کدام خواسته معترضان را شنیدید؟ آخرین پاسخ تهدید به بستن حساب بانکی آنها بود، هر چیز دیگری لطفا!

کدام خواسته معترضان را شنیدید؟  آخرین پاسخ تهدید به بستن حساب بانکی آنها بود، هر چیز دیگری لطفا!

عباس عبدی نوشت: اکنون می توان از دولت پرسید که در این مدت کدام خواسته های معترضان و ناراضیان شنیده و حل شده است تا انتظار می رود ناآرامی ها گسترش نیابد؟

روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم عباس عبدی نوشت:

یکی از ادعاهای رسمی این است که همیشه بین مردم ناراضی و معترض و آشوبگر تمایز قائل می شوند. آیا این ادعا قابل تایید است؟

ناراضی کسی است که راضی نباشد ولی اعتراض نکند. دلیل عدم اعتراض ممکن است ترس یا ندانستن اعتراض، عدم نمایندگی یا بیهوده دیدن اعتراض باشد.

معترض کسی است که نارضایتی خود را به صورت مدنی، از طریق تجمع، شعار، نامه نگاری و سایر وسایل مناسب ابراز می کند.

آژیتاتور هم به دنبال تخریب و درگیری و مسائلی از این دست است، خواه اعتراض واقعی باشد یا نباشد.

اگر مجموع این سه دسته از افراد را در یک جامعه 1000 نفری در نظر بگیریم، احتمالاً 950 نفر افراد ناراضی هستند، فقط برای تقریب ذهن. از 50 نفر باقی مانده احتمالا 48-49 نفر اعتراض می کنند و فقط یکی دو نفر اقدامات عملی انجام می دهند. این درصدها مربوط به مراحل اولیه جنبش اعتراضی است و در مراحل پیشرفته بسیاری از افراد ناراضی به معترضان خواهند پیوست.

البته با تعریف رسمی حکومت از ناآرامی، حتی رقم یک یا دو درصد شورشیان بسیار زیاد است. اما این رقم در خلاء ایجاد نشده است.

وقتی دستگاه سیاسی به حرف مخالفان گوش نمی دهد یا آنها نمایندگی نهادینه نشده ای دارند، طبیعی است که آنها به معترضان روی بیاورند و اگر غفلت گذشته در این مرحله ادامه پیدا کند، به درگیری و خشونت یا برخوردهای مشابه روی می آورند. دولت از این مرحله عنوان خاصی را برای افراد انتخاب می کند. تروریست، شورشی و غیره عناوین رایج هستند

حل این داستان با سرکوب نتیجه نهایی یا آنچه که آشوبگران می گویند شروع نمی شود. راه حل این فرآیند شنیدن صدای ناراضی است. او در آنجا معترضانی تولید خواهد کرد و برخی از معترضان دست به شورش خواهند زد. این یک روند طبیعی است.

تاکید بر آشفتگی و درگیری، نام رمزی برای تداوم نادیده گرفتن معترضان و ناراضیان است. بهتر است بگوییم مشکل فراتر از شنیدن صدای ناراضیان و معترضان است. چگونه وقتی می گوییم چرا صدای آنها شنیده نمی شود، تلویحاً از دو موجود یا دو پدیده صحبت می کنیم. در حالی که در یک ساختار سیاسی مبتنی بر مردم حتی نیازی به شنیدن صدای معترضان یا دگراندیشان نیست، زیرا صدایی که باید شنیده شود از آن مردم است، آنها می خواهند صدای اقلیت ها را بشنوند.

با این توضیحات آیا می توان بیانیه ابتدای یادداشت را تایید کرد؟ بله تاریخ مشخص است که اگر در اینجا به همین نسبت های فرضی نگاه کنیم و فرض کنیم که همه دستگیرشدگان طبق تعریف رسمی شورشیان هستند، این بدان معناست که طبق گفته مقامات رسمی تعداد معترضان ده ها برابر بیشتر از تعداد شورشیان است. و تعداد مخالفان نیز دهها برابر معترضان است و این تعداد بسیار زیاد است. اما آنچه در سه ماه اخیر دیده شده پاسخی است به گروهی از مردم که به عنوان اغتشاشگر خوانده شده اند و هیچ اقدامی برای ارائه مطالبات و دیدگاه های معترضان و مهمتر از آن ناراضیان صورت نگرفته است و اساسا هیچ برنامه ای وجود ندارد. اصلا . .

اگر به خبرنامه نویسان جریان حاکم مراجعه کنید، متوجه می شوید که عموماً افراد سطحی را در آن سوی آب می بینند و دانسته یا ندانسته جریان موجود را به آنها نسبت می دهند، در حالی که واقعیت چنین نیست و ناراضیان و معترضان. باید به جریان ها اصالت داد و اگر بتوانند حرف بزنند و نماینده داشته باشند، مطمئناً هیچکس به مرحله بعد نمی رود و اقدامات عملی و خشونت آمیز انجام نمی دهد و اگر بشود مردم آنها را محکوم خواهند کرد.

حال می‌توان از حاکمان پرسید که کدام خواسته‌های معترضان و ناراضیان در این مدت شنیده و حل شده است تا انتظار تشدید ناآرامی‌ها را داشته باشیم؟ آخرین پاسخ چیزی شبیه به این بود که یک جاسوس و یک اسرائیلی به مردم بی حجاب زنگ زدند یا حساب های بانکی آنها را تهدید کردند. نه اون لطفا

دیدگاهتان را بنویسید