اکنون بایدن دو بحران سیاست خارجی دارد، سومین بحران فروپاشی برجام/ اگر توافق از بین برود و هر دو طرف تصمیم به تشدید تنش بگیرند، فاجعه رخ خواهد داد.

اکنون بایدن دو بحران سیاست خارجی دارد، سومین بحران فروپاشی برجام/ اگر توافق از بین برود و هر دو طرف تصمیم به تشدید تنش بگیرند، فاجعه رخ خواهد داد.

روز جدید : آمریکایی‌ها خسته و گیج شده‌اند و نمی‌توانند با درگیری‌های خارجی دیگر مقابله کنند – چه رسد به فاجعه سه‌جانبه‌ای که در پیش است. با این حال، ایالات متحده در آستانه یک جنگ طولانی در اوکراین است که خطر تبدیل آن به رویارویی مستقیم بین ایالات متحده و روسیه، فروپاشی توافق هسته‌ای ایران که می‌تواند به جنگ با قدرت‌های خلیج فارس منجر شود، می‌شود. بحران غیرضروری با رئیس تایوان پکن که ناشی از سفر نابخردانه نانسی پلوسی به تایپه بود.

شبکه آمریکایی ام‌اس‌ان‌بی‌سی در مقاله‌ای به قلم تریتا پارسی نوشت: آمریکایی‌ها خسته و سردرگم هستند و نمی‌توانند با درگیری‌های خارجی بیشتری کنار بیایند – چه رسد به فاجعه سه‌جانبه‌ای که در پیش است. با این حال، ایالات متحده در آستانه یک جنگ طولانی در اوکراین است که خطر تبدیل آن به رویارویی مستقیم بین ایالات متحده و روسیه، فروپاشی توافق هسته‌ای ایران که می‌تواند به جنگ با قدرت‌های خلیج فارس منجر شود، می‌شود. بحران غیرضروری با رئیس تایوان پکن که ناشی از سفر نابخردانه نانسی پلوسی به تایپه بود.

در ادامه این مقاله آمده است: در نهایت، این سه بحران تهدید واقعی موجودیت انسان در عصر ما، یعنی تغییرات آب و هوا را از اولویت خارج می کند. اما این داستان دیگری است. در حال حاضر، دولت بایدن هنوز فرصتی برای اجتناب از یکی از آن بحران های احتمالی، یعنی درگیری هسته ای با ایران دارد.

در اوکراین، در کوتاه مدت و میان مدت، نه پیروزی وجود دارد و نه حتی یک نتیجه واضح. ایالات متحده و متحدانش و همچنین روس ها در حال آماده شدن برای درگیری طولانی مدت هستند. پافشاری و تعهد نتیجه این جنگ را رقم خواهد زد. به گفته بری پوسن، پروفسور MIT، با این حال، حتی پس از سرازیر شدن منابع بیشتر در جنگ، محتمل ترین نتیجه همچنان “یک جنگ طولانی، خونین و در نهایت بلاتکلیف” خواهد بود.

جدای از 50 میلیارد دلاری که دولت بایدن به عنوان کمک نظامی به اوکراین ارسال کرد (دولت اوکراین قبلاً 40 میلیارد دلار دیگر درخواست کرده است) و علیرغم اینکه به نظر می رسد کاخ سفید در آستانه انتخابات میان دوره ای با موارد بیشتری مخالفت می کند، درگیری ادامه دارد. و خطر تشدید آن وجود دارد. این نه تنها شامل استفاده بالقوه از تسلیحات هسته ای، بلکه دخالت مستقیم تر ایالات متحده در جنگ نیز می شود. (البته، دولت بایدن را باید به خاطر دخالت نکردن نیروهای آمریکایی در جنگ ستود.)

درست است که ایالات متحده نمی تواند و نباید شرایط راه حل دیپلماتیک برای جنگی که توسط روسیه آغاز شده است را دیکته کند. اما می تواند و باید به ایجاد شرایط برای دیپلماسی کمک کند. تاکنون، و به ویژه با توجه به نیاز به اجتناب از درگیری مستقیم آمریکا و روسیه، دیپلماسی گزینه های بسیار کمی داشته است. به عنوان مثال، وزیر امور خارجه آنتونی بلینکن با همتای روس خود سرگئی لاوروف برای اولین بار از زمان تهاجم روسیه تنها پنج روز پیش صحبت کرد.

بحران تایوان، همانطور که در بالا ذکر کردم، کاملا غیر ضروری بود. دولت بایدن می توانست در وهله اول از پلوسی بخواهد با به تعویق انداختن سفر خود از بروز این بحران جلوگیری کند. بله، پلوسی “حق” سفر به تایپه را دارد. اما مساله ی اصلی این نیست. بلکه سوال این است که آیا چنین سفری از نظر استراتژیک مناسب است و آیا منافع ایالات متحده را پیش می برد یا خیر.

ابعاد این بحران هنوز به طور کامل درک نشده است. اما همانطور که همکار من مایکل سواین می گوید: «با توجه به وضعیت رو به وخامت کنونی روابط ایالات متحده و چین و توانایی های نظامی بسیار بهبود یافته چین، این وضعیت پتانسیل تبدیل شدن به نسخه بدتری از بحران تایوان در سال های 1995-1996 را دارد.»

اگرچه بایدن در وهله اول فرصتی را برای اجتناب از بحران از دست داد، اما همچنان می تواند در مکانیسم های کاهش تنش برای خنثی کردن درگیری و اجتناب از رویارویی با پکن سرمایه گذاری کند.

گویی درگیری های احتمالی با این دو قدرت هسته ای به اندازه کافی بد نبود، دیپلماسی بر سر برنامه هسته ای ایران نیز در بن بست است. دور جدید و احتمالا نهایی مذاکرات در حال حاضر در وین، پایتخت اتریش در جریان است. با این حال، هیچ نشانه روشنی وجود ندارد که دو طرف شجاعت رسیدن به توافق را پیدا کرده باشند. یک دیپلمات ارشد آشنا به مذاکرات به من گفت: «ما هرگز تا این حد به توافق نزدیک نشده بودیم. اما این هنوز به این معنی نیست که ما به توافقی دست خواهیم یافت.

شکی نیست که اگر توافق از بین برود و هر دو طرف تصمیم به تشدید آن بگیرند، فاجعه رخ خواهد داد. در جریان سفر ماه گذشته بایدن به اسرائیل، بایدن و یایر لاپید، نخست وزیر اسرائیل، بیانیه اورشلیم را امضا کردند که تعهدی مشترک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است. یک روز پیش از آن، بایدن به تلویزیون اسرائیل گفت که از نیروی نظامی برای جلوگیری از پیگیری برنامه هسته ای ایران به عنوان «آخرین راه حل» استفاده خواهد کرد. اگرچه ایالات متحده مدت‌ها اعلام کرده بود که برای جلوگیری از ساخت بمب هسته‌ای ایران وارد جنگ می‌شود، اما تکرار این تهدید در بحبوحه مذاکرات جاری و در سفر به اسرائیل، بزرگترین مخالف توافق هسته‌ای ایران، یادآوری بود که چقدر به هم نزدیک شده‌ایم. دیدار نزدیکی در پیش داریم.

تنها در دو ماه گذشته، ایالات متحده تحریم‌های فشار حداکثری ترامپ را دو برابر کرده و تحریم‌های جدیدی را اضافه کرده است که نوید فشار اقتصادی بیشتر را می‌دهد. ایران نیز به نوبه خود با فعال کردن 500 سانتریفیوژ پیشرفته جدید پاسخ داد و ظرفیت هسته ای خود را تا حد زیادی افزایش داد. اگر این روند ادامه یابد، فقدان توافق هسته ای به معنای نزدیک شدن ایران به بمب و نزدیک شدن آمریکا به جنگ است.

شاید تیم بایدن محاسبه کرده باشد که در چنین سناریویی، مردم آمریکا در وهله اول ایران و ترامپ را برای خروج از توافق هسته ای مقصر می دانند. اما نظرسنجی اخیر Data for Progress آب پاکی را به دست آنها ریخت و نشان داد که رای دهندگان یکپارچه فکر نمی کنند، به طوری که 33 درصد بایدن و 34 درصد ترامپ را مقصر دانستند.

رأی دهندگان کاملاً بی انصاف نیستند. ترامپ به خاطر عقب نشینی از توافق و انجام هر کاری که می توانست برای خراب کردن آن انجام دهد، مستحق سرزنش اصلی است. اما بایدن فرصت طلایی برای پیوستن مجدد به توافق از طریق فرمان اجرایی در اولین هفته حضورش در سمت خود داشت، همانطور که با توافقنامه تغییرات آب و هوایی پاریس و سازمان بهداشت جهانی انجام داد. در عوض، او تصمیم گرفت تحریم های ترامپ را حفظ کند و تنها پس از گذراندن ماه ها با سه کشوری که ترامپ را برای خروج از این توافق تحت فشار قرار داده اند: اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، درباره بازگشت به برجام مذاکره کند.

اسرائیل، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، بایدن را تحت فشار قرار دادند تا برای «بازگشت به توافق» عجله نکند. تهران به این اقدامات اولیه دولت بایدن با چشمانی بی اعتماد نگاه کرد. ایرانیان بر این باور بودند که بایدن با طولانی‌تر کردن رنج ایران تحت تحریم‌های ترامپ، تهران را مجبور به پذیرش شرایط سخت‌تر کند. پاسخ ایران به همان اندازه خطرناک بود که قابل پیش بینی بود: اگر بایدن با تحریم های ترامپ به ایران فشار آورد، ایران با گسترش بیشتر فعالیت های هسته ای خود، آمریکا را تحت فشار قرار می داد. و برخی از مشکل سازترین اقدامات ایران، مانند افزایش غنی سازی اورانیوم به 60 درصد، تحت نظارت بایدن اتفاق افتاد.

به طور خلاصه، دستکاری های بایدن با دیپلماسی در ماه های ابتدایی ریاست جمهوری اش، فضا را مسموم کرد و وضعیت بد را بدتر کرد. ایرانی ها سپس با امتناع از تعامل مستقیم با آمریکا و اتلاف وقت بر مشکلات افزودند. اما نظرسنجی ها باید به کاخ سفید یادآوری کنند که در صورت شکست مذاکرات، آنها نیز به اندازه ترامپ و ایران مقصر خواهند بود.

با این حال، در نظرسنجی ها خبرهای خوبی وجود دارد. رأی دهندگان آمریکایی اکثراً طرفدار حل مسئله هسته ای از طریق دیپلماسی به جای اقدام نظامی هستند – 78 درصد تا 12 درصد – و 67 درصد از رای دهندگان از تمدید برجام، توافق با ایران حمایت می کنند و تنها 20 درصد با آن مخالف هستند. در میان دموکرات ها، حمایت حتی قوی تر است: 82 درصد از دموکرات ها خواهان تجدید برجام هستند.

البته احیای برجام تنها به بایدن بستگی ندارد. رسیدن به بله مستلزم انعطاف و اراده سیاسی هر دو طرف است. اما رئیس جمهور کنترل قابل توجهی بر این موضوع دارد. بایدن باید هر کاری که می تواند برای احیای توافق انجام دهد، نه فقط به دلیل احساس گناه احتمالی در صورت شکست آن، یا حمایت عمومی در صورت موفقیت، یا حتی به دلیل مزایای امنیتی آشکار توافق برای ایالات متحده، بلکه برای جلوگیری از یک بحران فاجعه بار سه جانبه. آمریکا توان مالی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید