انتقام روسیه/ آیا پوتین به بازگشت به دوران قبل از فروپاشی شوروی فکر می کند؟ چگونه؟

انتقام روسیه/ آیا پوتین به بازگشت به دوران قبل از فروپاشی شوروی فکر می کند؟  چگونه؟

روز جدید : رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین ممکن است قبلاً متوجه شده باشد که حمله به اوکراین می تواند واکنش قاطع ایالات متحده را برانگیزد و بنابراین ممکن است از راه حل دیپلماتیک نجات برای بن بست استقبال کند. با این حال، این بحران تأثیری پایدار بر ترتیبات امنیتی اروپا خواهد گذاشت.

سندیکیت در مقاله‌ای به قلم شلومو بن آمی نوشت: «ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه ممکن است قبلاً متوجه شده باشد که حمله به اوکراین می‌تواند پاسخ قاطع ایالات متحده را برانگیزد و بنابراین او می‌تواند از کمک‌های نجات استقبال کند». با این حال، این بحران تأثیری پایدار بر ترتیبات امنیتی اروپا خواهد گذاشت.

در ادامه آمده است: امپراتوری ها هرگز بی سر و صدا سقوط نمی کنند و قدرت های بزرگ شکست خورده همیشه آرزوهای بدخواهانه را توسعه می دهند. این را در مورد آلمان بعد از جنگ جهانی اول دیدیم. بنابراین، توافق نامه تحقیرآمیز صلح و پیشنهاد سرزمین های سابق آلمان به همسایگان ضعیف تر، زمینه را برای ماجراجویی های هولناک رویزیونیستی جنگ جهانی دوم فراهم کرد. روسیه امروز در وضعیت مشابهی قرار دارد.

در سال 2005، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن بیستم خواند. بنابراین، به بهانه حمایت از اقلیت‌های قومی روسیه در خارج از روسیه، تلاش می‌کند تا آن را معکوس کند. سرانجام، پوتین به دنبال بازگرداندن نظم پس از جنگ جهانی دوم با توافقنامه ای جدید به سبک یالتا است که بازگشت مسکو به نفوذ شوروی را تضمین می کند. به گفته وی، این رویکرد برای توسعه صلح آمیز ضروری است. روسیه از طریق پیروزی قهرمانانه خود بر فاشیسم، که غرب به دنبال کاهش آن از طریق تجدیدنظرطلبی تاریخی خود است، خود را در رأس سلسله مراتب قدرت جهانی قرار داده است. البته در عمل روسیه حوزه نفوذ خود را حفظ کرده است. برای مثال، با حفظ درگیری‌های منجمد در جمهوری‌های شوروی سابق، از مناقشه ارمنستان و آذربایجان بر سر قره‌باغ کوهستانی گرفته تا مناقشه ترانس‌نیستریا بر سر منطقه‌ای جداشده از مولداوی، به این مهم دست می‌یابد. روسیه همچنین برای کمک به سرکوب کشورهای دوست کرملین مانند بلاروس و قزاقستان مداخله می کند. مسکو اکثر جمهوری های شوروی سابق را به اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی که پایگاه های نظامی در ارمنستان و قرقیزستان دارد ضمیمه کرده است. روسیه همچنین در تاجیکستان و همچنین در مناطق جدایی طلب گرجستان آبخازیا و اوستیای جنوبی پایگاه های نظامی دارد. اما بخش ارزشمندی از حوزه نفوذ روسیه ممکن است از دست برود. تقابل کنونی روسیه و غرب بر سر اوکراین نشان دهنده وسعت و ارزش استراتژیک این کشور است. اما یک مؤلفه تاریخی و احساسی نیز در تعهد پوتین به حفظ کشور در داخل روسیه وجود دارد. در همین راستا، پس از الحاق کریمه به روسیه در سال 2014، پوتین در جمع مردم طوفانی گفت: اوکراین نماینده پادشاهی مسیحی ارتدکس روسیه است که اساس تمدن آن است. او گفت که کریمه همیشه بخشی جدایی ناپذیر از روسیه در قلب و ذهن مردم بوده است و پایتخت اوکراین، کیف، مادر شهرهای روسیه است. او اخیراً ادعای دیرینه خود را تکرار کرد که اوکراین یک کشور نیست و بخش زیادی از خاک آن به ما داده شده است.

مهم نیست داستان پوتین درست باشد یا نه. کمتر کشوری است که گذشته را برای رفع نیازهای حال بازسازی نکرده باشد. آنچه اهمیت دارد تعهد او به اهدافی است که دنبال می کند و زمینه ای که این اهداف در آن دنبال می شوند. پوتین به وضوح می خواهد اوکراین را به هر قیمتی از عضویت ناتو دور نگه دارد. با این حال، آنچه او ممکن است در نظر نگرفته باشد، این است که خطرات برای ایالات متحده نیز بسیار زیاد است، که اخیراً شهرت جهانی آن به شدت آسیب دیده است، به ویژه با خروج پر سر و صدا از افغانستان و متعاقب آن سلطه طالبان بر این کشور. اجازه دادن به روسیه برای تمسخر یادداشت تفاهم سال 1994 بوداپست، که روسیه امضا کرد و تمامیت ارضی اوکراین را تضمین می کند، سیستم امنیتی اروپا را تضعیف می کند و ضربه مهلکی به وضعیت جهانی آمریکا وارد می کند. اگر این اتفاق بیفتد، چرا کره جنوبی، تایوان یا ژاپن باید به تضمین های امنیتی ایالات متحده در برابر طرح های چین در شرق آسیا متکی باشند؟ چرا ایران باید توافق هسته ای جدید با آمریکا امضا کند؟ اگرچه جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده مداخله نظامی مستقیم، یک حمله تمام عیار یا حتی یک حمله کوچک با هدف ایجاد یک کریدور سرزمینی بین روسیه و کریمه از طریق الحاق سرزمین هایی در شرق اوکراین را رد کرده است، اما می تواند به واکنش قاطع واشنگتن منجر شود. حتی اگر ایالات متحده در پاسخ به مسکو این کار را انجام ندهد و روسیه موفق شود ارتش اوکراین را به عنوان سومین ارتش بزرگ اروپا شکست دهد، اطمینان دادن به اوکراین آسان نخواهد بود.

حمله به اوکراین می تواند برای روسیه امروز مضر باشد همانطور که تهاجم به افغانستان برای اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1980 مضر بود. پوتین ممکن است از قبل از این موضوع آگاه باشد، بنابراین می تواند از یک راه حل دیپلماتیک نجات بخش برای بحرانی که ایجاد کرده استقبال کند. با این حال، بن بست فعلی تأثیری پایدار خواهد داشت. پوتین همچنین تایید کرد که روسیه یک نیروی تجدیدنظرطلب است که می تواند توافقات امنیتی اروپا پس از جنگ سرد را نقض کند. به ویژه، این بحران تفاوت هایی را در اتحاد فراآتلانتیک آشکار کرده است. آلمان تحت تأثیر اعتیاد مضاعف به تضمین های امنیتی ایالات متحده و گاز روسیه، و تحت تأثیر روحیات تاریخ خود، از درگیر شدن در پاسخ ناتو به مسکو اجتناب می کند. در واقع، اکثر کشورهای اروپایی از تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه پس از الحاق کریمه ناراضی بوده‌اند و هنوز با آمریکا در مورد تحریم‌های جدید اختلاف نظر دارند. از سوی دیگر، هیچ یک از متحدان اروپایی ایالات متحده نمی خواهند اوکراین به زودی به ناتو بپیوندد.

منبع نارضایتی روسیه از گسترش ناتو را می توان به فوریه 1990 ردیابی کرد، زمانی که جیمز بیکر وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده به میخائیل گورباچف ​​رهبر شوروی اطمینان داد که ناتو یک اینچ به شرق گسترش نخواهد یافت. در سپتامبر همان سال، به عنوان بخشی از موافقتنامه دوم بعلاوه چهار، که به اتحاد آلمان اجازه می داد، اتحاد جماهیر شوروی تنها با عضویت آلمان در ناتو موافقت کرد. رابرت گیتس که سال بعد مدیر سیا شد، اعتراف کرد که روس ها اشتباه کرده اند. در نتیجه، در حالی که لنینگراد در پایان جنگ سرد 1200 مایل (1931 کیلومتر) از انتهای شرقی ناتو بود، سنت پترزبورگ اکنون کمتر از 100 مایل با آن فاصله دارد.

زمانی که رویارویی کنونی پایان یافت، ایالات متحده باید در برنامه های خود برای گسترش ناتو تجدید نظر کند. همانطور که در سال 1997 توسط جورج کنان، معمار استراتژی مهار جنگ سرد آمریکا پیش بینی شد، گسترش ناتو به سمت شرق به تمایلات ملی گرایانه، ضد غربی و نظامی روسیه دامن زد و فضای جنگ سرد را برای بازگشت به روابط شرق و غرب باز کرد. همچنین سیاست خارجی روسیه را به سمتی سوق داده است که قطعا غرب آن را نمی پسندد. او معتقد بود که گسترش ناتو به شرق می تواند بزرگترین اشتباه در سیاست ایالات متحده از زمان جنگ سرد باشد. ایالات متحده باید روسیه را جدی تر بگیرد. نادیده گرفتن کشور به عنوان یک قدرت منطقه ای، همانطور که باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا انجام داد، نتیجه خطرناک معکوس دارد. روسیه با وجود تمام نقاط ضعفش، نیرویی است که می توان با آن حساب کرد و باید به نگرانی های مشروع آن احترام گذاشت.

دیدگاهتان را بنویسید