توافق جناح های سیاسی در مورد اصلاحات بی پایان صندوق های بازنشستگی

توافق جناح های سیاسی در مورد اصلاحات بی پایان صندوق های بازنشستگی

صولت مرتضوی به عنوان وزیر کار دولت فعلی بار دیگر در گفتگو با روزنامه شرق گفت: از آنجایی که این موضوع در سطح جهان اعمال می شود، در ایران یکی از راه های تثبیت صندوق ها همین اصلاحات متریک است.

همانطور که از مواضع بیان شده بر می آید، افزایش سن و سنوات بازنشستگی از سوی جریان اصلاح طلب و اصولگرا به رسمیت شناخته نمی شود و با تصمیم گیران و کارشناسان دو جناح حاضر در کشور اتفاق می افتد. بنابراین هیچکدام از این دو نمی توانند دیگری را مقصر بدانند چرا که هر کدام برای مدتی در راس سازمان های بیمه گر کشور بوده اند و بحران صندوق ها را به اینجا آورده اند و برای حل آن پاسخ یکسانی دارند.

استدلال آنها برای حل این بحران نیز مشابه است: «از آنجایی که سایر کشورها اینگونه عمل کرده اند، ما چاره ای جز پیروی از راه آنها نداریم!» با توجه به ساختار اقتصاد سیاسی کشور و کیفیت زندگی و معیشت کارگران و مستمری بگیران. ، اینکه این تصمیم تا چه اندازه می تواند بمب ساعتی زیر پای صندوق های بازنشستگی را خنثی کند بحث مفصلی است که موضوع این مقاله کوتاه نیست و کارشناسان خبره می توانند در جای مناسب به آن بپردازند. پاسخ دهید و در مورد آن بحث کنید.

اما داستان همانطور که از اینجا شروع نشد به اینجا ختم نمی شود. مشاوران وزارت کار در دولت قبل «قول» می دهند که بازنشستگان به این مبلغ بسنده نخواهند کرد! اگرچه در دولت فعلی هیچ مسئولیتی ندارند، اما همچنان نسخه های «لیسانسه» خود را در رسانه ها ارائه می کنند. نسخه هایی که در دولت قبل کم و بیش مطرح بود، اما با اجرای «اصلاحات پارامتریک» دور از ذهن نیست که در آینده ای نه چندان دور «پیشنهاد کارشناسی» دیگری را اجرایی کنیم.

در یکی از این اظهارنظرها، «حجت میرزایی» (معاونت اقتصادی وزارت کار دولت قبل) در یادداشتی با عنوان «منحنی اصلاحات صندوق بازنشستگی» ضمن آسیب شناسی بحران مذکور، اصلاحات سیستمی پیشنهادی خود را اینگونه ذکر کرد: ایجاد صندوق‌های بازنشستگی خصوصی برای دو نفر و ایجاد حساب‌های انفرادی برای کارگران جدید و بیمه‌گران در صندوق‌های موجود در چارچوب شکل‌گیری نظام چندلایه تأمین اجتماعی و همراه با پارامتریک تدریجی و زمان‌بر. اصلاحات!

ادبیات تامین اجتماعی تخصصی و فنی است، اما رمزگشایی و بیان ساده مفاهیم آن، سیاست‌های بزرگ‌تری را در پشت آن آشکار می‌سازد. ایجاد لات های انفرادی که در ادبیات بیمه های اجتماعی به آن روش تامین مالی DC یا “سهم تعریف شده” گفته می شود، یک روش کاملا اقتصادی (و غیر اجتماعی) در محاسبات بیمه ای افراد است که طی آن حق بیمه کار و سود حاصل می شود. از سرمایه‌گذاری‌ها و سپرده‌ها در حق بیمه هر فرد در یک حساب شخصی مجازی جمع می‌شود و بر اساس این مبلغ به بازنشستگان مزایا پرداخت می‌شود. روش فعلی تامین مالی در ایران، روش “منفعت تعریف شده” یا روش DB است. در این روش، صرف نظر از نوسانات سود، سرمایه گذاری و رشد اقتصادی، مستمری بگیران صرفاً به دلیل اینکه سال ها کار کرده اند و حقوق اجتماعی، مدنی و انسانی دارند، دارای درآمد مشخص و ثابتی هستند.

آنچه معاون وزیر کار در دولت قبل مد نظر دارد، تغییر روش تامین مالی «اجتماعی-اقتصادی» به روش تأمین مالی «صرفاً اقتصادی» است که موجب وابستگی بیشتر حقوق بازنشستگان به شاخص‌های اقتصادی مانند تورم، رکود، رشد و کارایی اقتصادی، رشد می‌شود. سرمایه گذاری و سود صندوق های بازنشستگی و کلیه عوارض و عوارض جانبی.

بنابراین از آنجایی که «اصلاحات پارامتریک» به افزایش سن و سنوات بازنشستگی نیروی کار منجر می شود و مشکلات کلان و ساختاری اقتصاد به کم کاری نیروی کار و کاهش تعداد موالید کاهش می یابد. تغییر در روش تامین مالی نیز بر حقوق اجتماعی و مدنی نیروی کار در تغییرات و نوسانات اقتصادی تاثیر خواهد گذاشت.

طبیعی است که این روش در دستگاه فکری اقتصادهای قوی و در حال توسعه تجویز می شود، اما سوال اصلی که در اینجا مطرح می شود و این کارشناسان و مسئولان جناح های مختلف باید به آن پاسخ دهند این است که: در شرایط اقتصاد کلان ایران و کاتو با توجه به ساختار اقتصاد سیاسی کنونی در سایه کاستی ها، تحریم ها و ناکارآمدی ها و کیفیت حاکمیت موجود (و در صورت اجرای این سلسله «پیشنهادات کارشناسی» و ادامه «اصلاحات» در این حوزه)، تا چه اندازه نیروی کار کشور می تواند در سایه این اصلاحات، امنیت اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را در آینده تضمین کند؟