ایران و آمریکا؛ توهم دیپلماسی فوتبال

ایران و آمریکا؛  توهم دیپلماسی فوتبال

سید رحمان موسوی در یادداشتی درباره دیپلماسی ایرانی می نویسد: دیپلماسی فوتبالی که گاه بیش از حد بها داده می شود، اغلب فراتر از نمادگرایی، روابط عمومی و تبلیغات نمی رود. بازی جدید ایران و آمریکا در جام جهانی هرگز جایگزین مذاکرات واقعی نخواهد شد، مهم نیست که چه کسی برنده شود.

دیپلماسی ایرانی: پس از بازی تاریخی سال 1998 که با پیروزی ایران به پایان رسید، ایرانی ها و آمریکایی ها روز سه شنبه برای دومین بار در جام جهانی به مصاف هم رفتند.

کریستین پولیسیچ از تیم ایالات متحده آمریکا در لحظه ای باشکوه برای آمریکایی ها اما برای ما دردناک گلزنی کرد و در حالی که آمریکا در یک بازی دو-یا بمیر 1-0 ایران را شکست داد، مصدوم شد.

خیابان های پایتخت ایران هنوز به یاد دارند که 24 سال پیش صحنه اجتماعات شاد بود. یکشنبه 10 خرداد 1377 بود که تیم ایران در جام جهانی لیون تیم آمریکا را شکست داد.

لوموند در آن زمان نوشت: ساعت 1:30 بامداد دوشنبه در تهران بود که داور سوت پایان بازی را به صدا درآورد و پایتخت ایران در دریای شادی فرو ریخت.

در دوحه 2022، در یک پیچ سرنوشت ساز، دومین تقابل ما بین ایران و آمریکا در جام جهانی بود که برای صعود به مرحله حذفی بسیار مهم بود.

این دیدار روز سه شنبه 8 آبان در ورزشگاه التحومه برگزار شد.

در سال 1998، پیروزی 2-1 ایران مقابل آمریکا بیش از یک پیروزی فوتبالی بود. این یک پیروزی سیاسی بود، اگرچه به نظر می رسید که روابط بین دو کشور رو به بهبود است. رهبر جمهوری اسلامی گفته بود: دشمن مقتدر و مستکبر طعم تلخ شکست را چشیده است، محمد خاتمی رئیس جمهور وقت نیز با احتیاط بیشتری گفته بود: این پیروزی نماد وحدت ملی است.

سال ها بعد، رهبر ایران به یکی از دو گلزن ایران، حمیدرضا استیلی، در حالی که پیشانی او را می بوسید اعتراف کرد که «نمی خواستم بایستم و بازی را تماشا کنم. دیر شده بود اما بعد از دیدن دقایق اول تصمیم گرفتم تا آخر آن را تماشا کنم.»

نزدیک شدن دو کشور

در اوایل سال 1998، رئیس جمهور خاتمی تلاش کرد “دیوار بی اعتمادی” را برای نزدیکی بین دو کشور بشکند. مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه آمریکا که صبح روز بازی در ورزشگاه گرلند حضور داشت، تاکید کرد که ایالات متحده می تواند “چشم انداز یک رابطه بسیار متفاوت با ایران را پس از تغییراتی که در سال 1997 رخ داد را در نظر بگیرد”.

تیم مقابل

قبل از نشست تابستانی در لیون، فدراسیون ایران مودبانه دعوت شرکت در یک تورنمنت تدارکاتی در کالیفرنیا را رد کرد، جایی که جامعه بزرگ ایرانی الاصل در آن حضور دارند. محسن صفایی فراهانی، رئیس فدراسیون توضیح داد: تقویم خیلی پر است، فاصله خیلی زیاد است.

در عوض، در اسفند 1377، فوتبالیست های ایرانی یک اردوی تدارکاتی در بریتانیا برگزار کردند. جمشید گلمکانی، فیلمساز ایرانی-فرانسوی، اولین مستند جلوی دوربین را با عنوان ایران، فوتبال و تجارت ساخت که در آن از شکم رقصیدن مردم محلی به امید امضای قرارداد با سفیر جمهوری اسلامی فیلمبرداری کرد. در جام جهانی دومین فیلم خود را در اردوی تیم ایران به نام «ایران، لی پا، اون انجو پور توس» جلوی دوربین برد.

به گفته آقای گلمکانی، جنبه ژئوپلتیکی بازی ایران و آمریکا «خیلی مورد توجه هواداران و بازیکنان نبود، بلکه مورد توجه دو دولت بود، دو دولت با بازی سیاسی همیشگی خود». این کارگردان از ایرانیان در تبعید شنید: «ما علاقه ای به فوتبال نداریم. ما اینجا هستیم تا به رسانه های غربی بگوییم که همیشه ایرانیان را بنیادگرا، قاتل و تروریست معرفی نکنید.

هفت تن از هواداران جنبش اپوزیسیون ایران مجاهدین خلق (“مجاهدین خلق”) در روز بازی در لیون دستگیر شدند. صبح از ورود حدود 30 نفر دیگر به فرانسه جلوگیری شد. آقای گلمکانی یادآور شد: “گروه اصلی مخالف در خارج از کشور، مجاهدین خلق، تظاهرات مخفیانه را سازماندهی کردند.” تعدادی از آنها وارد زمین شدند و عکس رهبر خود را بالا گرفتند و در جریان مسابقه علیه آیت الله و نظام ایران شعار دادند.

شخصیت های سال 1998 سوژه تبلیغاتی شدند

هزاران مایل دورتر، در سن خوزه، کالیفرنیا، پسری 11 ساله به همراه خانواده اش در حال تماشای بازی است. او آمریکایی بود و پدر و مادرش هر دو ایرانی بودند. حدود 15 سال بعد، استیون بیت آشور که اکنون 35 سال دارد، اولین ایرانی-آمریکایی بود که پیراهن تیم ملی را بر تن کرد. “این یک بازی سرگرم کننده و هیجان انگیز بود. این برای من یک برنده بود.» این مرد که از سال 2007 فوتبالیست حرفه ای است، لبخند زد. این آغازی بود برای شهرت بین المللی برای فوتبال ایران.

در سال 2014، آقای بیت آشور حتی توسط کارلوس کی روش سرمربی پرتغالی برای بازی در جام جهانی برزیل دعوت شد.

این بازیکن در اولین بازی خود با وجود اینکه بازیکن تعویضی بود با استقبال گرمی روبرو شد. از سکوها شعارهای «به ایران خوش آمدید» و «بیتاشور را بیاورید» به گوش می رسید. او گفت: «من قبلاً چنین چیزی را تجربه نکرده بودم. این باعث افتخار بود که آن بچه ها نام من را سردادند.”

ماجراجویی آقای بیتشور، اگرچه تاثیرگذار بود، اما کوتاه و بدون ادامه بود. او در برزیل حتی یک دقیقه هم بازی نکرد و برندگان سال 1998 قهرمان و موضوع تبلیغات شدند.

دیپلماسی فوتبال، که گاهی بیش از حد ارزیابی می شود، اغلب فراتر از نمادگرایی، روابط عمومی یا تبلیغات نمی رود.

بازی جدید ایران و آمریکا در جام جهانی هرگز جایگزین مذاکرات واقعی نخواهد شد، مهم نیست که چه کسی برنده شود. در ماه ژوئن، آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها در دوحه برای گفتگو درباره موضوع هسته‌ای دیدار کردند. شش ماه بعد، کاپیتان های تیم ملی و تیم آمریکا در مورد غنی سازی اورانیوم یا سرکوب در ایران صحبت نمی کردند، فقط صحبت از فوتبال بود.

دیدگاهتان را بنویسید