چرا جوانان سطل های زباله را آتش می زنند؟

چرا جوانان سطل های زباله را آتش می زنند؟

سوزاندن سطل زباله برای حل مشکلات اقتصادی نیست، بلکه نشانه یأس و عصبانیت و حتی ناراحتی جوانانی است که شغلی ندارند و از آینده سرخورده هستند… بودجه 1402 و همچنین اقتصادی موجود. سیاست ها پیام روشنی دارند و اینکه وضعیت اقتصادی نه تنها بهبود نمی یابد بلکه بدتر می شود، تبعیض و فقر نیز عمیق تر خواهد شد. نتیجه این وضعیت تقویت بنیان اساسی چیزی است که به عنوان اعتراض یا ناآرامی شناخته می شود. در این شرایط آیا کسی حق دارد دیگران را مقصر بداند؟

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: ماهیت اعتراضات 4 ماه اخیر را هر چه تحلیل کنیم و خاستگاه آن را در داخل یا خارج از کشور بدانیم یا به چه سهمی نسبت دهیم. هر یک از این دو مبدا یا اساس آن. بگذارید صرفاً از نظر سیاسی یا اقتصادی به آن نگاه کنیم. به نظر می رسد در یک موضوع اتفاق نظر وجود دارد و آن وضعیت بد اقتصادی کشور است. رهبری در آخرین سخنان خود تاکید کردند که «وضعیت اقتصادی کشور خوب نبوده و نیست، بنابراین مشکل معیشت مردم دلیل استفاده از آن بود». بنابراین می توان و باید نتیجه گرفت که اگر مشکلات اقتصادی حل نشود این وضعیت ادامه خواهد داشت.

چه به ریشه های داخلی و چه خارجی اعتقاد داشته باشیم، نتیجه مهم نیست، زیرا بهبود وضعیت اقتصادی یک خواسته بحق است، خواسته ای که بدیهی است با سوزاندن سطل های زباله حل نمی شود، اما مردم پاسخگوی حل این مشکل نیستند. اراده برای آتش زدن سطل های زباله حل شود، اما دولت ایجاد شده و همه امکانات لازم را دارد، قدرت تصمیم گیری و برنامه ریزی را دارد و از همه مهمتر طبق توافق نهایی و روشن قول حل مشکلات اقتصادی را داده است. تورم را به جای افزایش تک رقمی می کند، سالانه یک میلیون شغل و یک میلیون واحد مسکونی ایجاد می کند، تحریم ها را خنثی می کند و ده ها وعده ریز و درشت دیگر.

پس سوزاندن سطل زباله برای حل مشکلات اقتصادی نیست، بلکه نشانه نوعی یاس و عصبانیت و حتی غیرارادی جوانی است که شغلی ندارد و نسبت به آینده ناامید است. پس ما با اصل ماجرا یعنی مشکلات اقتصادی موافقیم. همچنین توافق نامه ای وجود دارد که مسئول حل آن کدام مرجع است. نمی توانند قول ساخت مسکن بدهند و بعد بگویند مردم باید بسازند نه دولت!

از سوی دیگر ارزیابی از آینده اقتصاد بسیار روشن است و به قول خودشان دو چهار برشته و ارائه اینهمه تصویر از استقبال و خداحافظی را نمی توان نادیده گرفت. برای بهبود وضعیت اقتصادی ابتدا باید سرمایه گذاری کرد. این یک سرمایه گذاری سازنده است. سرمایه گذاری بیهوده که نوعی اتلاف منابع است، کم نبوده و نیست.

این سرمایه گذاری از کجا می آید؟ سال گذشته سرمایه گذاری ها در کشور جبران کاهش ارزش را نداشت چه برسد به اینکه رشد اقتصادی ایجاد کند، یعنی رشد 8 درصدی برنامه رسمی کشور که به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شده است.

سیاست اقتصادی دولت در بودجه منعکس می شود. از آنجایی که دولت برای رفع تحریم و تامین ارز اقدامی نمی کند، می خواهد درآمد خود را افزایش دهد، فقط با فشار مالیاتی این کار را انجام می دهد، اما افزایش مالیات در شرایطی که رشد اقتصادی نداریم و تورم شدید است، بیش از ثبات اقتصادی برای کمک، وضعیت را بدتر می کند. مهمتر از همه، این مالیات را نیز صرف مؤسساتی می کند که کارایی ندارند و سهم آنها را بیش از هر چیز دیگری افزایش می دهد.

شاید مقایسه افزایش سهم صدا و سیما و نهادهای مذهبی و نهادی مانند ستاد امر به معروف با مسائل آموزشی و بهداشتی، رفاه اجتماعی و محیط زیست و… نشان می دهد که جهت بودجه بیشتر تنش زا است تا اطمینان بخش. از سوی دیگر، در رکود اقتصادی، میزان مالیات شرکت ها در بودجه 122 درصد افزایش یافت. خب یا دست از کار می کشند یا قیمت ها را بالا می برند. در اصل، نتیجه سیاست مالیاتی باید به کارایی، توزیع و انصاف بهتر منجر شود. اگر سیاست مالیاتی جدید باعث فرار سرمایه یا رکود شود، به این معنی است که توزیع منابع و حقوق صاحبان سهام بدتر شده است. امسال نزدیک به 45 درصد تورم خواهیم داشت که نسبت به افزایش حقوق در بودجه 1402 به طور متوسط ​​(و نه همه) 20 درصد است. یعنی حداقل 25 درصد از کل درآمد افراد را به طور غیر مستقیم مالیات گرفته اید. علاوه بر مالیات های دیگری که اضافه کردید. اما درآمد مؤسساتی که منشأ اختلاف هستند افزایش چشمگیری داشته است. از طرفی برخلاف واقعیت ادعا می کنید که کسری بودجه ندارید در حالی که این یک شوخی تلخ است که اگر کسری بودجه ندارید تورم باید خیلی کم باشد و احتمالا تورم سال آینده خواهد بود. بالاتر از امسال در واقع باید گفت که بودجه 1402 و سیاست های اقتصادی موجود پیام روشنی دارد و وضعیت اقتصادی نه تنها بهبود نمی یابد بلکه بدتر می شود و تبعیض و فقر نیز عمیق تر می شود. نتیجه این وضعیت، تقویت بنیان اساسی آن چیزی است که به عنوان اعتراض یا ناآرامی شناخته می شود. در این شرایط آیا کسی حق دارد دیگران را مقصر بداند؟

دیدگاهتان را بنویسید