

در همان ابتدای صحبت با این استاد به راحتی می توان فهمید که چقدر مهربان و پاک است و این خاصیت بندگی و دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) است که به وضوح در او می بینید.

پس از خوش آمدگویی با او به گفت و گو نشستم تا از خود و حرفه اش برایمان بگوید که در ادامه می خوانید:

بلاگ: آقای علی شاهی ضمن معرفی خود بفرمایید چه شد که وارد حرفه پرچم دوزی شدید؟

حب علیشاهی: نام اصلی من علی است، اما سال هاست که همه مرا با نام «حب علیشاهی» می شناسند. من اصالتاً در مازندران و شهرستان ساری به دنیا آمدم، اما به دلیل اینکه خاله ام که در مشهد زندگی می کرد و فرزندی نداشت، از پدرم خواست که اجازه دهد با آنها زندگی کنم.

بعد از اینکه به مشهد رفتم روزها درس می خواندم و عصرها در مغازه استاد علی اصغر گلدوزیان کار می کردم. من آن زمان فقط 8 سال داشتم و از آن زمان دسته چرخ پرچم دوزی دست من بود و مشغول کار بودم.

من تا الان سه چرخ را عوض کردم و بیش از 70 سال است که خدمتگزار این خانواده هستم.

بلاغ: پرچم دوزی در کدام استان های کشور رونق دارد؟

حب علیشاهی: در استان مازندران که تنها هستم، اما در کشور این حرفه در تهران و مشهد رواج دارد.

از آنجایی که مازندرانی بودم، بعد از سربازی، بزرگانم نگذاشتند به مشهد برگردم، بنابراین اینجا ماندم و حرفه ام را دنبال کردم.

این چرخ فرمانی دارد که دست من است و به همین دلیل آموزش آن به افراد با این چرخ بسیار دشوار است. اما چرخ های پیچیده ای در بازار ظاهر شده اند که به طور همزمان چندین نقش مشترک را بر روی چندین پارچه ایفا می کنند.

من نیم قرن است که در همان مغازه در کوچه سردار، میدان ساعت، ساری کار می کنم.

بلاگ: چرا این حرفه در مازندران و کشور از بین رفت؟

حب علی شاهی: اگر این حرفه پرچم دوزی که در حال حاضر مشغول آن هستم چندین نمونه دیگر در استان داشت، این حرفه برای هیچکس در استان مازندران مبهم به نظر نمی رسید. از آنجایی که من یک نفر و یک ماشین هستم که 50 سال است در یک کارگاه با آنها کار می کنم، احتمالاً این حرفه در روستا ضعیف است.

اما برای من که به تنهایی در استان مشغول به این حرفه هستم تا کنون افتی ندیده ام و هر روز از سوی مشتریان سفارش می شود که نام ائمه عطاران را بر روی پرچم و یا سفره های اهل بیت و مذهبی گلدوزی کنم. جلسات کمیته

البته در ایام محرم کار رنگ دیگری به خود می گیرد و سفارش ها چند برابر می شود. سفارش کار از پرچم های اهل بیت(ع) تا سربند و بازوبند زیاد است و به هر حال با همین یک دستگاه خدا را شکر هنوز در مغازه بیکار ننشسته ام.

فردی هم سن و سال من که الان حدود 86 سال سن دارد کمتر مریض شده است و تنها باری که در این چند سال خدمت به اهل بیت(ع) مریض شده ام عمل قلب بوده و آن هم به خاطر پرچم دوزی است. یک حرفه است.نشسته و بی حرکت.

البته با وجود اینکه مغز و ذهنم دائماً درگیر این کار است، هیچ خستگی در خودم نمی بینم و از کارم ناراضی نیستم. زیرا خداوند من را که به این خاندان اهمیت می دهد، همان گونه که ائمه عطار (ع) را دوست دارد، دوست دارد و سفره ام به نام معصومین و ائمه عطار (ع) هیچ گاه خالی نیست.

بلاگ: سفارشات شما محدود به مازندران است یا از سراسر کشور سفارش دارید؟

حب علیشاهی: به غیر از استان مازندران گاهی از استان های دیگر کشور سفارش می دهم.

بیشتر مراجعه کنندگان من مساجد، تقاص، امامزادگان، هیئت های اهل بیت و مذهبی و حتی سفارش نوشتن نام ائمه بر سفره های عقد و مجالس خانه هستند.

بلاگ: آیا کسی برای یادگیری این حرفه با شما علاقه نشان داده است؟

حبعلی شاهی: خداوند پسری به من عنایت نکرده است و 4 دختر دارم که اکنون ازدواج کرده اند.

البته دختر بزرگم به این حرفه علاقه مند شد و کمی یاد گرفت، اما از آنجایی که ادامه کار این حرفه در بازار برایش سخت بود، ادامه نداد.

بلاغت؛ کدام یک از پرچم دوزی هایی که تاکنون انجام داده اید برایتان خاطره انگیزتر است؟

حب علیشاهی: پرچم قرمز بزرگی بود که روی آن کار کردم و روی گنبد حرم امام حسین (ع) نصب شد.

سفارشات زیادی برای حرم ائمه و اماکن متبرکه می گیرم، پرچم هایی که گاهی بیش از 6 متر طول داشتند و حتی برای حرم حضرت معصومه (س) دوختم.

بلاغ: مطمئناً خاطرات ارزشمندی در این سال ها دارید که دوست داریم در مورد آنها برایمان بگویید:

حب علیشاهی: شاید بعضی ها بعضی چیزها را قبول نداشته باشند و بگویند خرافات است، اما این پارچه سبز رنگی که الان زیر بغلم است سفارش یک زوج جوان است که قبل از سفارش به من گفتند: آدرس مغازه شما امام زمان (عج) است. ) ) به ما داد و از تو می خواهیم که نام خدا یا مهدی (عج) را بر روی این پارچه بگذاری که در دو طرف آن دو اسم کوچک خدا باشد. اگر کوچکتر از من اینجا می نشست با خود می گفتند این شخص خرافاتی است اما من به آنها گفتم که با کمال میل قبول می کنم.

من الان با رضایت کامل این پارچه رو دوختم و حرفشون رو قبول کردم.

یک ماه پیش مشتری با پسر 21 ساله اش به مغازه من آمد و از من خواست برای پسرش به نام ابوالفضل لباس بدوزم، رفتم از پسر بپرسم که نخ پارچه چه رنگی باید باشد، متوجه شدم که نمی تواند صحبت کند. مادرش گفت این بچه من بعد از چند ماه تولد نمی تواند حرف بزند و حضرت ابوالفضل (ع) را از همه بیشتر دوست دارد و هر جا اسمش باشد یا عکس منسوب به حضرت ابوالفضل (ع) را می بیند و می گیرد. با دو دستش و روی صورتش می گذارد.

من این جامه را برای این مادر و بچه دوختم و به آنها دادم، البته قیمتی ندادم و گفتم هر چه دادی خدا رحمتت کند. چند روز بعد از این ماجرا دیدم این خانم به همراه پسرش با کیسه ای شیرینی وارد مغازه من می شوند و همان پسر سلام کرد و گفت: حالم خوب شد و حضرت ابوالفضل(ع) مرا شفا داد.

در طول دو دهه ای که در مشهد کار کردم، از این قبیل معجزات فراوان دیدم. ائمه زنده و حاضرند و وجود دارند، ما باید دلهایمان را پاک کنیم.

بلاگ: در این 70 سال چند پرچم دوخته اید؟

حب علیشاهی: در طول این سال ها بیش از یک میلیارد پرچم، سربند، بازوبند، سفره و عبا دوخته ام. بعضی روزها با این دستگاه 200 سربند و 10 عدد پیراهن و پرچم می دوزم.

هر روز صبح که وارد مغازه می شوم، بعد از نام خدا و با توکل بر او، حمدسوره می خوانم و سپس وضو می گیرم و پشت دستگاه کارم می نشینم. چرا اسم مبارک را روی این پارچه ها می دوزم؟

بلاگ: تفاوت دوزی در ماه محرم با ماه های دیگر سال چیست؟

حب علیشاهی: کار در ایام محرم بسیار تاثیرگذار است، واقعا تاثیر متفاوتی نسبت به ماه های دیگر سال دارد. نه اینکه درآمد شما در این ماه بیشتر از ماه های دیگر سال باشد. این که در این ماه برای خیمه های عزاداری نام ائمه عطار (ع) را بنویسم برایم ارزشمند است.

من برای سفارشات این ماه نرخی تعیین نمی کنم و سالهاست که در ایام محرم و صفر برای مشتریان نرخی تعیین نمی کنم و این نعمت زندگی من است.

بلاگ: بزرگترین سفارش پرچم دوزی که داشتید چه بود؟

حبعلی شاهی: بزرگترین و سخت ترین سفارش کاری برای من مربوط به امامزاده عباس (ع) ساری بود که آقای خرسند به من سفارش دادند.

بر روی این پرچم در کنار نام اهل بیت(ع)، تصویر امامزاده نیز به کار رفته بود که سال ها در ورودی حرم نصب شده و دیگر وجود ندارد.

بلاغت؛ از این گذشته، اگر حرف های ناگفته ای دارید، ما در خدمت شما هستیم

حب علیشاهی: همسرم سال گذشته به دلیل ابتلا به ویروس کرونا درگذشت و غیبت او برایم بسیار سخت است.

در تمام زندگی ام با او هیچ ناراحتی یا بدخواهی از او ندیدم و او 4 فرزند خوب برایم تربیت کرد که اکنون در سنین پیری از من مراقبت می کنند.

امیدوارم خداوند در آن دنیا او را ببخشد و به او رحمت کند.

استاد علیشاهی با من خداحافظی کرد و گفت: خبرنگاران زیادی پیش من آمدند اما ماندگارترین آن برای من مصاحبه با خبرنگار فقید رادیو آقای کریم سلمان پور بود که متاسفانه در دوران کرونا ایشان را از دست دادیم.

هنوز به یاد دارم که آقای سلمانپور با چه شور و شوقی به سراغ من آمدند و درباره این حرفه صحبت کردیم. خدا بیامرزه.

وقتی از استاد علیشاهی خداحافظی کردم، ایشان همچنان پشت میز خود نشسته بودند. صدای چرخ گلدوزی او در کوچه سردار می پیچد. نخ زرد روی پارچه سبزی که نام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) روی آن است، اکنون نام خدا را روی آن می بیند.

من دور شدم، اما به نظر می رسد سوزن ها اشاره می کنند…

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید