کم کاری در روایت وقایع غرور آفرین برای نسل جدید، به دشمن فرصت می دهد تا روایت بسازد

انقلاب اسلامی ایران و همچنین دفاع مقدس، نمونه های حماسی، گرانبها و قهرمانانه تری نسبت به افسانه های غرب و شرق دارد که هر یک از آنها می تواند دستمایه فیلمی پرمحتواتر و جذاب تر از فیلم پرمخاطب باشد. Legend of Jumong یا تمام شخصیت های خیالی وسترن مانند بتمن، مرد عنکبوتی، سوپرمن و غیره تا گزینه های بیشتری برای برندسازی و ساخت شخصیت به شما ارائه دهند.

اما به دلیل کم توجهی به این حوزه، نه تنها نتوانستیم آنچه را که داشتیم و شخصیت، فیلم، برند، مدل و فرهنگ بسازیم، بلکه در مقابل هشدارهای رهبر فرزانه انقلاب درباره بومی گرایی فرهنگی و فرهنگ سازی، اقدامی ویژه انجام دادیم. تهاجم فرهنگی ما امروز هم نسلی را که به اندازه کافی در مقابل چشمان ما بوده و به دور از آن چه در بعد معنوی و روحی و انسانی استحقاقش را داشته اند، ندادیم، نتیجه همین بی توجهی و کم کاری است.

وقتی به نسل خودمان نگاه می کنیم، یعنی دهه 60، زمانی که به نسل انقلاب دلبسته ایم و دفاع مقدس در دوران کودکی ما اتفاق افتاده و ذره ای از آن روزها را چشیده ایم، می بینیم که حرف زیادی درباره آن نیست. انقلاب و دفاع مقدس حتی برای ما، حداقل آنقدر که برای درک آن روزها لازم بود گفته نشده است و این را اکنون با بررسی لایه ها و ابعاد آن حوادث خارق العاده به عنوان یک محقق و نویسنده می فهمم.

این اتفاق برای ما افتاد که سال‌های زیادی از عمر خود را تا آغاز جوانی در شرایطی سپری کردیم که هیچ یک از شبکه‌های ماهواره‌ای آنقدر محبوب نشده بودند که انگیزه منفی در بین روایت‌های نسل انقلاب و نسل انقلاب ایجاد کنند. دفاع مقدس و شبکه های اجتماعی موبایلی وجود نداشت که حالا که روایت تماما دست این شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی موبایلی است و نسل فعلی هم روایت خود را از این رسانه ها می گیرد.

بسیار دردناک است که در حالی که رزمندگان دفاع مقدس در قید حیات هستند و نسلی که انقلاب کردند نفس می کشد، دشمن با نفوذی که با ابزار رسانه ای خود بر نسل جدید می گذارد، روایت های درهم و برهم از انقلاب را بیان می کند. جایی که نسل جدید حتی حاضر به شنیدن و باور روایت اصلی از زبان کسی که قهرمان و قهرمان این رویدادها بوده است، ندارد. انقلابیون و رزمندگان اسلام.

اغتشاشات اخیر تنها آزمونی است برای برآیند جنگ شناختی و جنگ داستانی دشمن بر روی برخی مفاهیم مانند وضعیت کنونی کشور یا دوران قبل از انقلاب. زمانی که از ارائه ارزش های انقلاب و دفاع مقدس و ارزش های دیگر غافل شدیم، دشمن برای خود جای پایی درست کرد تا بتواند به موقع به هدفش بزند و روایتی را که می خواست در ذهن مخاطب ایجاد کند. مفاهیمی مانند انقلاب، وطن و اسلام.

در نتیجه این جنگ شناختی، نسل کنونی نسبت به منابع داخلی اعم از خود شخصیت های انقلاب، رسانه های داخلی، کتب و نشریات محلی بی اعتماد و حتی متنفر است که حتی حاضر نیستند به این سخنان گوش دهند و وقتی با شنیدن این سخنان، درهای فکری خود را می بندند، در مقابل، آنها را کاملا بسته نگه می دارند.

دشمن به فرزند ما دسترسی فیزیکی ندارد اما با این ابزار فضای مجازی او را با کلمات پیرو خود کرده است. کلمه ای که معجزه حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود و به جای اینکه به اهمیت منطقه ای که در قالب معجزه پیامبر خاتم باید با آن بپردازیم، از آن غافل شدیم و بنابراین در جنگ مکه و در جنگ ترکیبی که در او را آزار می دهیم و جوانان و نوجوانان خود را از خود جدا می بینیم.

باید از فرصت تماس فیزیکی با نسل جدید استفاده کنیم و از همان جایی که ضربه خورده ایم، یعنی از «احساس»، راه را برای تأثیرگذاری بر آنها باز کنیم. احساس نفرت آنها به آنها اجازه نمی دهد حقیقت را بشنوند، بنابراین باید آن احساس نفرت را به یک احساس خنثی و سپس به احساس عشق تبدیل کنیم. راه حل این مشکل در هنر و استفاده از وسایل هنری نهفته است.

ما همچنین توانایی های معنوی و سایر قابلیت ها را داریم که با آنها می توانیم سریعتر به نتیجه برسیم. اردوهای راهیان نور و برگزاری گشت و گذار در دستاوردهای جمهوری اسلامی از جمله رویدادهایی است که به سرعت اثرگذار بوده و می تواند علاوه بر بیان روایت های صحیح و قانع کننده، اثر جنگ شناختی دشمن را خنثی کند.

در جنگ ترکیبی که دشمن با تحریم و جنگ گروهی مسلحانه، جنگ نرم، جنگ روایتی و… وارد میدان شده است، ما نیز باید در همه این عرصه ها وارد میدان شویم و با داشته های خود در مضراتی که دشمن ایجاد کرده پیروز شویم. برای ما و موفقیت

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید