حامیان دولت ریاست جمهوری: ایرانی ها زیاد می خورند!| واکنش ها: به زخم مردم نمک نمالید!

حامیان دولت ریاست جمهوری: ایرانی ها زیاد می خورند!|  واکنش ها: به زخم مردم نمک نمالید!

روحانیت که روزگاری منشأ دردهای مردم بود، امروز به جایی رسیده است که به غلط و انحرافی سعی در توجیه تسلیم مردم در برابر مشکلات از منبر نماز جمعه دارد. تا اینجا قابل چشم پوشی است، اما وقتی آن توجیه به شکل نمک مالیدن بر زخم باشد، قابل تحمل نیست.

اصولگرایان برای حفاظت از ریاست جمهوری و وضع موجود به همه ابزارها و کلمات متوسل می شوند. حالا برخی از حامیان دولت که دولت روحانی را مقصر مشکلات می دانستند، مردم را عامل مشکلات کنونی می دانستند و می گفتند توقع مردم زیاد است و زیاد می خورند!

حجت الاسلام مصباحی مقدم که اصرار دارد بیشتر به عنوان یک اقتصاددان شناخته شود، گفت: مردم ما حال خوشی ندارند. چینی ها یک یا دو بار در روز غذا می خوردند تا به بلوغ رسیدند. عامل اصلی تورم انتظارات تورمی است. چند روز پیش حجت الاسلام دیگری – آقای علم الهادی – که بر خلاف اولی ادعای اقتصاددانی ندارد و البته پدر همسر آقای رئیسی است که قول داد اقتصاددانان را زندانی کند. و قائم مقام دانشگاهی که آقای ن مصباحی مقدم در آنجا اقتصاد تدریس می کرد، ریشه مشکل است. در جای دیگر شناخته شده است. با افزایش دستمزد مردم، هزینه های آنها نیز افزایش می یابد.

عصر ایران در واکنش به اظهارات مصباحی مقدم نوشت: در این یادداشت، اما همانطور که از سوی مخاطبان انتظار می‌رود، می‌خواهم کمی تاریخی انجام دهم و به تمسخر معروف محمود احمدی‌نژاد به آقای مصباحی مقدم اشاره کنم، زیرا از نظر فنی، آقای صادق ال حسینی یکی از دوستان اقتصاددان/خبرنگار در توییتر خود نوشت: آنچه ما نیاز داریم، رضایت ملت نیست. این حکمت حکومت است. دست از ناکارآمدی، فساد، بلاتکلیفی و بلاتکلیفی بردارید. ایران دریای فرصت هاست.» چون اصل ماجرا همین است، از همان تونل تاریخی پایین می روم: محمود احمدی نژاد در آخرین روز کاری پرحادثه 2018 (7 اسفند) ناگهان در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد. اختصاص داده شده به رانندگی و سفر.

برنامه سیاسی نبود و می خواستند در مورد سفر صحبت کند و بحث را به سمت هدفمندی یارانه ها برای افزایش سفر کشاند و به آن بهانه به برخی نمایندگان مجلس به ویژه آقای مصباحی مقدم حمله کرد و گفت: «من. تعجب می کنم که برخی افراد خود را اقتصاددان می نامند.” نمی دانم کجا درس خوانده اند و از کجا مدرک گرفته اند. اگر هدفمندی یارانه ها باشد، سفر افزایش می یابد. او این را در رابطه با موضوع نمایش گفت. از او دعوت شد تا درباره سفر و تخصصش در حمل و نقل صحبت کند، اما از هدف قرار دادن یارانه ها پرهیز کرد و منتقدان به ویژه مصباحی مقدم را با شدیدترین الفاظ به باد انتقاد گرفت.

صبح روز بعد البته سه چهره مورد تمسخر رئیس جمهور وقت از جمله مصباحی مقدم بیانیه ای صادر کردند و نوشتند: پاسخی به طعنه ها و توهین های آقای احمدی نژاد نخواهیم داد اما آماده مناظره هستیم.

(کسی را به مناظره دعوت کردند که 9 ماه پیش با لحن خود در مناظره ها کشور را درگیر یک روند التهابی بی سابقه کرد و می دانستند که مناظره ای در کار نخواهد بود!)

اینکه 9 ماه بعد از انتخابات از عواقب رفراندوم صحبت کرد (البته در مورد یارانه ها) هم در نوع خود جالب بود اما تعابیری که برای مصباحی مقدم به کار برد بی سابقه بود. او نامی از این مبارزه نبرد، اما اشاره او به درصدهای اشتباه مشخص کرد که منظورش چه کسی است. اما همین هجمه باعث شد مصباحی مقدم به همین گفته بسنده کند و آمادگی خود را برای مناظره و سکوت طولانی مدت یا اظهار نظر کندتر اعلام کند و عملا از دور خارج شد مگر زمانی که با قالیباف روی صحنه رفت. . به خصوص اینکه احمدی نژاد 9 ماه بعد به سخنان خود پایان داد و با حذف یارانه های غیرمستقیم پرداخت یارانه نقدی مستقیم آغاز شد و ادامه دارد و با وجود اینکه سال قبل از 45 هزار تومان به 300 هزار تومان رسید، شتاب قیمت ها در سال گذشته سه سال به گونه ای بود که دیگر مرهمی برای درد کاهش قدرت خرید نیست. حالا اما مصباحی مقدم دولت را مسخره نمی کند بلکه ملت را به رضایت دعوت می کند. احمدی نژاد نگاهش را برگرداند یا نخواست روی دامان ابراهیم رئیسی گردی بنشیند؟ یک تونل دیگر خالی از لطف نیست. وزیر کشور دولت دوم هاشمی رفسنجانی با وزیر کشور اولش متفاوت بود. دومی علی محمد بشارتی جهرمی بعد از تورم سال 74 گفت: قبل از انقلاب مردم پای مرغ دوست نداشتند و الان همه مرغ می خورند و یکی پاسخ داد: اول پای و سینه مرغ می خوردیم. شاید شرایط اقتصادی خانواده شما این اجازه را نمی داد، ثانیاً مردم گوشت قرمز را ترجیح می دادند و از آنجایی که توسعه دامپروری گران بود، دولت به ایجاد ذائقه برای گوشت مرغ فشار آورد که البته سیاست درستی بود و باید می شد. به آبزیان و ماهی ها نیز گسترش یافت، اما این اتفاق نیفتاد.

در دوره دکتر مصدق اگر به دنبال ملی شدن نفت و دفاع از انتخابات آزاد بود، از معیشت مردم غافل نبود. در خارج با انگلیس برای سلب حقوق مردم ایران و در داخل با نیروهای ضد دمکراتیک که در انتخابات آزاد پیروز نشدند جنگید، اما این دو باعث نشد که از معیشت ملت غافل شود.

یک مثال واضح می زنم: نیک به یاد می آورد یکی دو نسل پیش، به دستور مستقیم موساداک، «ماهی» به قیمت هر کدام یک تومان – بله، یک تومان – بین مردم توزیع می شد. قبلا ماهی در شمال و جنوب ایران و حتی پایتخت یک غذای لوکس بود که آخر سال سر سفره می رفت، چون هر ماهی معمولی 5 تومان می شد که برای خیلی ها غیرقابل استطاعت بود. اما طبق دستور و برنامه مصدق به قیمت هر کدام یک تومان بین مردم توزیع شد. این را آقای معتضد در جایی نوشته و من از پدرم شنیدم. مصدق نه تنها نفت را ملی کرد، بلکه ماهیگیری را نیز ملی کرد. نگفت نخور! به مردم ماهی داد. آقای مصباحی شما چیست؟ کاش میگفتن دقیقا چی کم بخوریم؟ درست است که احمدی نژادی نیست که مستقیما پاسخگو باشد اما به خاطر تقاضای اقتصاددان و لباسی که به تن دارد باید با دقت بیشتری صحبت کند. همچنین بسیاری از افراد می خواهند بدانند که آیا این دو یا سه وعده غذایی است؟

انتقاد عباس عبدی از اظهارات علم الهادی و مصباحی مقدم

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب نیز در یادداشتی از اظهارات احمد، علم الهادی و غلامرضا مصباحی مقدم انتقاد کرد و نوشت: هیچ چیز به اندازه سخنان جمعه اول مردم را نسبت به سخنرانان و مسائل و نهادهایی که از آنها دفاع می کنند بدبین نمی کند. نیز داشته باشند. جای تعجب است که حامیان حکومت و کسانی که می خواهند مقام روحانیت و دین را بالا ببرند چرا در مقابل آنها سکوت می کنند؟ گاهی اوقات مشکوک می شویم که شاید آنها هم همین نتیجه را می خواهند. به سخنان آقای علم الهادی امام جمعه مشهد توجه کنیم: «متاسفانه در برخی خانواده ها این رویه غلط وجود دارد که به محض افزایش حقوق یا افزایش درآمد، بلافاصله سطح هزینه ها افزایش می یابد. همان نسبت . این بزرگترین عاملی است که معیشت یک خانواده را خراب می کند. این بحث مصرف و خرج یکی از ارکان مهمی است که خانواده ها باید به آن توجه کنند.» نمونه دیگر سخنان آقای مصباحی مقدم است که ایران و چین را با هم مقایسه کردند و عقب ماندگی ایران را توجیه کردند: «این جمعیت (جمعیت چین) راضی هستند. ، جمعیتی که به دو یا یک وعده غذایی در روز قناعت می کنند. این یک فرهنگ کاملاً متفاوت است.» روحانیت که روزگاری منشأ دردهای مردم بود، امروز به جایی رسیده است که به اشتباه و انحرافی سعی در توجیه تسلیم مردم در برابر مشکلات از منبر نماز جمعه دارد. این نکته، اما وقتی آن توجیه به شکل نمک پاشیدن روی زخم باشد، قابل تحمل نخواهد بود.

مشکل اینجاست که نه تنها افزایش دستمزدها وجود ندارد، بلکه شاهد کاهش آن هستیم. در شرایط تورم، این کاهش دستمزد است که به صورت غیرقانونی و غیرقانونی با افزایش نقدینگی از جیب مردم خارج می شود و در اختیار املاک قرار می گیرد.

تورم در سال 1401 حدود 48 درصد است، یعنی اگر افزایش دستمزد در سال 1402 برابر با 48 درصد باشد، می توانند مانند سال 1401 زندگی کنند. البته به یاد داشته باشید که تورم سالانه برای طبقات پایین و کارگران مزدبگیر به 55 تا 60 درصد می رسد. . پارسال مردم بدبخت بودند، امسال باید حداقل 55 درصد به دستمزدشان اضافه شود تا مثل پارسال زندگی کنند، نه بهتر از آن، و در بهترین حالت 27 درصد یعنی نصف این رقم باید به دستمزدشان اضافه شود. باید بگوییم که امسال بیش از 1401 نفر حقوق و دستمزد آنها کاهش یافته است و باید تا این حد از سطح زندگی خود بکاهند. آیا درک چنین سؤال ساده ای آنقدر دشوار است که جملاتی در تضاد با واقعیت داشته باشید؟ بعید است که ندانید. یا برای مردم چین نمی دانند که بهبود وضعیت چین محصول اصلاح سیاست های خارجی و اقتصادی است و ربطی به ادعای دو وعده غذا خوردن ندارد؟ گزارش پانل شورا در مورد امکان سنجی چین را منتشر کنید، چینی ها چه گفتند؟ همچنین خود آقایانی که این توصیه ها را می کنند چند وعده غذا می خورند؟

این اظهارات و مواضع به چه معناست؟ که پشت صحنه و جیب مردان خالی است و چیزی برای بیان و بازنمایی ندارد. این یک قاعده کلی است که هر نیروی سیاسی، صرف نظر از جهت گیری هایش، اگر نتواند ادعای منطقی و قابل فهمی ارائه کند، محکوم به شکست مطلق است. گویی مهمتر از این سخنان سکوت ساختار سیاسی در برابر این اظهارات و ناتوانی در تغییر است. شاید همه بدانند که کفگیر به ته دیگ خورده است. هرگز به زخم مردم نمک نمالید. اگر نمی توانید یا نمی توانید باری را از روی دوش مردم بردارید، لااقل بار بیشتری به بار آنها اضافه نکنید.

دیدگاهتان را بنویسید