پیری ایران در دهه شصت چگونه خواهد بود؟

پیری ایران در دهه شصت چگونه خواهد بود؟

پرداختن به نیازهای سالمندان امروزی در واقع رفع نیازهای اجتماعی بزرگتر است. زمینه سازی برای ورود موجی که در تعریف امروز جامعه جوان محسوب می شود. افراد 60 ساله ای که زمانی مدرسه ها و دانشگاه ها را پر می کردند، ازدواج می کنند، بچه دار می شوند و اکنون به سمت پیری می روند. اما آیا زیرساخت های جامعه برای مقابله با این سونامی بزرگ آماده است؟

رویداد۲۴ آزاده ترابی کارشناس سالمندی و مدیر رادیو روت (رادیو تخصصی سالمندان) در مقاله ای که برای رویداد۲۴ ارسال کرده است، به بحران سالمندی جوانان در ایران پرداخته و نشان می دهد که وضعیت سالمندی در ایران چقدر بحرانی است. دهه شصت؛ وضعیتی که هیچ چیزی پیش بینی نشده و قطعیتی در آن وجود ندارد. متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:

در یکی از سفرهایم به فرودگاه متوجه شدم آنچه در اختیار ما قرار می گیرد واقعا برای همه نیست و برای کسانی است که پیش نیاز جوان و سالم بودن را دارند! امکانات ما برای افراد بین 15 تا تقریبا 55 سال است و به نظر می رسد که بستر اجتماعی برای همه آماده نشده است!

تصویری که به ذهنم می رسد تصویر کوهی است که بالای آن انبوهی از برف وجود داشت که اکنون آب شده است و این آب می تواند رحمت کند، می تواند باعث سیل شود، اما اگر همه با هم آب شوند و پایین بیایند. ، همچنین می تواند باعث سیل و ویرانی شود ما در دامنه کوه هستیم و مشغول زندگی روزمره خود هستیم. ما بالای کوه را نمی بینیم، حتی تصوری از شدت و حجم آبی که به سمت ما می آید را نداریم.

امروز با دیدن افراد مسن، در واقع خودمان را می بینیم. زمینه سازی برای کسانی که اکنون طبق تعریف جامعه جوان هستند و دهه شصتی دارند که مدرسه و دانشگاه را به پایان رسانده و ازدواج کرده اند و بچه دار شده اند و اکنون به سمت پیری می روند. ما آمادگی حضور این همه سالمند در جامعه را نداریم. می خواهم یک دایره را در ذهن خود تصور کنید: بیایید این دایره را به چند قسمت تقسیم کنیم که در اینجا نام آن را می آورم و بعداً توضیح می دهم.

اداره بهداشت

ما آمادگی حضور سالم سالمندان خود را در جامعه نداریم زیرا مراقبت های پزشکی خاصی به آنها ارائه نکرده ایم. افراد کمی هستند که بتوانند به صورت حرفه ای برای سالمندان کار کنند.

تا به حال به این فکر کرده اید که آیا لازم است سالمندان برای یک معاینه ساده به بیمارستان مراجعه کنند؟ در اینجا نیاز به ایجاد حلقه های بهداشت و درمان را می بینیم که متشکل از خانه های بهداشت محله و سپس درمانگاه است و در صورت نیاز می توان سالمندان را به بیمارستان ها یا مراکز درمانی دیگر معرفی کرد.

به نظر می رسد کلینیک های دولتی و خانه های سالمندان در ایجاد پرونده های پزشکی مستند به خوبی عمل نمی کنند. مردم مدام تحت نظر نیستند. پیرمرد ما اپی کریز ندارد و وقتی به هر دکتری مراجعه می کند هر کاری به او گفته شود انجام می دهد و این پزشکان متخصص سابقه کاملی از بیمار ندارند و نمی پرسند چه داروهایی مصرف می کند و آیا تحت درمان دیگری است یا خیر. یا نه.

وزارت راه و ترابری

به نظر می رسد جامعه به جایی رسیده است که سالمندان باید در خانه بمانند و بیرون نروند زیرا بیرون چیزی برایشان نیست. چه در مورد وسایل حمل و نقل عمومی مانند اتوبوس و مترو و چه در مورد شرایط رانندگی. جامعه ما برای رانندگی افراد مسن مناسب نیست. در حوزه حمل و نقل عمومی نه وسایل نقلیه و نه افراد جامعه برای حضور سالمندان مناسب نیستند، بسیاری از ایستگاه های مترو آسانسور و حتی پله برقی یا مکان مناسبی برای عبور و مرور سالمندان ندارند. اتوبوس ها و سایر وسایل حمل و نقل عمومی در شهر هم همینطور است.

مسکن

قسمت دیگری از دایره که برای من بسیار رنگارنگ است قسمت مسکونی است. در دهه شصت تعداد ما زیاد بود و گاهی اوقات هنوز نمی توانستیم جایی برای زندگی بخریم. از کجا بفهمیم در سنین بالا با مشکل مسکن مواجه نخواهیم شد؟

آیا جامعه شرایطی را برای ما فراهم کرده که خانه ای برای خود و سقفی بالای سر داشته باشیم؟ مسکن مناسب برای سالمندان فقط سقفی بالای سر نیست. امروزه گجت های زیادی برای بهبود زندگی سالمندان آمده اند و به نظر می رسد شناخت آنها و آماده سازی آنها می تواند زندگی سالمندان را با کیفیت بالاتری ممکن کند.

جامعه مدنی

بخش بعدی مشارکت اجتماعی است. آمادگی حضور سالم و فعال اجتماعی سالمندان در جامعه را نداریم. آیا مرکز بینایی سرای محلات می تواند راهی برای حضور سالمندان در جامعه باشد؟ با برنامه هایی مانند ماهانه یک ساعت با هم بودن و نداشتن روند مکتوب برای جلسات و عدم نظارت بر سلامت روان سالمندان، اتفاقی که این مراکز برای آن در نظر گرفته شده، رخ نخواهد داد.

در این جوامع حضور روانشناس و یا حضور متخصصانی مانند فیزیوتراپیست ها می تواند به سالمندان برای بهبود شرایط زندگی آنها از نظر جسمی و روانی کمک کند، اما این برنامه ها به طور منظم برای سالمندان اجرا نمی شود.

فضای شهری

فضای شهری به طور سیستماتیک برای همه شهروندان در هر سنی و با ویژگی های متفاوت طراحی نشده است. نبود ساختار شهری برای افرادی که با ویلچر یا واکر تردد می کنند نیز موضوعی است که بارها مطرح شده است اما به نظر می رسد تصمیم جدی برای اصلاح این نقص شهری اتخاذ نشده است.

وقتی سالمندان خانه را ترک می کنند، ما آمادگی ایمن بودن را نداریم. منظور از مراقبت این است که بدانیم مردم به چه چیزهایی نیاز دارند و از قبل به فکر فراهم کردن این شرایط باشیم و آن را فراهم کنیم یا حداقل شرایط را تسهیل کنیم. ببینیم اگر سالمند خانه را ترک کند، آیا سبزه کافی دارد و شرایطی را برای راه رفتن و استراحت او فراهم کرده ایم؟ مثل گذاشتن نیمکت در پیاده روها.

احترام به تجربه

آیا از خود پرسیده ایم که آیا سالمند ما احساس مفید بودن می کند؟ یا اینکه ببینیم کنار هم در پارک نشسته اند برایمان کافی است؟ فضای احترام و آگاهی اجتماعی برای سالمندان فراهم نشده و حاضر نیستیم از تجربیات ارزشمند آنها در زندگی امروزی استفاده کنیم. آیا از فردی استفاده می کنیم که سال ها در کار بوده و کار کرده و تجربه کسب کرده است؟

بسیاری از سالمندان حاضرند این کار را به صورت داوطلبانه و بدون دریافت حقوق انجام دهند. می توانیم به آنها این احساس را بدهیم که کار چندین ساله آنها بی نتیجه نبوده و می تواند در دنیای امروز منشأ اثر باشد.

مشکل بعدی پیشرفت تکنولوژی است. ما حاضر نیستیم فناوری مدرن را وارد زندگی سالمندان کنیم. چرا بزرگسالان ما باید فقط از اخبار ساعت 2 با دنیا آشنا شوند؟ چرا از استفاده از تکنولوژی می ترسد؟ ما می‌توانیم با حداقل استفاده از فناوری به سالمندان کمک کنیم و پیشرفت را آسان‌تر کنیم. برنامه‌هایی وجود دارند که می‌توانند به سالمندان کمک کنند تا روزانه خود را از نظر جسمی و ذهنی ارزیابی کنند. اما باید دید تا چه حد استفاده از فناوری را حق سالمندان می دانیم؟

در تمام این مواردی که مطرح کردم و فکر می کنم شما هم با من موافق باشید که آموزش لازم را نداریم، سه موضوع را مد نظر دارم. تغییرات در افراد مسن باید در راستای این باشد که سه اتفاق مهم برای آنها رخ دهد: «حفظ استقلال خود»، «پویا ماندن» و «سالم بودن».

این سه سوال در دوران سالمندی هدف اصلی ما از این تلاش و این جریان سازی است تا سالمندان به صورت پیش فرض با این سه در جامعه حضور داشته باشند. در نهایت امیدوارم این موضوعاتی که به عنوان دغدغه های فردی مطرح کرده ام به دغدغه های جمعی تبدیل شود. تا بتوانیم در هر موضوعی با نهادهای مرتبط و مسئول در این زمینه اتفاق نظر داشته باشیم.