پروژه روشنفکری دینی متوقف نشده است

پروژه روشنفکری دینی متوقف نشده است

روز جدید سوال: وضعیت دینداری و جهت گیری دینی در جامعه امروز چگونه است؟ آیا پروژه روشنفکری دینی در ایران به پایان رسیده است؟ چرا نواندیشان و روشنفکران دینی مانند گذشته قانونگذار فعلی نیستند؟ وی برای پاسخ به این سوالات با سید محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه و پژوهشگر و عضو شورای مرکزی مدرسین و پژوهشگران حوزه علمیه قم گفت‌وگو کرد. ایازی در این زمینه معتقد است: «به طور طبیعی اگر دولت کارآمدی لازم را برای حل مشکلات مردم داشته باشد، نگاه مردم به حکومت و دین هم مثبت خواهد بود و هم برعکس، اگر ناکارآمدی وجود داشته باشد، مردم نظر منفی خواهند داشت. نتیجه این گفتگو را در زیر می خوانید.

روشنفکران دینی در ایران نقش مهمی در جریان فکری جامعه داشتند. چرا نقش روشنفکران دینی نسبت به گذشته کمرنگ شده است؟

در گام اول باید مشخص کنیم که چه تفسیری از روشنفکری دینی داریم. من شخصاً به نوآوری دینی اعتقاد دارم، نه روشنفکری دینی. راهی که باید برای آینده دین و اصلاح اندیشه دینی طی کنیم باید در مسیر نوآوری دینی انجام شود. به جای آن می توان از روشنفکری دینی هم صحبت کرد. به طور کلی، وقتی از اصلاح دینی صحبت می کنیم یا با چالش های دینی مواجه می شویم، دو جریان فکری با آن مخالفت می کنند. نخست، این سنت است که در برابر هر چیزی که در دین وجود دارد مقاومت می کند و آن را پایه و اساس خود قرار می دهد. دسته دوم کسانی هستند که معتقدند دین باید بر اساس تحولات و نیازهای عصر مدرن به روز شود. روند اصلاح اندیشه دینی نیز به دو فرآیند تقسیم می شود. گرایشی که معتقد است این اصلاح باید بر اساس آموزه ها و اصول دین باشد. اما گروه دوم معتقدند مسائل دینی باید مورد بازنگری و بازنگری قرار گیرد. من معتقدم تا زمانی که جامعه و نهاد دین وجود دارد، امر دینی می تواند شکل های مختلفی پیدا کند و تغییر کند. اما تا زمانی که نهاد دینی وجود داشته باشد، تفکر نو و روشنفکری دینی نیز وجود خواهد داشت. یک سنت مذهبی نیز وجود دارد. در دین مسیحیت امروز پس از گذشت 400 سال شاهد ظهور هر سه جریان هستیم. امروزه جنبشی در مسیحیت وجود دارد که نگرش ارتدکس به دین مسیح دارد. به غیر از این دو جریان، جریان های دیگری نیز وجود دارد. با وجود تمام مشکلات و چالش هایی که در دین مسیحیت وجود داشت و امروز هم وجود دارد، این سه جریان همچنان به کار خود ادامه می دهند و از دیدگاه های خود پیروی می کنند. این جریانات فکری با گذشت زمان فراز و نشیب هایی داشته اند اما از بین نرفته اند، هنر علما و مصلحین این است که بتوانند با دقت و حساسیت بیشتری به پرسش ها و شبهات دینی موجود پاسخ دهند و در دین پویایی ایجاد کنند. در این زمینه.

در میان سه جریان فکری، یعنی. جریان سنتی دینی، نوآوری دینی و روشنفکری دینی، کدام جریان به عنوان پارادایم غالب در جامعه امروز ایران مطرح شده است؟

در این زمینه باید به اتفاقاتی که در جامعه ما افتاده است توجه کنیم. طبیعتاً اگر دولت کارآمدی لازم را برای حل مشکلات مردم داشته باشد، نگاه مردم به حکومت و دین هر دو مثبت خواهد بود، برعکس، اگر ناکارآمدی وجود داشته باشد، مردم از منظر منفی به مسئله نگاه می کنند. واقعیت این است که در سال های اخیر چالش ها و مشکلات زندگی مردم بیش از گذشته افزایش یافته و مردم با مشکلات جدی اقتصادی و معیشتی مواجه هستند. به همین دلیل برخی از ناکارآمدی های مدیریتی جامعه را عامل این وضعیت می دانند. یکی از دلایل افزایش چالش ها به حاشیه راندن نخبگان و تحصیلکردگان جامعه است که نگران بهبود شرایط هستند. اکثر این افراد به دلایل نامعلومی در تصمیم گیری های جامعه نقشی ندارند. این در حالی است که در صحنه هستند کسانی که گاه توانایی و کارایی لازم را برای مقابله با چالش های جامعه مدرن ندارند.

روشنفکران دینی در گذشته به صورت جریانی در فضای فکری و دینی جامعه حضور داشتند و زمینه های تغییر و تحول را ایجاد کردند. و این در حالی است که در شرایط کنونی روشنفکران دینی به صورت جدی در صحنه حضور ندارند و یا اگر حضور دارند هنرمند بالفعل نیستند. دلیل این چیست؟

من قبول ندارم که روشنفکر دینی وجود ندارد. اگر اینطور است، پس نشانه این همه انتقادات به موضوعات مختلف دینی چیست؟ با این حال، دو دلیل مهم را در حوزه تأثیرگذار می دانم که چرا روشنفکران دینی مانند گذشته محبوبیت ندارند. اولاً فرصت ها و شرایط پیدایش اندیشه های فکری دینی کاهش یافته است. به عنوان مثال اگر به وضعیت صدا و سیما در اوایل انقلاب نگاه کنیم، متوجه می شویم که در آن زمان همه طیف های فکری می توانستند در موضوعات مختلف نظر خود را بیان کنند و محدودیتی در این زمینه وجود نداشت. این در حالی است که در شرایط کنونی رادیو و تلویزیون بخشی از قرائت دینی شده و سایر طیف های فکری نمی توانند نظر خود را بیان کنند. سایر طیف های فکری آنچه را که دارند در رسانه های مستقل ارائه می کنند. به همین دلیل مردم معنویتی که در تلویزیون نشان داده می شود را می بینند. از طرفی در روزنامه ها می بینند که به طور رسمی چه می گویند. در چنین شرایطی، مردم فکر می کنند که دین تنها چیزی است که به طور رسمی نمایش داده می شود. در نتیجه مردم هر چه را به نام دین می بینند می بینند و افکار اصلاحی با گذشت زمان کم رنگ می شود.

آیا افول افکار اصلاحی به ویژه در حوزه دینی موجب بی تفاوتی نسبت به دین در سطح جامعه نخواهد شد؟

بی تفاوتی نسبت به دین پدیده جدیدی در دین نیست و در گذشته نیز وجود داشته است. پس از رحلت پیامبر اسلام که بنی امیه، بنی عباس و بنی مروان بر حکومت حکومت کردند، مردم اگر انتقادی داشتند، از حکومت انتقاد می کردند. بعد از مدتی به دلیل اینکه همه امور دینی توسط حکومت اجرا می شود، همه فکر می کنند که دین همان چیزی است که توسط حکومت اجرا می شود. به همین دلیل، برخی از تعارضاتی که در آن زمان با دین پیش آمد، ناشی از عملکرد دولت بود. این اتفاقات باعث شد که مردم برخی از اصول اولیه دین را زیر سوال ببرند. مثلاً جریان شعوبیه و برخی جریانات دیگر در این زمان به دلیل همسطح شدن پدید آمدند.

نوآوری دینی چه تفاوتی با روشنفکری دینی دارد و به نظر شما کدام یک در شرایط کنونی جامعه مؤثرتر است؟

امروز یک چالش جدی در جامعه وجود دارد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. من معتقدم این وضعیت مربوط به رفتار اصلاح طلبان دینی است. تفاوت بین نوآوری دینی و روشنفکری دینی در این است که نوآوری دینی اصول خاصی را اتخاذ کرده و این اصول را مبنای اصلاح خود قرار داده است. این چنین است در حالی که روشنفکران دینی در هیچ چیز خود را اصیل و اصیل نمی دانند و از همه چیز صحبت می کنند و سعی می کنند همه چیز را تغییر دهند. علیرغم اینکه برخی ادعا می کنند روشنفکری دینی تمام شده است، من معتقدم که اینطور نیست و تا زمانی که نهاد دین وجود دارد، نوآوری دینی و روشنفکری دینی وجود خواهد داشت. این احتمال وجود دارد که شکل و هندسه هر یک از این دو جریان تغییر کند، اما هر دو وجود داشته باشند و ناپدید نشوند. هر چند من از منظر بدعت دینی صحبت می کنم و این رویکرد را دنبال می کنم و به این راه و روش اعتقاد دارم.

دیدگاهتان را بنویسید