درسی که باید از حضرت مسلم بن عقیل بگیریم


ساعت: 20:46
تاریخ انتشار: 05/09/1401
کد خبر: 1886937

خطیب حوزی گفت: درسی که مسلم بن عقیل به ما داد این بود که مسلمانان کارهای ناجوانمردانه انجام نمی دهند و برای کشتن دیگران خنجر نمی زنند و بمب نمی گذارند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ حجت الاسلام والمسلمین شیخ اکبر سعیدی خطیب حوزه علمیه در مراسم عزاداری که در حسینیه کریم اهل بیت(ع) منطقه نیروهوا تهران برگزار شد، با اشاره به آیه شریفه لا اکراه فی القرآن الکریم گفت: «دين قدّ تبينة الرشد من الغي» گفت: «ما دين واجب نداريم. نماز و روزه و زکات و سایر اعمال خیر اجباری نیست، باید با میل و رغبت انجام شود. دنیا و آخرت برای مؤمن سعادتمند است. مشروط بر اینکه دین شما بر اساس خواسته باشد.

این واعظ ادامه داد: ما شب و روز نماز می خوانیم، اما چرا مدرسه نماز ما را تربیت نکرد؟ باید کینه را کنار بگذاریم زیرا کینه توزی باعث کم لطفی و رحمت ما می شود و باید به این نکته توجه داشت که اهل ایمان از آرامش و امنیت برخوردار باشند.

حجت الاسلام سعیدی افزود: باید از مکتب نماز یاد بگیریم که باید گذشت و مهربان بود و تند نگفت و فراموش نکنیم که حضرت موسی (ع) به نرمی از فرعون می گفت.

این واعظ با اشاره به اینکه همه ما مسئولیم و حق نداریم به دیگران تحمیل کنیم، اما اگر با اراده خودمان انجام شود اشکالی ندارد، در ادامه به بیان داستانی پرداخت: درباره دوستی آقای صفوان. عبدالله بن جندب و علی بن نعمان بود، داستانی را بیان می کند که میزان عزم آقای صفوان برای پایبندی به عهد و استواری خود در سفر به سوی خداوند متعال را آشکار می کند.

وی ادامه داد: صفوان بن یحیی دوست عبدالله بن جندب و علی بن نعمان بود. نقل شده است که این سه نفر در خانه خدا با یکدیگر عهد بستند که هر یک از آنها که بمیرد، هر که باقی بماند، نماز و روزه و زکات میت را بجا آورد. این دو مرخصی گرفتند و صفوان تنها ماند، هر روز صد و پنجاه رکعت نماز می‌خواند و سالی سه ماه روزه می‌گرفت و مال خود را سه مرتبه زراعت می‌کرد. هر کار مستحبی که انجام می دهد به وکالت از طرف هر دو انجام می دهد.

حجت الاسلام سعیدی افزود: نکته قابل توجه این است که آقای صفوان زمانی چنین دستور پختی را درست کردند که دو تن از دوستانشان با ایشان خداحافظی کردند و ایشان در سنین بالا بودند. بنابراین خواندن این گونه نماز می تواند برای یک یا دو روز کار آسانی باشد، اما تبدیل آن به یک روال در زندگی انسان بسیار دشوار است.کسانی که از نماز و روزه وقف می گیرند، در چند روز اول نمازهای دیگر را به عنوان یک روال انجام می دهند. خوب، اما آنها به تدریج از این رابطه کنار می کشند زیرا دشوار است. به این محبت در وفای به عهد و به این استواری در راه خدا باید بگوییم دستمریزاد و عبرت بگیریم.

این سخنران مذهبی ادامه داد: آقای صفوان شتری را برای رفتن به کوفه اجیر کرده بود، شخصی از او خواست که دو دینار با خود برده و به خانواده اش در کوفه برساند، اما آقای صفوان به او گفت: این شتر اجیر شده و این دو را ببر. دینار، باید از صاحب شتر اجازه بگیرم».

حجت‌الاسلام سعیدی گفت: مسلم بن عقیل به وظایفی که امام حسین (ع) در گذشته بر عهده داشت وفادار بود و به دشمنان خود بی‌احترامی نمی‌کرد.

وی ادامه داد: مورخان می گویند: پس از یزید بن معاویه برای سرکوب قیام امام حسین (ع)، «عبید الله بن زیاد» را مأموریت داد تا از بصره به کوفه برود و حکومت آنجا را سامان دهد. زیاد برادرش عثمان را به حکومت بصره برگزید و با تهدید مردم حکومت خود را تقویت کرد. سپس خود عبیدالله با پانصد نفر از مردم بصره که «شریک بن اعور» از جمله آنان بود، عازم کوفه شد. اما در راه همیشه عقب می ماند و خسته می شد، به طوری که کاروان عبیدالله در کنار آنان ماند و اباعبدالله الحسین علیه السلام زودتر وارد کوفه شد و نقشه های یزید و ابن زیاد لغو شد. اما عبیدالله از این راز آگاه بود و به تأخیر آنان توجهی نکرد و به سرعت پیش رفت و سرانجام قبل از آمدن امام حسین به کوفه رسید.

وی ادامه داد: عبیدالله بن زیاد در ابتدای ورود به کوفه عمامه سیاهی بر سر گذاشت و صورت خود را پوشانید تا مردم او را نشناسند، زیرا مردم کوفه منتظر آمدن اباعبدالله علیه السلام بودند. او را با نام حسین سلام کردند و از او به عنوان فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله استقبال کردند. سرانجام در کاخ کوفه مستقر شد و خود را عبیدالله نماینده یزید بن معاویه معرفی کرد نه حسین بن علی. مردم با شنیدن این خبر بسیار اندوهگین و دلشکسته شدند. در همین هنگام «شریق» نیز با او وارد کوفه شد، اما مستقیماً به خانه «هانی بن عروه» از شیعیان مخلص امیرالمؤمنین علیه السلام رفت. و از ابتدا هانی را تشویق کرد که مسلم بن عقیل نماینده امام را که قبلاً وارد کوفه شده بود تقویت کند. اما در همان ابتدای ورود به خانه هانی بیمار شد و در خانه بود

او در بیمارستان بستری شد و چون «ابن زیاد» به او علاقه زیادی داشت، اعلام کرد که عصر همان روز به ملاقات او خواهد آمد. «شریق» از فرصت استفاده کرد و ماجرا را به «مسلم بن عقیل» گفت و از او خواست که وقتی ابن زیاد به دیدن من در خانه هانی آمد، در اتاق دیگری پنهان شود و در فرصتی مناسب ابن زیاد را بکشد. سپس افزود: پس از کشته شدن ابن زیاد در دارالمره کوفه به جای او بنشین و هیچ کس جلوی تو را نخواهد گرفت و اگر خوب شوم، بصره را فتح می کنم و به تو و اباعبدالله الحسین می دهم. درود بر خاکش

حجت الاسلام سعیدی ادامه داد: مسلم بن عقیل و شارق این قرارداد را بستند که وقتی شرق آب خواست مسلم از اتاق دیگر وارد شود و کار ابن زیاد را تمام کند. شب هنگام ابن زیاد وارد خانه هانی شد و بر بالین شریک نشست. بعد از اینکه با هم صحبت کردند، شریک درخواست آب کرد، اما مسلم نیامد. دوباره آب خواست. مسلم نیامد. درسی که مسلم بن عقیل به ما داد این بود که مسلمانان کارهای ناجوانمردانه انجام نمی دهند و برای کشتن دیگران از پشت خنجر نمی زنند و بمب می گذارند. حضرت مسلم به عقیل گفت که در خانه بانویی تنهاست و مشغول نماز است. مسلم بن عقیل صبح بیرون رفت تا به آن خانم آسیبی نرساند. مؤمن برای حفظ جان خود دیگران را آزار نمی دهد.

حجت الاسلام ساعدی در پایان سخنان خود یادآور شد: مومنان در منطقه ما احساس امنیت کنند. پاک و سلیس و تک رنگ باشیم و از مجالس عزا عبرت بگیریم و در خود پیاده کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید