خاطرات منتشر نشده از بازجویی صدام حسین: «بلوف ایران» دلیل حمله آمریکا به عراق شد!

خاطرات منتشر نشده از بازجویی صدام حسین: «بلوف ایران» دلیل حمله آمریکا به عراق شد!

گزارش بازجویی منتشر نشده صدام حسین: «بلوف دیکتاتور به ایران» باعث حمله آمریکا به عراق شد یورونیوز فارسی: از زمان اشغال عراق توسط ارتش آمریکا، صدام حسین مدتی مخفیانه زندگی کرد تا اینکه در 13 دسامبر 2003 نیروهای ویژه آمریکا پیدا شدند. او در یک سوراخ یک نفره در شمال عراق.

در آن زمان، جورج پیرو، مامور ویژه لبنانی-آمریکایی مسئول FBI، مسئول بازجویی از صدام حسین بود. او به مدت هفت ماه هر روز پنج تا هفت ساعت به صورت انفرادی با دیکتاتور سابق عراق ملاقات و گفتگو می کرد. آقای پیرو پس از بازنشستگی این گفتگوها را در کتابی جمع آوری کرد که به زودی منتشر خواهد شد.

گفتگوهای آقای پیرو با صدام حسین دیدگاه متفاوتی را در مورد نگرش واقعی رئیس جمهور عراق و دلیل تصمیمات وی ارائه می دهد، زیرا او حمله آمریکا به عراق را “اولین گناه” آمریکا در آغاز قرن بیست و یکم می داند. جنگی که باعث کشته شدن هزاران سرباز آمریکایی و صدها هزار عراقی شد.

جورج پیررو درباره اولین دیدارش با صدام حسین می گوید: «در عرض 30 ثانیه دو چیز درباره من یاد گرفت. وقتی اسمم را به او گفتم فوراً جواب داد که لبنانی هستی و وقتی به او گفتم پدر و مادرم لبنانی هستند بلافاصله گفت تو مسیحی هستی. از او پرسیدم که آیا با آن مشکلی داری و او گفت که نه. او لبنانی ها را دوست داشت و لبنانی ها او را دوست داشتند.

او درباره صحبت‌های اولیه‌اش با صدام می‌گوید: «در مورد همه چیز به‌خصوص در دو ماه اول صحبت کردیم. هدف من فقط این بود که او را به حرف زدن وادار کنم. می خواستم بدانم او برای چه چیزی در زندگی ارزش قائل است. چه چیزی را دوست دارد، چه چیزی را دوست ندارد و روند ذهنی او چگونه است. بنابراین ما در مورد همه چیز از تاریخ گرفته تا هنر و ورزش و سیاست صحبت کردیم. ما در مورد چیزهایی صحبت کردیم که می‌دانستم او در نظر نمی‌گیرد یا در بیان آنها مردد است. بیشتر اولین گفتگوهای ما درباره رمان منتشر شده او بود. رمانی وحشتناک به نام زبیبه و شاه. این رمان درباره زن زیبای عرب به نام زبیبه است که با پیرمردی وحشتناک ازدواج می کند و البته زبیبه نماد عراق و پیرمرد نماد آمریکاست. پادشاه خوش تیپ و باهوش زبیبا را از دست پیرمرد نجات می دهد و آنها تا ابد با خوشی زندگی می کنند. می توانید تصور کنید که پادشاه نماد چه کسی است.

آقای پیررو همچنین اشاره می کند که صدام همیشه یکی از بزرگترین رهبران مسلمان عرب به شمار می رفت و در ذهن او سومین جنگ سالار بزرگ عرب در تاریخ مسلمانان به حساب می آمد. او می گوید: «او سومین رهبر و سرباز بزرگ تاریخ اسلام پس از محمد، پیامبر اسلام و صلاح الدین ایوبی به شمار می رفت.» با این حال، او بسیار سکولار بود و در مقابل اسلام گرایان، ملی گرایی عرب را ترویج می کرد. دیدگاه . او بیشتر بر روی بخش عربی عراق متمرکز بود به جای طرف اسلامی.

نقش صدام در حملات 11 سپتامبر چه بود؟

جورج پیرو درباره همکاری عراق و القاعده در حملات 11 سپتامبر می گوید: «برخی از مقامات وزارت دفاع آمریکا در آن زمان، قبل از حمله نظامی به عراق، معتقد بودند که این کشور به طور عملیاتی در حملات 11 سپتامبر دست داشته است و ما باید متوجه می شد که این مشکل درست است یا نه؟ اما این اولویت دوم ما بود و اولویت اول ما برنامه کشتار جمعی عراق بود. صدام به من گفت که اسامه بن لادن را دوست ندارد و هرگز به ایدئولوژی آنها اعتقاد ندارد زیرا القاعده می خواهد یک دولت اسلامی مسلط را در سراسر جهان عرب ایجاد کند. صدام تمایلی به واگذاری قدرت به دیگری نداشت. او بن لادن را مسخره کرد و گفت هرگز نمی توانی به مردی با این ریش اعتماد کنی. دیگر مقامات عراقی بازداشت شده نیز تایید می کنند که هیچ ارتباط عملیاتی بین القاعده و عراق وجود ندارد. صدام به من گفت که تلاش می‌کند بفهمد القاعده روی چه چیزی متمرکز است و سپس سعی دارد آن را نابود کند.

چرا صدام ادعا کرد که سلاح های کشتار جمعی در اختیار دارد؟

این مامور ویژه اف بی آی آمریکا درباره سلاح های کشتار جمعی عراق گفت: صدام به من گفت که علیرغم نظر آمریکا در آن زمان، عراق سلاح کشتار جمعی ندارد. در ژوئن 2000، او در یک سخنرانی انتقادی مدعی شد که عراق دارای سلاح های کشتار جمعی است. خیلی ها می خواستند بدانند چرا این کار را کرد. آنها از من می خواستند این سوال را از او بپرسم و من به دنبال فرصت مناسبی بودم تا آن را مطرح کنم بدون اینکه او بداند که در مورد سلاح های کشتار جمعی از او سوال می کنم.

او می افزاید: «یک روز صدام به من گفت که بزرگترین دشمن عراق آمریکا یا اسرائیل نیست، بلکه ایران است و او همیشه می خواست در تعادل یا رقابت با ایران باشد.» بزرگترین ترس صدام این بود که ایران متوجه شود که عراق چقدر ضعیف و آسیب پذیر است. تبدیل شود. در این صورت هیچ مانعی برای حمله ایران به جنوب عراق و اشغال آن وجود نداشت. بنابراین هدف صدام دور نگه داشتن ایران بود. بزرگترین تهدید او آمریکا نبود بلکه ایران بود و مدام می خواست ایران را فریب دهد. برخی اظهارات مبهم او و سابقه استفاده از سلاح های شیمیایی علیه مردم خود و برنامه تحقیقات هسته ای عراق نیز به او کمک کرد تا چنین ابهاماتی را در مورد ایران ایجاد کند. صدام نمی توانست به ایران بفهماند که قدرت سابق خود را به دلیل تحریم ها و بازرسی های تسلیحاتی آمریکا از دست داده است. به همین دلیل مدام در مورد ایران بلوف می زد. از او پرسیدم اگر تحریم ها برداشته شود چه می کنید؟ و او پاسخ داد که ما کارهایی را که باید برای دفاع از خود انجام دهیم، یعنی ادامه برنامه کشتار جمعی عراق را انجام می دهیم.

آیا صدام انتظار حمله آمریکا را داشت؟

جورج پیرو معتقد است که صدام انتظار حمله آمریکا را در اواخر سال 2002 داشت. البته او فکر نمی کرد ما از طریق زمینی وارد عراق شویم و در سال 2002 فکر می کرد مانند سال 1998 و بمباران چهار روزه به نام روباه صحرا، حملات هوایی انجام دهیم. به همین دلیل بود که او تا سپتامبر 2002 دست از شورش برنداشت، اما وقتی از قصد جرج دبلیو بوش برای حمله به عراق مطمئن شد، موضع خود را تغییر داد، اجازه بازرسی تسلیحاتی داد و سعی کرد از حمله جلوگیری کند. او به من گفت که در اکتبر یا نوامبر 2002 متوجه شد که جنگ اجتناب ناپذیر است و شروع به آماده کردن خود و ارتش عراق کرد. او از فرماندهان ارتش خود خواست تا برای یک جنگ متعارف دو هفته ای آماده شوند. پس از این دوره جنگ های چریکی و شورش ها را پیش بینی کرد و معتقد بود که مقابله با این نوع مبارزه برای ارتش آمریکا دشوارتر است.

اهداف و نتایج بازجویی ها چه بود؟

آقای پیرو درباره اهداف و نتایج بازجویی‌هایش می‌گوید: «هدف اصلی ما جمع‌آوری اطلاعات برای یافتن پاسخ دو سؤالی بود که ما را به جنگ کشاند، اما در عین حال می‌خواستیم برای محاکمه نهایی او مدارک جمع‌آوری کنیم. . زیرا باید پاسخگوی جنایات وحشتناک خود بود. بنابراین ما روی وقایع تاریخی مانند حمله به کویت و کشتار کردها تمرکز کردیم. صدام و بسیاری از زیردستانش اعترافات بسیار متناقضی داشتند. «ما توانستیم اطلاعات و شواهد زیادی جمع آوری کنیم و من این شانس را داشتم که گزارشی تهیه کنم که مبنای محاکمه صدام شد.

بزرگترین اشتباه آمریکا در عراق چه بود؟

جرج پیرو بزرگترین اشتباه آمریکا در حمله نظامی به عراق را نابودی ارتش این کشور می داند و می گوید: ارتش عراق بزرگترین کارفرمای این کشور بود. ما آن را به طور کامل نابود کردیم. مانند هر جای دنیا، یک سرباز وابسته به حقوق و مزایای زندگی خود است و طبیعتاً مسئولیت ها و تعهداتی در قبال خانواده خود دارد. ما عواقب تصمیم خود را درک نکردیم و همه را بیکار کردیم. ما فکر نمی‌کردیم که بر شرایط داخل کشور تأثیر بگذارد. در نتیجه این نیروی کار ناراضی و عصبانی شد و این مقدمه ای برای شورش و نارضایتی در سال های 2003 و 2004 شد.

دیدگاهتان را بنویسید