جناب آقای نجفی اصفهانی و اصفهان شناسان پیشرو تولید ملی در کشور / اصفهان شرق منچستر، از آغاز و رشد تا کارشکنی های عوامل و واسطه های خارجی


ساعت: 16:45
تاریخ انتشار: 1401/02/20
کد خبر: 1837858

نگاهی به جهاد اقتصادی علما و مردم اصفهان در صنعت نساجی:

سفیر انگلیس در نامه ای نوشت: «طبق اطلاعاتی که از اصفهان می رسد، دانشمندان آنجا مخالف تجارت خارجی هستند. این علما نه از سر تعصب دینی بلکه از سر منفعت شخصی با همراهی برخی از مدیران تجاری که در شرکت اسلامی شریک هستند سعی در فروش اجناس خود و رد تجارت خارجی دارند، اما در مساجد و جاهای دیگر علناً می گویند مردم نباید کالای خارجی بخرد..

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش صاحب نیوز؛ اکثر ایرانیان و گردشگران خارجی اصفهان را به عنوان پایتخت فرهنگ و تمدن تاریخ ایران می شناسند، اما این فقط مربوط به فرهنگ و گردشگری نیست. نیمی از جهان ایران دارای جاذبه هایی است که بیشتر مردم بدون توجه به آن می توانند از آنها عبور کنند، اما ندانند که این شهر شاهکاری از هنر ایرانی را در خود جای داده است، شاید بتوان گفت هر چقدر هم که در مورد جاذبه های هنر و هنر تحقیق شود، راحت باشد. تمدن در نیمی از جهان هیچ کلمه ای در توصیف زیبایی های آن یافت نمی شود.

هفته فرهنگی اصفهان بهانه ای شده است برای نگاهی به صنایعی در اصفهان که شاید شناخته شده نباشند اما از اعتبار هنر ایرانی به شمار می روند.

در دوره قاجار، اقتصاد ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. اقتصاد ملی در رکود کم سابقه ای به سر می برد و جریان تولیدات خارجی به بازار ایران سرازیر می شد. ایران که روزگاری منسوجات باکیفیت به ویژه ابریشم صادر می کرد، واردکننده منسوجات شده است. یوژن فلاندین، باستان شناس فرانسوی، در سفری به اصفهان در سال 1840 می نویسد: محصولات ایرانی از بین رفت و به ویژه نزدیکی آن به انگلستان فاجعه بار بود. زیرا حجم زیادی از محصول با قیمتی بسیار کمتر از آنچه در خود ایران تولید می شود در بازار ایران به فروش می رسد. جرج کرزن، سیاستمدار بریتانیایی نیز در کتاب ایران درباره ایران نوشته است: ابریشم، ساتن و چوب ماهون برای اشراف، و پنبه و پنبه برای همه طبقات. لباس یک دهقان معمولی از منچستر یا مسکو می آید و نیل مورد استفاده همسرش از بمبئی وارد می شود. در واقع از بالاترین تا پایین ترین سطوح اجتماعی قطعاً به کالاهای غربی وابسته شده اند».


ba9b86a8 8771 4e0e 9c25 6d2779fb6d59 خبر خاکستری

علما و روحانیون با آگاهی از خطر نابودی اقتصاد ملی و استقلال سیاسی کشور، با کمک تجار و بازرگانان معتمد، دست به اقدامات عملی زدند، از جمله تأسیس شرکت اسلامی. آقا نجفی اصفهانی با و با کمک برادرش آقا نورولا و میرزا ابوالقاسم زنجانی با بازرگانی چون حسین آقا امین الضرب اصفهانی، محمدحسین کازرونی، سلیمان خان رکنا الملک شیرازی، طه حسین الکاذر 1398 هجری قمری. او یک شرکت اسلامی برای تامین منسوجات مورد نیاز مردم ایران و مبارزه با وابستگی به کشورهای خارجی راه اندازی کرد. سرپرستی این شرکت بر عهده حاجی محمد حسین کازرونی است که تجربه و تجربه مدیریت شرکت مسعودیه را دارد و چهار تن از تجار اصفهان به عنوان وکیل و معتمد ستاد اصفهان انتخاب شده اند.


522e75da a412 4029 aaaf eb1eb3bfca25 خبر خاکستری

این شرکت به صورت سهامی عام اداره می شد. سرمایه شرکت 150000 تن است که به 15000 سهم 10 تنی تقسیم و به سهامداران فروخته می شود. این شرکت به سرعت برای خرید سهام و همچنین محصولات خود به شهرت رسید و به تدریج در بسیاری از شهرها و همچنین در خارج از ایران شعبه هایی تأسیس کرد. محل اصلی این شرکت در اصفهان است، اما شعبه هایی در تهران، شیراز، بوشهر، مشهد، تبریز و حتی دفاتر خارج از کشور (لندن، کلکته، بمبئی، قاهره، استانبول، بغداد، مسکو و بادکوبه) دارد. این شرکت ملی به هسته اصلی کارخانه های بزرگ به سبک مدرن در اصفهان و سایر شهرها تبدیل شده و نیازهای ایران را تا حد زیادی محدود به کشورهای خارجی کرده است.

مراجع بزرگ شیعه نیز از این شرکت حمایت عملی کرده اند. حاج آقا نورولا و دیگر علما تمام لباس های خود را از پارچه های ایرانی می ساختند. هشت تن از مراجع تقلید و علمای بزرگ به نام‌های آیت‌الله آهوند خراسانی، آیت‌الله سید اسماعیل بن سیدصدرالدین عاملی، آیت‌الله حاج میرزا حسین نوری، آیت‌الله حاج میرزا خلیل، آیت‌الله سید محمد محمد کاظم‌هاها محمد کاظم‌هاها مهادی. آخوند خراسانی از این شرکت حمایت کرد و در نامه ای به مظفرالدین شاه نوشت: تقویت دولت بزرگ… خوب، خواهند گفت، وجود جهان در پوشش هنر اسلامی و مقدم بر صدور آن است. پادشاهی برای کمک به این مهم.وزرا و پدران بزرگ دولت شکوهمند دولت جاودانه. و بر همه رعایا و اکثریت مسلمانان لازم است که خواسته های «مردم علیه دین ملوک خود» را برپا کنند و به آن عمل کنند و لباس ذلت را از تن خود درآورند، اما لباس اسلام رهبر اسلام را بپسندند. لباس های شرکت اسلامی وارد نجف می شوند، مراجع و علما جمع می شوند و لباس های مسلمانان را می پوشند و می گویند به این لباس زیر افتخار می کنیم.

نتایج مالی شرکت در سال های اول نیز نشان داد که ارزش سهام افزایش یافته و سهامداران سودهای کلانی انباشته کرده اند. روزنامه ثریا در این باره می نویسد: معلوم و متوجه شد که در این مدت کوتاه این شرکت سود قابل توجه و سود سودآوری به شرکا بخشیده است. بنابراین، هر شهروند ایرانی که مایل به عضویت در این شرکت مقدس باشد، البته پس از آگاهی از این سطح تا حدودی و هر سهمی که بخواهد، ممکن است از سوی جناب عالی دعوت شود تا بلیت ایشم برای وی تهیه کنند. . «از دفتر شرکت محترم ارسال خواهد شد[в чужбина][فرستاده‌خواهدشد»[فرستاده‌خواهدشد»

ایجاد این شرکت با واکنش ها و بازتاب های زیادی روبرو شد. فعالیت های اقتصادی شرکت اسلامی باعث نگرانی انگلیسی ها شد و نخست وزیر انگلیس در نامه ای به امین السلطان حاکم اصفهان از بازگشت آقای نجفی به اصفهان شکایت کرد و حضور وی در این شهر را مغایر دانست. توسعه شرکت های خارجی در این شهر و این ترس بی دلیل نبود. چرا که در گزارشی که چارلز مارلینگ به میرزا حسن خان مشیرالدوله وزیر امور خارجه ایران نوشته از دخالت علما در امور اقتصادی گلایه کرده و نوشته است: «علمای اصفهان در تلاشند تا جلوی فروش کالاهای اروپایی را بگیرند. و آنها به خریداران مهم ایرانی هشدار دادند که حساب های تجاری اروپایی خود را ظرف چهار ماه متوقف کنند. وی همچنین از وزیر امور خارجه ایران خواست برای ماموران اصفهان تصمیم بگیرد و از اقدامات شورشی جلوگیری کند.

راه اندازی این شرکت با واکنش منفی سفارت انگلیس نیز مواجه شد. سفیر انگلیس در نامه ای نوشت: «طبق اطلاعاتی که از اصفهان می رسد، دانشمندان آنجا مخالف تجارت خارجی هستند. این علما نه از سر تعصب دینی بلکه از سر منفعت شخصی با همراهی برخی از مدیران تجاری که در شرکت اسلامی شریک هستند سعی در فروش اجناس خود و رد تجارت خارجی دارند، اما در مساجد و جاهای دیگر علناً می گویند مردم نباید در واکنش به ایجاد این شرکت، یک روزنامه انگلیسی نوشت: دانشمندان این ملت شرکت دارند و تشویق می کنند و اگر این شرکت معتبر شود، ضربه بزرگی به تجارت انگلیس در اصفهان، بلکه در خلیج فارس و خلیج فارس وارد می شود. معامله گران باید طوری رفتار کنند که بازار تجارت آنها در آینده رونق پیدا نکند وگرنه باید منتظر خبری مبنی بر تعطیلی بازار تجارت در اصفهان باشیم.

شرکت اسلامی علیرغم موفقیت خود، به دلیل بی برنامگی و عدم حمایت تولیدکنندگان داخلی و نیز کارشکنی برخی عوامل سودجویانه، راه درازی را پیموده است، اما مدتی است که ادامه یافته و با مصرف گرایی و تاثیرات آن مبارزه کرده است. واردات کالاها

اما این اقدام علما و مردم اصفهان زمینه ساز توسعه این صنعت در نیمی از جهان شد و منجر به توسعه این صنعت توسط سایر صنعتگران این خطه هنر محور و صنعت محور شد. .


eb2d0997 9c29 4de3 9cc9 b5b9fe3b8c91 خبر خاکستری

عطاالملک دهش در محله هفت دست اصفهان عمارتی داشت که از دوران صفویه باقی مانده و مخروبه است. او این عمارت را با هزینه شخصی خود بازسازی کرد و آن را به یک کارخانه نسبتاً بزرگ تبدیل کرد.

حدود یک سال بعد، در مرداد ماه، کارخانه وطن خط مقدم خود را افتتاح کرد. در سال 1305 تنها 12 دستگاه در این کارخانه کار می کرد و پس از حدود پنج سال تعداد دستگاه ها به 24 دستگاه و تعداد کارگران به 1200 دستگاه افزایش یافت. چند سال بعد بین دو شریک کارخانه اختلافی به وجود آمد و با وساطت مقاماتی چون سیدحسن مدرس (نماینده وقت مجلس) مقرر شد کارخانه به محمدحسین کازرونی واگذار شود.


e6d23e47 2c7c 47ca 9b63 c0b74f461e23 خبر خاکستری

اما دوره صعود و توالی پیشرفت برای کارخانه وطن چندان طولانی نبود. این کارخانه در سال 1352 به شهرک صنعتی محمودآباد منتقل شد و زمین آن به هفت قطعه کوچک تقسیم و فروخته شد.

ساختمان کارخانه وطن با دودکش های مرتفع و کارگاه های بزرگ می توانست به یکی از بهترین موزه های اصفهان در صنعت نساجی تبدیل شود، اما با وجود تلاش های مکرر فعالان میراث فرهنگی در اصفهان، به نمایشگاه خودرو تبدیل شده و اکنون تنها در یک کارگاه کوچک در شهرک صنعتی جی. اصفهان مانده است.

اما با وجود بحران های مالی و اجتماعی که دامنگیر کارخانجات اصفهان شد، باز هم عده زیادی بودند که همزمان کارخانه های نساجی را برای هدایت سرمایه خود راه اندازی کردند، از این رو چندین کارخانه نساجی دیگر در اطراف شهر اصفهان راه اندازی شد.
برخی از این کارخانه‌ها قبلاً ناپدید شده‌اند و باقیمانده‌های کمی از سایر کارخانه‌ها مانند صنعت پشم که به فضای سبز شهری تبدیل شده است، ناپدید شده‌اند، اما از تعدادی از کارخانه‌ها اطلاعاتی در دست نیست و تاریخچه آنها مشخص نیست.

از ویژگی های جغرافیایی این نسل از کارخانه های نساجی دور بودن آنها از شهر است. افزایش عوارض شهرداری که در هر سمینار به دلیل شدت این هزینه ها مطرح می شد، باعث شد تا سایر شرکت ها به استثنای کارخانه شهناز تصمیم بگیرند که کارخانه خود را در چند ده کیلومتری شهر بسازند تا ایمن و ایمن باشد. بدون برخی از جاده های شهرداری تاکسی.

قیمت زمین های اطراف شهر بسیار کمتر از زمین های داخل شهر بود، مشخصات فنی آنها این بود که ماشینی بودند نه انسان. هزینه بالای نگهداری کارگران (مشروط به بیمه و سایر مزایا) باعث شده است که صاحبان صنایع ترجیح دهند دستگاه هایی وارد کنند که به کارگران کمتری نیاز دارند.

با وجود همه مشکلات، اگر به تاریخ نگاه کنیم، متوجه می شویم که تمام این کارخانه های نساجی نسل اول یا دوم اصفهان، با افزایش تولیدات داخلی، همراه با واردات پارچه و نفوذ الیاف مصنوعی، صنعت نساجی اصفهان را به سمتی سوق داده است. به جایی برسد که بازار شاهد روند نزولی قیمت پارچه و دامن زدن به بحران های مالی در کارخانه ها باشد.


a30b744f 3c49 4b92 874a cc2cda6eb02c خبر خاکستری

امیدواریم مدیران شهری نگاه خود را به معدود بناها و بناهای باقی مانده از کارخانه های نساجی اصفهان تغییر دهند و سعی کنند این بنا را بخشی از گذشته و هویت شهر حفظ کنند. شاید روزی حتی با خواندن سرنوشت منسوجات در اصفهان در نقطه ای دور، چاره ای برای افتتاح موزه صنعت نساجی در مرکز ایران و صنعت نساجی در شرق منچستر اندیشیده شود، همانطور که روزی شایع شد که کارخانه ریسباف به عنوان موزه صنعت نساجی اصفهان انتخاب شد.

دور نیست روزی که آجرها و سازه های کارخانه های ریسباف، صنعت پشمی مانند چهلستون و عالی قاپو آنقدر با ارزش شوند که هیچکس نتواند به راحتی آنها را از ریشه کنده و به جای آنها آپارتمان و پارکینگ بسازد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید