حکایتی برای کسانی که مقام سردار را نمی دانستند، اما عاشق حاج قاسم بودند

ساعت: 17:17
تاریخ انتشار: 1400/10/07
کد خبر: 1795831

برخی از افراد جامعه زیاد اخبار را دنبال نمی کنند و سعی می کنند دغدغه های خودشان را دنبال کنند و شاید خیلی از شخصیت ها را نشناسند، اما جالب اینجاست که حاج قاسم نیز مورد پسند این افراد است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گزارش صاحب نیوز؛ یاد و خاطره شهدا را هرگز فراموش نخواهیم کرد چرا که آنها جاودانه خواهند ماند، حاج قاسم سلیمانی نیز از این قاعده مستثنی نیست و نام او همچنان عشقی را در دل او می آفریند که بی اختیار به جستجوی آن می پردازد. برای رفتن باید بفهمیم که چرا حتی اگر اسمش را بشنویم، یک غریزه در وجودمان، هرچند مختصر، او را درگیر خود می کند و نیاز به پاسخ دارد.

هر چه بیشتر جست و جو می کنیم بیشتر می فهمیم که چرا حتی نام او هم احساسات ما را برمی انگیزد، عکس هایش از نجیب تر است، چه شوری چشمانش را به هیجان می آورد، در کنار جدیت و اخم، پایین و متواضع نگاه می کند. مهربانی او حتی در عکس هایش نیز مشهود است.

با یکی از دانشجویان رشته حقوق درباره روزهای منتهی به دومین سالگرد شهادت حاج قاسم صحبت کردیم و نظر وی را درباره سردار حاج قاسم سلیمانی جویا شدیم.

جگانه شهمیرزایی گفت: ای کاش زودتر او را می شناختم، روزی که خبر شهادتش را شنیدم در مغازه ای مشغول خرید بودم، در آن لحظه غم سنگینی در دلم احساس کردم، اشک در چشمانم حلقه زد که انگار گم شده ام. مردی دوست داشتنی که در تمام عمرم می شناختمش، حتی بدون اینکه بدانم کیست و از کجا آمده است، خونم می جوشید، دشمن کشورم تمام کشورم را وحشیانه کشته بود و من فقط می توانستم خیره شوم و تماشا کنم و ببینم. فقط او

وی ادامه می دهد: تمام روز هر جا که می رفتم صحبت از شهادت سردار می شد، عده ای از رهگذران را دیدم که حتی گریه می کردند و خبر شهادت سردار را می گفتند. کاری برای انجام دادن نداشتم تا اینکه وقت آزاد پیدا کردم و شروع به مطالعه این شهید کردم.

* من از قدرت قدس خبر نداشتم اما سردار را دوست داشتم

شهمیرزایی در پاسخ به این سوال که آیا می دانید سپاه قدس چیست و چه وظایفی دارد، خیر، گفت: «تا آن زمان هیچ اطلاعی از سپاه قدس نداشتم، اما مدت هاست که سردار را دوست دارم. امشب بیشتر از سردار تلاش کردم میدونم هر چی خوندم بیشتر عاشقش شدم ولی افسوس که رفته بود هرچی عکسشو دیدم بیشتر گریه کردم نمیدونم چرا اما در این لحظه من می خواهم که او یک پدر باشد، سوال این است که هرگز به ذهن من خطور نمی کند که ایالات متحده او را با ترس، وحشت و بزدلانه ترین نگاه ممکن کشته است تا زمانی که تحقیقات من به پایان برسد.

وی افزود: مگر می شود با چنین نیرویی ایستاد و مخالفت کرد؟ معلوم است که آمریکا نمی توانست با او مخالفت کند، حاج قاسم تمام عمرش را صرف دفاع از کشورش کرده بود، در عملیات های مهم شرکت می کرد، همه جا حضور داشت. بلایای طبیعی بر سر مردم آمد و او جان خود را فدای کشورش کرد و مردمش اصرار داشتند که هرکسی نمی تواند با چنین افرادی مخالفت کند، به همین دلیل است که آنها قتل بزرگ مردم ما را انجام می دهند.

* داشتن دانشی که بر کشور سایه افکنده کافی نیست

جگانه شهمیرزایی گفت: هر وقت به او فکر می کنم به خودم افتخار می کنم. من این کار را کردم، درست است که دیر با او آشنا شدم، اما او را دوست دارم و همیشه و همه جا سپاسگزار تلاش های او برای حفظ امنیت من هستم.

این دانشجوی حقوق اذعان داشت: حتی یادم نمی آید یک بار هم اخبار سیاسی و نظامی را گوش کرده باشم. فکر می کنم یکی از دلایلی که دیر با او آشنا شدم همین بود. برای دیدن و دانستن آنها مثل ما خانواده و محبتی دارند، اما همتشان از محبتشان بیشتر است و به همین دلیل برای امنیت ما جانشان را به خطر می اندازند.

با یکی دیگر از هنرجویان در مورد حاج قاسم سلیمانی گفت و گو کردیم و نظر ایشان را جویا شدیم. مهسا مزرویی در گفتگو با صاحب نیوز گفت: در ابتدای ورود داعش به کردستان، نام او را شنیدم، پدرم با افتخار نامش را برد و گفت: عجب دل ناز دارد.» او گفت که فرمانده ارتش است. سپاه قدس با تعدادی از رزمندگان ایرانی و کرد به نبرد با داعش رفت.

این دانشجوی هنر گفت: برایم جالب بود اما به دلیل مشغله های تحصیلی و کاری نتوانستم آن را مطالعه کنم. بعد از مدتی در تلویزیون دیدم که یکی از ورزشکاران ایرانی در یک مسابقه مقامی را کسب کرد و با قهرمانی پیراهن خود را برداشت: «سردار سلیمانی روی لباسش چاپ شده بود، اولین بار بود که صورت سردار را می دیدم.

مزروعی گفت: چهره اش دلنشین بود و لبخند زیبایی بر لب داشت. بیشتر از این نتونستم صبر کنم و شروع کردم به تحقیق در اینترنت، دوستان، آشنایان و اطرافیانش. اخبار را دنبال کردم و حالش را جویا شدم. نمیدونم چرا ولی برام مهم بود پیداش کردم تو پوستم جا نیفتاد و خوشحال شدم..

وی افزود: تا اینکه یک روز پدرم با خبر شهادتش به خانه آمد، آنقدر ناراحت بود که نمی توانست سرش را بلند کند و این خبر را بگوید، عصبانیت در چشمانش بود، از فیلم های موجود در فضای مجازی خیلی شوکه شدم. فیلم شهادتش را دیدم و تا می توانستم برایش گریه کردم.

مهسا مزروعی گفت: در تشییع این شهید بزرگوار شرکت کردیم، عظمت و شکوه تشییع این شهید را نمی توانم بیان کنم، مردم همه جا گریه کردند و اشک ریختند، مدت ها بود که مزار شهید سلیمانی را ترک کرده بودند و در او را مساجد می کند.

این دانشجوی هنر بیان کرد: همه گزارش ها و مصاحبه ها را دنبال می کردیم، همه رفقا و دیگران با عشق از او حرف می زدند، هر چه بیشتر خاطراتش را تعریف می کردیم بیشتر عاشقش می شدیم، از دست دادن این برای همه ما سخت بود. فرمانده، اگرچه می دانیم که بهشت ​​خانه ابدی اوست، اما دوست داریم دوباره او را داشته باشیم.

مزروعی خاطرنشان کرد: او در مکتب امام خمینی (ره) پرورش یافته است، کسانی که در این مکتب بزرگ شده اند از جان و دل برای وطن خود سرمایه گذاری کرده اند، امثال سردار سلیمانی در کشور کم نیستند، شهید حاجی شیر دیگری از ما بود. زمین، آموزش دانش در این مدارس.

وی ادامه داد: یکی از ویژگی های حاج قاسم، انقلابی بودنش را دوست داشتم، نگاه امام و رهبری بود. منتظر دستور و پیشنهاد نمی ماند. یک میدان بود، یک ارادت خاصی بود. از خانواده های شهدا

مهسا مزروعی توضیح داد: در تحقیقاتی که روی آن انجام دادم متوجه شدم در زمان سیل و زلزله اقداماتی برای کمک رسانی انجام شده است. این نشانه آن است که شهید برای مردم و مردم خود ارزش قائل است. مرز ایران هم به مردم کمک کرده و در سختی ها به آنها کمک کرده است.

این دانشجوی هنر گفت: خوشحالم که چنین الگویی برای فرزندم دارم، تمام تلاشم را می کنم تا فرزندم را هر چه بیشتر با ویژگی ها و بینش های سردار سلیمانی آشنا کنم و خوشحال می شوم او را معرفی کنم. آن جهت.”

با یکی دیگر از دانشجویان رشته حسابداری نیز گفت و گو کردیم و نحوه آشنایی با سردار سلیمانی را جویا شدیم. امین باقری گفت: یک روز سر کلاس بودم و معلم طبق معمول مشغول تدریس بود. در پایان درسش از ما خواست که همیشه قدردان سردار باشیم، سلیمانی باشیم و برایش دعا کنیم، چون امروز کمتر کسی مثل سردار است، چون سردار را نمی شناختم از او پرسیدم که کیست و چیست. سوال من را تایید کرد. متاسفانه معلمم گفت که می‌خواهد مانند افراد مشهور و وبلاگ نویس در اینستاگرام باشد، شاید اینطور مشهورتر باشد.

این دانشجوی حسابداری گفت: این را گفت و دیگر جوابی به ما نداد، از عکس العملش خجالت کشیدم، چون عموماً روزی یکی دو ساعت بدون انگیزه در این مکان می چرخیدم، اما حتی یکی از سربازان وطن این کار را انجام داد. نمی دانم، هرگز زیر بار تماشای فیلم های جنگی و جنگی نرفته ام، نمی دانم چرا، اما این واکنش برایم سخت بود و مثل وارونه کردن ارزش ها و باورهایم بود.

حفاری ها گفتند: از همان لحظه به دنبال اخبار حاج قاسم سلیمانی بودم. دوران جنگ با داعش بود. غبطه می خورم که مثل او و سربازانش شهامت جنگیدن را نداشتم. من حتی او را ندیدم اما شرمنده اش بودم، «سیگار کشیدم، مثل او در این سرزمین بزرگ شدم، اما به پایش هم نمی رسیدم.

* شجاعت حاج قاسم مرا جذب کرد

وی افزود: شجاعت او مرا جذب کرد، حتی نام داعش هم بدنم را تکان داد. بعد با چه عظمتی به مقر دشمن رفت، چه دشمنی. حیف و با چه افتخاری دفن شد.

امین باقری گفت: هم شرمنده و هم شاکریم که با جان و دل می جنگد تا ما جوانان در امنیت زندگی کنیم. چنین شخصیت هایی باید به عنوان کتاب های تاریخی به تصویر کشیده شوند. ما جوان ها نباید اجازه دهیم یاد و خاطره شهدا پاک شود، «بروید آنها را با لایه های جدیدی آشنا کنیم.

به راستی که حاج قاسم در میان عموم مردم در میان همه سلیقه ها و عقاید محبوب و محبوب بوده و هست. شخصیت او او را به برق محدود نکرد و یادش همیشه زنده و ارزشمند خواهد بود.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید