اگر گشت ارشاد بخواهد با محجبه ها برخورد کند تعدادشان 15 تا 20 میلیون نفر است.

اگر گشت ارشاد بخواهد با محجبه ها برخورد کند تعدادشان 15 تا 20 میلیون نفر است.

روز جدید : حجاب که خود یک موضوع فرهنگی- مذهبی است نباید به یک موضوع سیاسی تبدیل شود و به تدریج اصل هنجارشکنی از بین می رود و درگیری اسلام گرایان و براندازان سکولار جایگزین آن می شود.

حقیقت این است که گشت ارشاد ربطی به حجاب به معنای متعارف ندارد و نمونه کلیشه ای «2 طارمو» محل بحث نیست. آنچه پنهان می ماند این است که جامعه در معرض زن ستیزی آموزشی مرسوم نیست، اما گروه های متعددی هستند که شاخک های گشت ارشاد را حساس کرده اند که اقداماتشان فراتر از ناهنجاری های معمول است.

«سیالیت جنسیتی» یکی از این موارد است. دختری که پسرانه بیرون می رود تا جلب توجه کند، پسر باشد، کلاه و شلوارک و…

ثانیاً گروه هایی هستند که لباس های راحتی در داخل و خارج خانه تفاوت چندانی با هم ندارند و حداقل ها را رعایت نمی کنند.

ثالثاً کسانی هستند که حجاب برایشان امری رایج آموزشی و فرهنگی نیست، لجبازی می کنند و در عین حال سناریوی برخورد با پلیس را می سازند که دوربین و فریاد دو عنصر این سناریو هستند. پلیس نیز در هر برخوردی از عواقب جنگ روانی آگاه است، اما حقیقت این است که وقتی پلیس وارد میدان دستگیری یا برخورد می شود، 3 گروه نامبرده تلاش می کنند اقتدار آن را خدشه دار کنند و طبیعی است که پلیس تلاش کند. برای اثبات صلاحیت خود، البته گاه اجتهاد در صحنه در مورد روش تشریح مشکل ساز می شود.

ما هیچ نظرسنجی در کشور نداریم که بیش از 70 درصد مردم موافق حجاب نباشند، اما در عین حال رفتار خشونت آمیز با اقلیت ساختارشکن را دوست نداشته باشند.

شاید صدها جلسه برای تصمیم گیری در طول سالیان متمادی برگزار شد، برخی معتقدند فرهنگ لذت طلبانه غرب مترقی است و انقلاب اسلامی فقط آن را نابود کرد، اما برخی دیگر حجاب را یک امر ساده شرعی نمی دانند. اما مانند زبان و دین است و جغرافیا بخشی از هویت ایرانیان است که عده ای آن را به حراج می گذارند. اما مقابله با حجاب دارای سطوح کوتاه مدت و بلندمدت است و برخورد اجباری نباید اولین روش باشد. کار فرهنگی با خون همراه است و طبیعتاً ثمره آن به تأخیر می افتد.

اما چه باید کرد؟
1- هنر یکی از اساسی ترین راه های حل مشکل حجاب است. آنچه با هنر آمیخته شود ماندگار خواهد بود. اثر هنری مثال زدنی و جذاب است. این حجاب در تلویزیون و سینمای ما تقریبا عجیب است. هنر مدلسازی اصل اساسی است.

2- آموزش و پرورش رکن تربیتی کشور ماست. اگر در رأس تعلیم و تربیت معلمان همسو با فرهنگ ایرانی-اسلامی قرار گیرند، تأثیر شخصی معلم بی نظیر است. محیط مدرسه و دانشگاه، محتوا، قوانین و تشکیلات 10 درصد و معلم و استاد 90 درصد تأثیر آموزشی دارند. جمهوری اسلامی هنوز عزت ایجاد نکرده است که بهترین و مؤمن ترین جوانان این کشور بتوانند خود را به آموزش و پرورش برسانند. معلم می تواند جامعه را سالم یا فاسد کند.

3- سازمان های غیردولتی مسلمان می توانند جایگزین روش های قهری شوند. همه این سازمان های غیردولتی در ایالت باید به کار گرفته شوند. مردم باید خودشان در محله، محیط کار و… مسئله حجاب را به صورت احساسی حل کنند.

4- تولید پوشاک بسیار مهم است. واقعیت این است که بازار لباس زنانه ما برای افراد مذهبی نیست. می توان گفت که تقاضا وجود دارد، بنابراین سازنده این نوع پوشش را هدف قرار داده است. واقعیت این نیست که جوان در ذهنش مدلی داشته باشد و در بازار دنبال آن بگردد و بخرد، بلکه «ایجاد تقاضا» در ویترین اتفاق می افتد.
بسیاری از مردم به جای اینکه مد ذهنی خود را به بازار خرید ببرند به دنبال مد هستند. آیا اصناف ما فقط برای آنها مشکل دارند و هویت و سلامت جامعه در درجه دوم اهمیت قرار دارند؟

5- گفت و گو، بخش فراموش شده مشکل حجاب در جامعه ماست. به سختی در جایگاه آزاداندیشی یا در تصویر ما نمایان می شود.

افراد مبتذل دلیل منطقی و قابل تصوری ندارند. حرف اول و آخر آنها در مورد دلیل پوشش و رفتارشان این است که «به تو ربطی ندارد». عاشقشم!”

آنها فراتر از این خلع سلاح هستند و گفتگو به دست طرف مقابل می افتد و ده ها دلیل عقلی و استعاری و آسیب شناسانه می توان به منصه ظهور رساند و به زبان آورد. بدون شک اکثریت حجاب های جامعه ما عفیف هستند.
همین مردم در روز غدیر در خیابان ولیعصر بودند، فردا در عاشورا جرگه هستند، اما اشتباه می کنند. این نقص فرهنگی را نباید سیاسی کرد. 3 گروهی که در ابتدای این مقاله به آنها اشاره شد، اقلیت بسیار کوچکی هستند که جدای از تقابل، گفتمان غالب باید علیه آنها باشد و احساس می کنند فضای عمومی بر آنها تنگ است. مردم باید به میدان بیایند.

دولت باید جای خود را به مردم بدهد. فرض کنید نظام دینی اصلاً برقرار نیست. آیا مسلمانان نباید حجاب و بشارت را واجب بدانند و به وظیفه «مثنی و فرادا» خود عمل کنند؟ این هدایت فرمان خداست. اسمش را تقابل و دوقطبی نگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید