کنایه روزنامه جمهوری اسلامی به مولوی عبدالحمید: کسی که ابتدا اغتشاش زاهدان را محکوم کرد و ساعاتی بعد آن را تکذیب کرد و به تروریست ها پیوست، معلوم است مقصر کیست.

کنایه روزنامه جمهوری اسلامی به مولوی عبدالحمید: کسی که ابتدا اغتشاش زاهدان را محکوم کرد و ساعاتی بعد آن را تکذیب کرد و به تروریست ها پیوست، معلوم است مقصر کیست.

روز جدید مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی می نویسد: حوادث تروریستی زاهدان که از روز جمعه 17 مهرماه پس از اقامه نماز جمعه این شهر در مجاورت مصلی اهل سنت آغاز شد و سپس به برخی نقاط شهر سرایت کرد. همراه با نکات قابل توجهی است که مدیران ارشد. کشور باید به آنها توجه ویژه ای داشته باشد.

یکی از این نکات که بسیار حائز اهمیت است این است که برخلاف القائات دشمنان ملت ایران، ماجرای زاهدان و عموماً داستان های مشابهی که مدتی است در کشور ما رخ می دهد، ربطی به شیعه ندارد. و مسائل اهل سنت . روشن ترین دلیل بر بطلان این آموزه ها شهادت یک بسیجی اهل سنت در حوادث جمعه زاهدان است که با تروریست های تجزیه طلب مقابله کرد و تا آخرین قطره خون از تمامیت ارضی کشور دفاع کرد.

شیعه و سنی قرن ها در ایران در کنار هم زندگی می کنند و بهترین روابط را دارند. دشمنان ملت ایران تلاش های زیادی برای ایجاد اختلاف و سوء استفاده از این اختلاف کردند، اما خوشبختانه ناکام ماندند و همه نقشه هایشان ناکام ماند.

این روزها عده ای درصدد دامن زدن به این موضوع هستند اما با هوشیاری مردم و البته با تدابیر خردمندانه مسئولان همچنان تیرهایشان به سنگ خواهد خورد. در این میان رسانه های خارجی نقش بسیار مخربی دارند اما دست اندرکاران و پشت صحنه این رسانه ها این بار نیز ناامید خواهند شد.

نکته دیگر بهانه هایی است که دشمنان از طرق مختلف به دنبال آن هستند و از هر فرصتی برای ایجاد سردرگمی و تحقق اهداف شوم خود از این دست بهانه ها استفاده می کنند.

وقتی نسبتی به یک مسئول بدون در نظر گرفتن رتبه داده می شود، مسئولان بالاتر موظفند بدون اتلاف وقت آن را مطالعه کرده و نتیجه نهایی را به اطلاع مردم برسانند. همچنین اگر بررسی ها نشان داد که فرد مورد نظر اشتباه کرده است، باید سریعا مجازات شود و در صورت اشتباه بودن نسبت داده شده، افکار عمومی به طور شفاف از حقیقت مطلع شود تا هیچ عذری وجود نداشته باشد. متاسفانه در اتفاقات اخیر چه در تهران و چه در بلوچستان این روش به درستی اندیشیده و اجرا نشد و این نظارت ها مشکلاتی را ایجاد کرد. مسئولان باید در این گونه موارد عملکرد خود را بازبینی کنند تا بتوانند از ضرر و زیان جلوگیری کنند.

و نکته سوم اینکه مختصات تحرکات ماه های گذشته در زاهدان و استان نشانه هایی از تجزیه طلبی دارد. اقدامات مسلحانه، تلاش برای تصرف مراکز نظامی، ترور کارکنان کلیدی امنیتی منطقه، فرماندهی خارج از مرزها، حمایت از عناصر ظاهرا متنفذ استان و برخورداری از پول و امکانات فوق العاده، اقدامات تروریستی را بالاتر از باج خواهی موقت و ساده می کند. اهداف را گرفتند و نشان دادند که عناصری که وارد این بازی خطرناک شده بودند، نقشه بیرونی انحلال را اجرا می کردند. اطلاعات دریافتی از دستگیرشدگان نیز همین موضوع را تایید می کند.

آنچه در این مورد باید مورد توجه و بررسی مسئولان قرار گیرد، رفتار دولت با حامیان داخلی این تروریست های تجزیه طلب است. این واقعیت تلخی است که در دهه‌های اخیر، حاکمان ما روش مناسبی برای برخورد با افراد ظاهراً تأثیرگذار – چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه‌ای – ندارند و فکر می‌کنند می‌توانند در فرصتی مناسب از چنین افرادی به نفع مردم استفاده کنند. کشور و گاه علاوه بر آن، به دلیل طمع استثمار جناحی، به آنها فرصت داده می شد تا خودنمایی کنند و میدان را به میدان بیاورند.

برخلاف این تصور پوچ از معنویت، این عناصر در موقعیت های حساس از موقعیت اجتماعی ظاهری خود به نفع اهداف دیگری که به آنها دیکته شده یا منافع شخصی خود سوء استفاده می کنند. تاسف بارتر این است که دولت بارها این تجربه تلخ را تکرار می کند و هرگز از آن درس نمی گیرد. آنکس که شورش ها را برای مصلحت اندیشی فوری محکوم می کند و خواهان اقدام قاطع علیه شورشیان است و ساعاتی بعد آن را انکار می کند و بر اساس دستور کار دیکته شده خود از تروریست های تجزیه طلب حمایت می کند، مشخص است که چه کسی مسئول است.

اسکان چنین افرادی و پرورش آنها با امکانات ملی سیاست قابل قبولی نیست. این سیاست در همه سطوح به ویژه در سطح استان که به دلیل ظهور یک گروه تروریستی در کشور همسایه بیش از پیش مورد خواست تجزیه طلبان است محکوم است و همبستگی این افراد با این گروه تروریستی ازهر من ال -شمس.

دیدگاهتان را بنویسید