توافق دولت عمومی بسیار شکننده تر از توافق برجام روحانی خواهد بود

توافق دولت عمومی بسیار شکننده تر از توافق برجام روحانی خواهد بود

روز جدید او گفت که چون روسیه ساز خود را می نوازد، چین به دنبال منافع خود است. ایالات متحده و اروپا نیز پس از جنگ در اوکراین شرایط متفاوتی را مشاهده می کنند. موضوع سپاه و … نیز برجام را پیچیده کرد. در عین حال به نظر می رسد شورای امنیت سازمان ملل متحد در جایگاهی نیست که بتواند قطعنامه قوی مانند 2231 در حمایت از اجرای برجام جدید صادر کند. پس اگر یک درصد برجامی تشکیل شود بسیار ضعیفتر از برجامی روحانی خواهد بود.

پس از وقفه 58 روزه در مذاکرات وین، شاهد اوج مقاومت کنگره در برابر احیای برجام هستیم. در همین حال، پس از تلاش دولت بایدن برای حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست گروه‌های تروریستی، این مخالفت‌ها به حدی تشدید شد که ابزار معارفه نمایندگان و سناتورها به حدی بالا رفت که بسیاری معتقدند حتی اگر چارچوب ارزیابی کنگره رقابت های میانی ممکن است در احیای برجام تاثیرگذار باشد. از این رو دیپلماسی ایرانی برای بررسی بیشتر این موضوع گفت وگویی را با محسن جلیوند، استاد و تحلیلگر روابط بین الملل ترتیب داد که در ادامه می خوانید:

هر روز شاهد تلاش های مکرر کنگره علیه برجام و ایران هستیم تا جایی که دست بایدن به هرگونه تعامل برجام با تهران بسته است. در مورد دوم، چهارشنبه شب گذشته، نزدیک به دو سوم اعضای سنای ایالات متحده به پیشنهاد جیمز لنکفورد، سناتور جمهوری خواه، که از دولت ایالات متحده خواسته بود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان های تروریستی خود نگه دارد، رای مثبت دادند. نکته قابل توجه این است که 62 سناتور آمریکایی از جمله سناتور چاک شومر، رهبر سنای دموکرات در سنا، به همراه 15 سناتور دموکرات دیگر به این طرح رای مثبت دادند و تنها 33 دموکرات با آن مخالفت کردند. بر اساس این طرح، در چارچوب بررسی لایحه رقابت با چین، هرگونه توافق هسته ای با ایران که به سنا ارائه شود، شامل بی ثبات کردن فعالیت های ایران در منطقه از جمله موشک، تروریسم و ​​دور زدن تحریم ها خواهد بود. در عین حال هیچ تحریمی علیه سپاه لغو نشود و نام این گروه نظامی از فهرست تروریسم دولت آمریکا حذف نشود. بسیاری از کارشناسان پیش از این گفته بودند که اختلاف سیاسی دولت بایدن و کنگره آمریکا یک مناقشه داخلی در ساختار سیاسی کشور است که ربطی به ایران و احیای برجام ندارد و شدت اختلافات سیاسی در آمریکا بسیار زیاد است. قوی عملا احیای برجام را تحت الشعاع قرار داد. بعد این دعواهای سیاسی کنگره و کاخ سفید بر سر سپاه و برجام و … را در نظر می گیرید؟ برای اختلافات داخلی در آمریکا که ربطی به ایران و احیای برجام ندارد؟

اول از همه، همانطور که می دانید، این یک آئین نامه است که برای دولت الزام آور نیست، زیرا اگر این پیشنهاد سناتور لنکفورد از نظر قانونی لازم الاجرا بود، باید توسط رئیس جمهور امضا می شد که اگر بایدن آن را وتو می کرد، او امضا نمی کرد. برای قانونی شدن این لایحه به دو سوم آرای کنگره نیاز است. با این حال، چه ما قطعنامه اخیر را قانونی، غیر الزام آور بدانیم یا نه، با توجه به ترتیبات سیاسی که در سنا برای تصویب آن قطعنامه دیدیم، به نظر می رسد دیگر تفاوتی بین دموکرات ها و جمهوری خواهان یا بین کنگره و کاخ سفید وجود ندارد. که ربطی به ایران و برجام ندارد.

پس به نظر شما نظم سیاسی کنگره می تواند اختلافات داخلی را به پارامتر مهمی برای احیای برجام تبدیل کند؟

بدون شک. زیرا جمهوری خواهان در کنگره به متحدان کامل تبدیل شده اند. همچنین تغییر نظر دموکرات ها بسیار مهم است. زمانی که علاوه بر سناتور چاک شومر، رهبر اکثریت دموکرات در سنا، سناتور منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا را می بینیم که به این لایحه رای مثبت می دهد و از دولت بایدن برای مذاکرات وین انتقاد می کند، اختلافات داخلی بین دولت و کنگره مطمئناً یک پارامتر مهم است. احیای برجام وجود نخواهد داشت. زیرا این نکات نشان می دهد که هر دو حزب در کنگره برای مخالفت با برجام به اجماع جدی رسیده اند. در چنین شرایطی قطعا سیاست خارجی دولت بایدن تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.

چرا؟

زیرا پارامتر اصلی برای تعیین خطوط قرمز سیاست خارجی آمریکا در دست سنا است. درست است که رئیس مجلس سنا معاون اول رئیس جمهور خانم هریس است و می تواند با رای خود تکلیف دموکرات ها را برای تعیین برنامه ها با رای مساوی روشن کند، اما فضای فعلی سنای آمریکا دیگر اینگونه نیست. کم شده. دموکرات ها بیرون آمدند. زیرا طبق قانون، رهبر اکثریت سنا، سناتور چاک شومر، رؤسای کمیته های سنا را منصوب می کند. اگر به رأی مثبت چهارشنبه گذشته نگاه کنید، می بینید که حداقل پنج رئیس کمیته های سنا دموکرات به سناتور لانکفورد، سناتور جمهوری خواه رأی دادند. مجموعه آرای مثبت 62 رای در مقابل 33 رای است. بنابراین مطمئناً اختلاف سیاسی در آمریکا بین کنگره و دولت دیگر یک اختلاف داخلی نیست. این اختلاف نظر می تواند احیای برجام را بسیار دشوارتر و پیچیده تر کند.

علاوه بر مناقشه سیاسی بین دولت بایدن و کنگره، در درون خود کاخ سفید نیز بر سر احیای برجام اختلاف نظر جدی وجود دارد. در یک سو وزارت خارجه به همراه آنتونی بلینکن و رابرت مالی که به دنبال احیای برجام هستند و در سوی دیگر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید و لوید آستین وزیر دفاع که به شدت با خروج از برجام مخالفت کردند. سپاه پاسداران لیست گروه های تروریستی و نحوه مذاکره در وین را اعلام کرد. حال در کنار اختلافات دولت و کنگره، این فضای دوقطبی حاکمیتی تا چه اندازه می تواند بر احیای برجام تاثیر بگذارد؟

علاوه بر مشاور امنیت ملی و وزیر دفاع کاخ سفید، حتی ستاد مشترک ارتش نیز به شدت با حذف سپاه از لیست گروه های تروریستی مخالفت کردند. در عین حال معتقدم خود بایدن نمی خواهد سپاه را از لیست گروه های تروریستی خارج کند. در همین حال، وزارت خارجه با تمرکز بر بلینکن و رابرت مالی، به دنبال یک توافق حداقلی با ایران برای کاهش بخشی از ترس ها و تنش های فعلی با تهران است.

به نظر شما کدام طیف بر دیگری وزن بیشتری دارد؟

من معتقدم اگرچه فضای دوقطبی در دولت بایدن ایجاد شده است، اما به نظر می رسد دولت هم از نظر امنیتی، نظامی و دفاعی و هم از نظر سیاسی و دیپلماسی سعی دارد به میانه راه برسد.

و میانگین چقدر است؟

به عنوان مثال، مدلی که رابرت مالی قبلا پیشنهاد کرده بود. این بدان معناست که کل سپاه پاسداران باید از لیست گروه های تروریستی آمریکایی خارج شود اما نیروی قدس باید در این لیست باقی بماند که البته با مخالفت جمهوری اسلامی ایران مواجه شد.

در همین حال، اخباری مبنی بر سفر انریکه مورا به تهران در روز سه‌شنبه هفته جاری منتشر شد که تلاش می‌کند ایران را به امضای توافقی بدون حذف سپاه از فهرست گروه‌های تروریستی متقاعد کند. فکر می کنید مذاکره کننده ارشد اروپایی و هماهنگ کننده مذاکرات اروپایی در وین چگونه از این اهرم برای ترغیب تهران به عبور از خطوط قرمز خود استفاده کنند؟

این سفر با هماهنگی دولت آمریکا انجام شد و انریکه مورا ممکن است پیشنهادهایی از واشنگتن برای متقاعد کردن ایران داشته باشد. اما پیشنهادات انریکه مورا در حد حدس و گمان است.

آیا هنوز این سفر را موفقیت آمیز می دانید؟

من سفر انریکه مورا به ایران را برای تغییر جمهوری اسلامی ایران و خروج تهران از خطوط قرمز آن یعنی. حذف سپاه از فهرست گروه های تروریستی به عنوان موفقیت آمیز، همانطور که تلاش های قبلی اروپا نتوانسته نتایج ملموسی را به همراه داشته باشد. در واقع زمینه های برجام بر متن او سنگینی می کند. به عبارت دیگر، هیچ اختلاف نظری بین تهران و واشنگتن بر سر جزئیات فنی فعالیت های هسته ای ایران وجود ندارد و حتی توافقاتی نیز در این زمینه صورت گرفته است و پس از جنگ، اوکراین در احیای برجام بن بست جدی ایجاد کرد.

زیرا ایران از یک سو تلاش می کند خطوط قرمز خود را تحکیم کند و از سوی دیگر آمریکایی ها بر خواسته های افراطی خود تاکید می کنند. بنابراین به نظر نمی رسد حداقل در کوتاه مدت توافقی حاصل شود. به عبارت دیگر، ایران قبلاً به این نتیجه رسیده است که چون توانسته به نقطه‌ای بی‌بازگشت به فعالیت هسته‌ای برسد و از سوی دیگر شرایط جنگ اوکراین باعث شده است که نظام بین‌الملل به‌ویژه جبهه غرب. آمریکایی ها بعد از برجام 2015 باید امتیاز بدهند از سوی دیگر، واشنگتن بر این باور است که سیاست فشار حداکثری و تحریم‌های این کشور در این مدت اقتصاد و معیشت ایران را فلج کرده تا جایی که نخست‌وزیر مجبور به حذف 4200 تن کالاهای اساسی و دادن کوپن به مردم شده است. اتفاقی که حتی در زمان جنگ ایران و عراق هم رخ نداد. این نکات نشان می دهد که آمریکایی ها نیز به این نتیجه رسیده اند که تحریم ها توانسته اند اقتصاد ایران را به نقطه بحرانی برسانند. در این میان، برخی ناظران معتقدند که تهدید فرار هسته ای ایران با رسیدن جمهوری اسلامی به مرز فعالیت های هسته ای خود کارکرد خود را از دست داده است. در چنین شرایطی توافقی وجود ندارد، زیرا هر یک از طرفین بر حداکثر الزامات خود اصرار دارند.

با این اوصاف کدام حزب می تواند مطالبات خود را تحمیل کند؟

از نظر تئوری باید دید کدام کشور تحمل بیشتری دارد. آیا غرب بیشتر نگران فعالیت‌های هسته‌ای، نظامی و منطقه‌ای ایران خواهد بود یا جمهوری اسلامی و به‌ویژه مردم در برابر فشارهای اقتصادی تحمل بیشتری خواهند داشت؟ اما متاسفانه اکنون آستانه تحمل مردم در عرصه اقتصاد و معیشت به نقطه کاملا شکننده ای رسیده است که می تواند وزن ایران را به شدت کاهش دهد.

حال با توجه به نکات فوق اگر شاهد توافق یک درصدی باشیم این توافق می تواند به اندازه توافق سال 1394 در دولت روحانی موفق باشد. چرا بسیاری بر این باورند که حتی در صورت احیای برجام، این توافق بسیار شکننده تر و ناکارآمدتر از برجام هفت سال پیش است؟

در این نکته شک نکنید. در حال حاضر خبری از توافق نیست، اما در صورت حصول توافق، مطمئن باشید که برجام جدید بسیار شکننده تر از برجام 2015 است.

به چه علت؟

چون فضای امسال یکدست بود. نه خبری از خرابکاری و یکجانبه گرایی روسیه بود و نه از جنگ اوکراین و تقابل بلوک شرق و غرب. علاوه بر این، قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد دستور اجرایی شورای امنیت سازمان ملل را تقویت کرد. اما اکنون این یکنواختی دیگر وجود ندارد. روسیه ساز خود را می نوازد، چین به دنبال منافع خود است. ایالات متحده و اروپا نیز پس از جنگ در اوکراین شرایط متفاوتی را مشاهده می کنند. موضوع سپاه و … نیز برجام را پیچیده کرد. در عین حال به نظر می رسد شورای امنیت سازمان ملل متحد در جایگاهی نیست که بتواند قطعنامه قوی مانند 2231 در حمایت از اجرای برجام جدید صادر کند. پس اگر یک درصد برجامی تشکیل شود بسیار ضعیفتر از برجامی روحانی خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید