اجبار در هود می دهد و نتیجه می دهد

اجبار در هود می دهد و نتیجه می دهد

روز جدید فیضه صدر: درگذشت مهسا امینی حادثه تلخی بود که بار دیگر سخنان مدافعان و منتقدان حجاب را رسانه ای کرد. پس از درگذشت مهسا امینی، چالش حجاب اجباری یا اختیاری به مهم ترین موضوع بحث رسانه ها تبدیل شد. ستاره صبح در گفت و گو با حجت الاسلام مصطفی درایتی، عالم دینی و فعال سیاسی اصلاح طلب به بررسی این موضوع پرداخته است که در ادامه می خوانید:

رابطه حکومت در جامعه اسلامی با مسئله حجاب چیست؟ آیا دولت می تواند این قانون حجاب را به عنوان یک الزام قانونی اجرا کند؟

اولاً باید تشخیص داد که حجاب یک امر شرعی است. در این مورد اختلاف نظر کمی وجود دارد. تفاوت در بحث حجاب در سطح اجبار یا عدم اجبار به حجاب است. حتي در ميان علما گفته مي شود كه حجاب به دليل آثار منفي كه بر جامعه مي گذارد و به دليل تاثير منفي كه بر اصل حجاب مي گذارد امري شرعي نيست. اجبار واکنش های منفی ایجاد می کند. از طرفی اجبار عقلانی به نظر نمی رسد زیرا اجبار در جامعه ما بی اثر است. مانند زمانی که قانون لغو حجاب توسط رضاشاه ابلاغ شد، نتیجه برعکس شد و او نتوانست به زور حجاب را از زنان جامعه بردارد. به همین دلیل است که امروز هم نمی توان حجاب را به زنان تحمیل کرد، زیرا جامعه در برابر زور مقاومت نشان می دهد. هر چیزی که با زور و تهدید همراه باشد خارج از شرع است. می توان گفت امروز در کشور ما حجاب یک موضوع قانونی است و یک الزام قانونی وجود دارد و مردم باید حجاب را رعایت کنند، اما این حجاب دیگر یک حکم شرعی نیست.

نگرش به حجاب در کشورهای اسلامی چگونه است؟ آیا حجاب در تمام کشورهای اسلامی اجباری است؟

تا آنجایی که من می دانم در کشورهای اسلامی قانون الزام آور در مورد حجاب وجود ندارد و فقط در عربستان مدتی حجاب اجباری بود که البته مربوط به دو شهر مکه و مدینه بود و اخیرا همین مقدار از اجبار برداشته شده است.

این در حالی است که اجبار حکومت سعودی در مورد حجاب هرگز شامل اتباع کشورهای دیگر نبوده و فقط برای شهروندان سعودی است. همانطور که در حج دیدیم مردم کشورهای مختلف انواع پوشش مخصوص به خود را داشتند و هیچ اجبار و نهی در کار نبود.

حتی در عراق که اکثریت آن شیعه است، حجاب الزامی نیست و آنچه به عنوان حجاب در میان زنان عراقی وجود دارد، بیشتر پوشش عرفی و سنتی زنان آن جامعه است و دولت های مختلف آن کشور هرگز الزامی به آن نداشته اند. یا حجاب را اجرا کردند، نداشتند

در میان کشورهای اسلامی، پس از ایران، تنها در افغانستان شاهد پوشش اجباری زنان هستیم. که از مصادیق رفتار طالبان و ناشی از شیوه اجباری طالبان در اداره دولت است. قبل از طالبان، حجاب در افغانستان اختیاری بود و به انتخاب زنان واگذار می شد.

در مورد حجاب، قانونی شدن حکم شرعی چه نتیجه ای دارد؟

نتیجه چهار دهه این سیاست ها در کشور نشان داده است که الزام به حجاب نه تنها باعث ترویج حجاب و عفاف نمی شود، بلکه باعث می شود حتی افراد محجبه نسبت به حجاب خود غرور نکنند.

برای قرن ها، حجاب در جوامع اسلامی اختیاری بود و به عرف و سنت بستگی داشت. حجاب برای هر زنی که آن را انتخاب می کرد سرمایه محسوب می شد و زن محجبه به حجاب خود می بالید و با سرافرازی در جامعه حضور می یافت. قرن هاست که زنان باحجاب حتی در بین افراد بی حجاب مورد احترام بوده اند.

آنچه امروز در ایران می آید به روزگاری می انجامد که حتی محجبه ها هم ارزشی برای حجاب قائل نیستند و به حجاب افتخار نمی کنند. در صورت تداوم این رویه، محجبه ها کسانی هستند که از ترس برخورد یا در نتیجه دستور و برای اهدافی مانند کار یا مسائل دیگر، حجاب خود را حفظ کرده اند. اجبار به حجاب ارزش دین را در جامعه زیر سوال می برد. این اجبار و سیاست های قهری در مورد حجاب است که علاقه دختران و زنان جامعه را به حجاب کاهش داده است.

در نتیجه اجبار حکومت به حجاب، بخش بزرگی از جامعه مذهبی کشور با این سیاست ها مخالفت می کنند. زیرا این جامعه دینی برای حجاب ارزش قائل است و معتقد است هرکسی که حجاب دارد باید با اختیار خود این ارزش را ایجاد کند نه اینکه حجاب را به عهد حکومتی بگیرد و از شأن حجاب بکاهد.

ارزیابی شما به عنوان یک روحانی از هجمه هایی که پیرامون موضوع حجاب ایجاد می شود چیست؟

به نظر می رسد امروز حجاب به موضوعی تبدیل شده است که می توان بر آن پافشاری کرد و با واکنش های مردمی و سر و صدا برانگیخت تا بر دیگر کاستی های کشور سرپوش بگذارد و مردم را برای مدتی از مشکلات و مسائل کشور منحرف کند. دور در حجابی که از روی اجبار باشد از ارزش معنوی عمل کاسته می شود. در مقابل چشمان ما حجاب است، اما چرا این ارزش باید آماج لجاجت و تحقیر و توهین باشد؟ بیزاری مردم از مقامات، تشویش و بی قراری مردم و بیزاری مردم از حکومت، نتیجه رفتارهایی است که به ظاهر تکریم دین است، اما در باطن در جهت نابودی حرکت کرده اند. دین در آخرین حادثه متأسفانه نه شاهد بودیم که حتی یک نفر مسئولیت خسارات وارده را بر عهده بگیرد و نه هیچ واکنشی از سوی نهاد مسئول و مرتبط. تعجب آور نیست اگر در نظر بگیریم که روندی به طور جدی در جهت لجاجت در میان مردم پیش می رود. این جریان که پوشش شرعی و شرعی دارد، حتی به سخنان دلسوزان نظام و علمای درد دین هم توجهی نمی کند و مدام برای کشور هزینه می کند و دین خدا را خدشه دار می کند.

دیدگاهتان را بنویسید