چرا رئیسی وعده اینترنت پرسرعت را داد؟

چرا رئیسی وعده اینترنت پرسرعت را داد؟

او نوشت:

در جریان انتخابات، 1400 نامزد به طور معمول وعده می دادند. می توان انتظار داشت که برخی از وعده ها مبهم یا حتی فراتر از ظرفیت وعده دهنده یا واقعیت باشد، اما اگر وعده های روشن و قابل اجرا داده اند که نه تنها عملی نشده، بلکه در غیر این صورت شکسته می شوند، پس چگونه خواهد بود. برآورده شد؟ تجزیه و تحلیل شد؟

مثلاً در مورد بورس و رونق آن وعده هایی داده شد که اکنون در حال شکسته شدن است. چگونه می توان این وعده ها را تحلیل کرد؟ دروغ بود یا به دلیل بی اطلاعی از بورس صادق بود؟

یا مثال دیگر و مهمتر اینترنت بود. در جریان انتخابات، آقای راسی در اینترنت سخنانی را بیان کرد که دو نمونه بارز آن عبارتند از: «از بچه های خانه می پرسم. شما یک بازی را انجام می دهید، وسط بازی که قطع می شود چقدر احساس می کنید؟ واضح است که زیرساخت ها اشتباه است. در یک دولت مردمی، اینترنت در سریع ترین زمان ممکن گسترش می یابد و زیرساخت های لازم و بستری برای شفافیت و نظارت عمومی بر کار دولت فراهم می کند».

زمانی که یک نامزد ریاست‌جمهوری حتی با گیمرهای رایانه‌ای همدردی می‌کند و نگران سرعت پایین اینترنت است، اولین راه این است که مطمئن شود که او بیشتر نگران اینترنت به عنوان ابزار کار و توسعه و همچنین اطلاعات و اطلاعات است. اطلاع.

چرا و چگونه بلافاصله پس از انتخابات طرح دفاعی مطابق با دولت در دستور کار مجلس قرار می گیرد و نه تنها موضع رسمی در برابر آن اتخاذ نمی شود، بلکه با سکوت همراه است؟

مهمتر از آن، ما در عمل شاهد این هستیم و با وجود توسعه مداوم اینترنت در دولت روحانی، اکنون سرعت اینترنت به طرز آزاردهنده ای کاهش می یابد. بنابراین در بهمن ماه، رتبه جهانی سرعت اینترنت در ایران 7 پله سقوط کرد. چون از افزایش ماهانه ظرفیت جلوگیری کردند. مسئولان علوم می گویند: کندی اینترنت نیز باعث استرس جدی برای دانشجویان شده است. این ربطی به زیرساخت ها ندارد چرا که سرعت دولت روحانی هر سال بهتر شده است و ظاهراً به دلیل اجرای ضمنی همان طرح حفاظتی قبل از تصویب قانون است.

آیا موعود آگاهانه خلاف این را گفته است؟ یا به چنین قول صادقانه ای اعتقاد داشتند؟ اگر دومی است، پس چرا در جهت مخالف حرکت می کند؟ من می خواهم آنها دروغ بگویند. مسلماً آنها قول صادقانه ای دادند، اما این وعده در مورد یک ذهنیت سیاسی کل نگر و دستور کار حکومتی نبود. به عبارت دیگر آنها چیزهای خوبی را که مردم دوست داشتند را وعده می دادند، در حالی که می دانیم به دلایل مختلف رسیدن به همه چیزهای خوب غیرممکن است.

ما همیشه در تمرین از چیزهای خوب عبور می کنیم تا چیزهای خوب بهتری بدست آوریم. به عنوان مثال، افزایش اوقات فراغت، مسافرت و اوقات فراغت مطلوب است، اما این در تضاد با افزایش کار و درآمد است. توسعه و شتاب اینترنت مستلزم انتشار اطلاعات و تحلیل است. یکی را نمی توان پذیرفت و دیگری را رد کرد. وعده اول را نمی توان داد، اما در عمل مجموعه دولت و کارمندان دولت هدف دوم را رد می کنند.

وضعیت اینترنت و تناقضات اظهارات مسئولان با واقعیت و وعده های داده شده به مردم مشخص است اما در بسیاری از موارد این سطح مشخص نیست. باید گفت بسیاری از وعده های دولت جدید در عمل و اجرا متاثر از این درگیری های فکری است.

تضادهای فکری نومحافظه کاران پایان ناپذیر است. لایحه بودجه را تقدیم مجلس می کنند که عمده آن بدون موافقت برجام اجرا نمی شود و وقتی می گوییم این بودجه برجام است عصبانی می شوند. وعده های عجیب شغل ایجاد می کند و اگر بگویید این وعده ها با سیاست خارجی فعلی همخوانی ندارد و عملی نمی شود، ناراحت می شوند. شعار مبارزه با فساد را می دهند، اما اگر می گویید بدون حاکمیت قانون و شفافیت و توسعه رسانه های آزاد، مبارزه با فساد ممکن نیست، در عمل مقید به ابزار آن نیستند.

شعار مبارزه با تورم را می دهند و اگر بگویید بدون جلوگیری از افزایش نقدینگی و افزایش تولید و بهره وری نمی توان جلوی تورم را گرفت، این کار را نمی کنند. آنها علیه بی کیفیتی محصولات داخلی شعار می دادند، اما الزامات بهبود کیفیت، یعنی رقابت و آزادی تجارت خارجی را رعایت نکردند. این تضادها حتی تشخیص قدرت درونی خود را تحریک می کند. هزینه آن نیز بر عهده جامعه و مردم است، امیدواریم تلاش شود تا این تناقضات کاهش یابد. وضعیت اینترنت آزمونی آشکار برای بی تفاوتی جناح به این تناقضات است.

دیدگاهتان را بنویسید