ارتباط بین شیعیان و سازمان های شیعه در زمان امام یازدهم بسیار قوی بود.

زمان: 10:02
منتشر شده در: 1400/07/23
کد خبر: 1776231

هر چه به پایان دوران حضرت عسکری (ع) می رسیم ، این غربت بیشتر می شود. (اما) حوزه نفوذ ائمه و محدوده حلقه شیعه در زمان این سه امام – از حضرت جواد تا حضرت عسکری – شاید ده برابر بیشتر از زمان امام صادق و امام بکر باشد؛ و این چیز عجیبی است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به طرف خورشید ؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی های متعددی درباره زندگی سیاسی اهل بیت (ع) صحبت کردند. این جملات ارزشمند در کتابی با عنوان پیرمرد 250 ساله گردآوری شده است که خواندن آن بسیار مفید است. به مناسبت سالروز شهادت امام حسن عسکری (ع) برخی از این بیانات را تقدیم می کنیم:

شما باید در زندگی امامان توجه داشته باشید که این بزرگواران دائماً در حال جنگ هستند. مبارزه ای که روح آن سیاسی است. زیرا مردی که در دولت نشسته بود نیز ادعای دین داشت. او همچنین ظهور دین را مشاهده کرد. حتی گاهی نظرات دینی امام را می پذیرد. مانند مواردی که شما درباره مامون شنیده اید که صراحتا نظر امام را پذیرفته است. یعنی آنها پدری نداشتند که گاهی فقه را بپذیرد. آنچه این مبارزه و درگیری با آل را برانگیخت این بود که اهل بیت را “امام” می دانستند. گفتند: ما امام هستیم.

این بزرگترین مبارزه علیه حاکمان بود. زیرا مردی که حکومت می کرد و خود را امام و رهبر می دانست ، شواهد را دید و شواهدی که در امام است ، در امام است ، نه در او ، و این موجود را برای حکومت خطرناک دانست؛ چون مدعی است. حاکمان با این روح مبارزه کردند و ائمه علیهم السلام مانند کوه ایستادند. بدیهی است که در این مبارزه آموزه ها ، احکام فقهی و اخلاق و اخلاقی که امامان دارند ، جایگاه خود را دارد. تحصیلات بیشتر دانش آموزان و روابط شیعیان گسترده تر شد. آنها شیعیان را نگه داشتند. شما معتقدید که ایدئولوژی ای که 250 سال بر آن حکمروایی شده است ، نباید چیزی باقی بماند ، بلکه باید کاملاً از بین برود. اما می بینید که اکنون جهان چگونه است و شیعیان تا کجا پیش رفته اند.

این نکته را باید در اشعاری که درباره امام صادق ، امام هادی و امام عسکری (ع) خوانده می شود به خوبی مشاهده کرد. آنها در این نبرد جنگیدند و جان خود را از دست دادند. این مسیری است که تا هدفی خاص ادامه دارد. گاهی اوقات شخصی برمی گردد ، این راه را طی می کند. اما هدف یکی است. این بزرگواران موفق تر از امام حسین (ع) هستند که پایه ها را پایه گذاری کردند. زیرا بعد از شهادت امام حسین (ع) دیگر کسی باقی نمانده بود. اما به زمان امام هادی (ع) نگاه کنید؛ تمام جهان اسلام توسط ائمه (علیهم السلام) فتح می شود. حتی بنی عباس هم درمانده بود. آنها نمی دانستند چه کار کنند. آنها به شیعیان روی آوردند.

درست است که این بزرگواران در تبعید بزرگ بودند. دور از مدینه و دور از خانواده و دور از محیط آشنا ؛ اما فراتر از آن ، نکته دیگری برای این سه امام 1 – از حضرت جواد تا حضرت عسکری – وجود دارد و آن این است که هر چه به پایان دوره حضرت عسکری (ع) می رویم ، این دلتنگی بیشتر می شود. حوزه نفوذ ائمه و محدوده حلقه شیعه در زیر این سه امام شاید ده برابر بیشتر از دوران امام صادق و امام بکر باشد؛ و این چیز عجیبی است. شاید به همین دلیل است که آنها تحت چنین فشاری قرار می گیرند. بعد از حرکت حضرت رضا به ایران و آمدن به خراسان ، این یکی از اتفاقاتی بود که رخ داد.

شاید این س evenال حتی در محاسبات امام هشتم وجود داشته باشد. قبل از آن ، شیعیان همه جا بودند؛ اما بی ارتباط ، ناامید ، بدون چشم انداز ، بدون امید. حکومت خلفا در همه جا بود؛ قبل از او هارون با این قدرت فرعون بود. حضرت که به خراسان آمد و از این راه عبور کرد ، شخصیتی در برابر مردم ظاهر شد که دانش ، عظمت ، جلال ، حقیقت و روشنگری را پیش چشم خود نهادند. مردم هرگز چنین قهرمانی را ندیده بودند. قبل از آن چند نفر از شیعیان می توانستند خراسان را ترک کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این سفر طولانی ، امام را در همه جا از نزدیک دیدند. دیدن پیامبر برای انسان چیز عجیبی بود. این هیبت و عظمت معنوی ، این عزت ، این اخلاق ، این تقوا ، این روشنگری و این دانش بزرگ که – هر چه بخواهید و هر چه بخواهید در دستان شماست ؛ چیزی که مردم قبلاً ندیده بودند – او ترومپت زد.

بنابراین ، حرکت امام رضا (ع) و سپس شهادت سرکوب شده این بزرگوار کاری کرد که این فضا به دست ائمه اطهار (ع) افتاد؛ امامان نیز برای استفاده طراحی شده اند. مکاتبات و سفرها معمولاً اتفاق نمی افتاد. همه چیز تحت عنوان یک راز اتفاق افتاده است. در غیر این صورت ، اگر واضح بود ، اعضای بدن افراد را قطع می کردند. به عنوان مثال ، با سنگینی اعمالی که متوکل انجام داد و او را از رفتن به کربلا منع کرد ، آیا اجازه داد تا موضوعات مردم به راحتی به خدمت امام منتقل شود و سپس پاسخ ها به مردم داده شود؛ وجوه را بگیرید و به امام خدمت کنید ، سپس رسید بگیرید و به مردم بدهید؟ آنها شبکه تبلیغاتی و آموزشی بزرگ این سه امام بزرگ را نشان می دهند.

بعد از امام رضا تا شهادت حضرت عسکری هادی و حضرت عسکری در یک شهر سامرا ، که در واقع مانند یک پادگان بود یک – یک شهر بزرگ آنطور نبود. این پایتخت تازه تأسیس شده بود که نیازهای روزانه افراد جمع آوری شده را برآورده می کرد – آنها توانستند همه این ارتباطات را با کل جهان اسلام برقرار کنند. وقتی به ابعاد زندگی ائمه اطهار (ع) نگاه می کنیم ، متوجه می شویم که آنها چه کرده اند. بنابراین آنها نه تنها به س aboutالات مربوط به نماز و روزه یا طهارت و نجاست پاسخ می دادند. آنها در مقام امام – به همان معنای اسلامی – ایستادند و با مردم صحبت کردند.

به نظر من این بعد در کنار سایر ابعاد اهمیت دارد. می بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا آوردند و در سن 12-42 سالگی و دو سالگی کشته شدند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی کشته می شود؛ همه اینها نشان دهنده حرکت عظیم امامان (ع) و شیعیان و اصحاب آنها در طول تاریخ است. اگرچه خلافت یک نیروی پلیس بود ، اما ائمه اطهار (علیهم السلام) موفق به این کار شدند. هدف ، در کنار بی خانمانی ، این عزت و عظمت را نیز باید دید.

هیچ گاه ارتباط شیعی و گسترش سازمان های شیعه در سراسر جهان اسلام مانند زمان حضرت جواد ، حضرت هادی و حضرت عسکری علیه السلام وجود نداشته است. وجود وکلا و نوابی و همان داستانهایی که توسط حضرت هادی و حضرت عسکری بیان شده است که شخصی پول آورده و امام تصمیم گرفته است که این معنا را نشان دهد. یعنی علیرغم محکومیت این دو امام بزرگ در سامرا و قبل از آنها ، به نوعی حضرت جواد و حضرت رضا علیه السلام روابط با مردم نیز گسترش یافت. این ارتباطات قبل از زمان حضرت رضا وجود داشت. اما ورود پیامبر به خراسان تأثیر زیادی در این موضوع داشت.

انتهای پیام /

دیدگاهتان را بنویسید