چرا مسئولان برای کاهش نگرانی مردم از مسمومیت های مدیریتی اقدامی نکردند؟

چرا مسئولان برای کاهش نگرانی مردم از مسمومیت های مدیریتی اقدامی نکردند؟

علی ربیعی نوشت: بیانات اخیر رهبری و جنایتی بزرگ و نابخشودنی خواندن این واقعه حائز اهمیت بود و جای تعجب است که چرا سایر مراجع با مواضعی مشابه اظهارات ایشان سعی در کاهش نگرانی عمومی و رفع اتهام نکردند.

علی ربیعی در یادداشتی با عنوان «چند تفکری در مورد مسمومیت دانش آموزان! او در روزنامه اعتماد نوشت: روز سه شنبه در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه داور پایان نامه ای با موضوع «انگ رسانه ای رویاهای مقوایی» بودم. جلسه برای لحظه ای قطع شد و بوی بدی در اتاق نگهبانی پیچید تا اینکه قنات گزارش داد که فن تهویه هوا خراب است. این وضعیت نمونه ای از شرایط روانی – اجتماعی جامعه امروزی است. در خصوص مسمومیت دانش آموزان در مدارس چند نکته قابل تامل است: این پدیده حاکی از وجود نوعی ناامنی روانی است که به صورت مزمن در جامعه گسترش یافته است. در حال حاضر شواهد زیادی از ناامنی در جامعه وجود دارد. پژوهشی که در قالب چند پایان نامه انجام شده است نیز نشان می دهد که احساس ناامنی – به دلایل متعدد – گاهی بسیار بیشتر از شاخص های قابل سنجش امنیت بوده است. تداوم این وضعیت در بلندمدت منجر به از بین رفتن تعادل روانی جامعه و آسیب پذیری و کاهش مقاومت ذهنی در برابر هر پدیده ای (درست یا نادرست) شده است. این روزها جملات و جملات زیادی را می شنویم که بر اساس جنسیت، قومیت و تفاوت های نسلی بیان می شوند. “حال ما خوب نیست! بیان مکرر جمله «حالم خوب نیست» نشان دهنده احساس ناخوشایند جمعی در جامعه است.

بخشی از این نگرش بدون شک نتیجه احساس ناامنی مزمن در جامعه است. این عدم قطعیت ها ناشی از غیرقابل پیش بینی بودن شرایط اقتصادی، این ایده که «امروز بهتر از فردا است»، ترس از کنترل اجتماعی، نبود امنیت شغلی و مواردی از این دست است. شواهدی که در دنیا اتفاق افتاده نشان می دهد که مسیر سیستم های هوشمند به شرح زیر است. در صورت بروز هر پدیده ای بلافاصله از روانشناسان فردی و اجتماعی و همچنین جامعه شناسان و کارشناسان رسانه ای در قالب کمیته های مماشات برای سیاست گذاری صحیح کمک می گیرند. در این مورد لازم بود با تشکیل میزگردهایی با حضور متخصصان مرتبط با گستره حادثه، از متخصصان عفونی و سم شناسی گرفته تا جامعه شناس، روان شناس و حتی کارشناسان امنیتی و کارشناسان قضایی، مسئولان و رسانه ملی را درگیر کنند. و پرونده های جنایی هم جدیت سیستم در درک مشکل و هم جدیت در برخورد با متخلفان باید از همان ساعات اولیه نشان داده شود.

فقدان چنین واکنشی در روزهای ابتدایی و در حادثه مهسا امینی و چابهار به بحران تبدیل شد. به نظر می رسد چنین وضعیتی ناشی از دو چیز باشد. عدم آمادگی ساختاری و شناختی و نیز تردید در موضع گیری به دلایل خیالی به سندرم عدم پاسخگویی بدل شد. توضیح دقیق تر این رد نشان می دهد که:

1- متأسفانه سامانه اطلاع رسانی رسمی با عدم پاسخگویی خود در بسیاری از موارد باعث بی اعتمادی، عدم همراهی خواندن و پذیرش اطلاعیه های رسمی از سوی مردم شده است. اتفاقا مهاجرت اقتدار رسانه ای نیز در اثر همین عدم پذیرش اتفاق افتاد تا تمامیت ذهنی جامعه که ارزش آن کمتر از تمامیت ارضی جامعه نیست، به راحتی توسط هر جریانی نفوذ کند. متأسفانه به دلیل درک نادرست از مفهوم امنیت، در مواجهه با پدیده مهم «بی اعتمادی»، نه تنها برنامه مشخصی برای ایجاد امنیت وجود ندارد، بلکه با ادامه روش های غلط گذشته، خود زمینه سازی می کنند. برای نفوذ افراد بدخواه

2- بخشی از عدم اعتماد به اظهارات مراجع رسمی ناشی از نبود سامانه اطلاعاتی، اظهارات متناقض و غیرشفاف با تاخیر زیاد و گاه با کتمان واقعیات است. فقط به اخبار و روند چند ماه اخیر نگاه کنید، از مذاکرات برجام گرفته تا سیاست های اقتصادی، پرونده مهسا امینی و این بار مسمومیت. در این میان سخنان اخیر رهبری و جنایتی بزرگ و نابخشودنی خواندن این حادثه حائز اهمیت بود و جای تعجب است که چرا سایر مراجع با مواضعی مشابه اظهارات خود سعی در کاهش تشویش افکار عمومی و پرهیز از اتهامات نداشتند.

3- عدم برخورد با پدیده‌های مشابه مانند اسیدپاشی در اصفهان، حمله به دوچرخه‌سواران زن، تحریک غیرقانونی – حتی مجاز فرهنگی – حمله به برخی سفارت‌ها و غیره، عدم شفاف‌سازی نتیجه این موارد به طور کلی، افکار عمومی را برانگیخته است. قضاوت و بی اعتمادی در مقایسه با ساختارهای رسمی.

4- به نظر می رسد سیستم قادر به تصمیم گیری و واکنش به موقع نیست. این وضعیت از یک سو نشان دهنده ناتوانی نظام در پاسخگویی در جامعه ناپایدار روانی و معترض است و این ناتوانی به انباشت ابهامات دامن می زند. از سوی دیگر خارجی ها سعی کرده اند هوشمندانه و سریع در این حادثه موج سواری کنند و با کمک الفاظی مانند حمله شیمیایی به دختران یا گرفتن عکس هایی مشابه سریال چرنوبیل، پروژه مسموم کردن افکار عمومی با مسموم کردن دانش آموزان را پیش ببرند.

در این صورت تشکیل کمیته‌های تخصصی با اعضای ترکیبی فوق و ایجاد نظارت و رهگیری مطبوعات و رسانه‌های آزاد – برخورد با خبرنگار یک رسانه در قم بدترین اقدام ناشیانه و منفی در این جریان تلقی می‌شود. نه تنها احساس امنیت را از سیستم افزایش دهد و الگویی برای موارد مشابه باشد.

اگرچه اطلاعات دقیقی از پرونده مسمومیت ندارم، اما با توجه به تجربه و دریافت داده های مختلف، حجم و میزان گزارشات و نگرانی ها بیش از واقعیت احتمالی مطرح شده است که ناشی از ترس عمومی و بی اعتمادی گسترده است.

این مشکل با پیگیری مستمر، اطلاع رسانی به موقع و صحیح و مشارکت رسانه های مستقل و منتقد برای بحث و مناظره و از همه مهمتر بیان بی طرفانه و بی طرفانه واقعیت هر اتفاقی که می افتد، می تواند دستاوردی در جهت افزایش اعتماد عمومی به همراه داشته باشد. .

دیدگاهتان را بنویسید