راز سفر بایدن به خاورمیانه

راز سفر بایدن به خاورمیانه

روز جدید : با تمام احترامی که برای اظهارنظرها درباره تولید نفت عربستان قائل هستم، ممکن است دلایل دیگری پشت سفر بایدن به خاورمیانه در هفته آینده که با مشکلات زیادی در آمریکا مواجه است، وجود داشته باشد.

چرا بایدن به خاورمیانه می رود؟ روسیه و ایران را ببینید/ دلایل غیرنفتی سفر بایدن به خاورمیانه/ راز سفر خاورمیانه ای بایدن دیپلمات اسرائیلی. او در رشته علوم سیاسی از دانشگاه عبری فارغ التحصیل شد. پس از اخذ مدرک لیسانس، برای گذراندن دوره فوق لیسانس به آمریکا رفت و از دانشگاه جورج تاون فارغ التحصیل شد. پینکاس به عنوان رئیس ستاد شلومو بن آمی و دیوید لوی (وزرای خارجه سابق اسرائیل) خدمت کرد. او مشاور سیاست خارجی «ایهود باراک» و مشاور سیاسی شیمون پرز بود. او از سال 2001 تا 2004 سرکنسول اسرائیل در نیویورک بود. او یکی از تحلیلگران خارجی فاکس نیوز است.

به گزارش فرارو و به نقل از آرتس؛ ظاهرا سفر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا به عربستان سعودی و اسرائیل در هفته آینده بی معنی است. محاسبات هزینه و فایده مشکوک است زیرا هزینه های ملموس آن واضح است و بسیار بیشتر از منافع بالقوه است، مگر اینکه چیزی غیر از بازدید از اسرائیل و عربستان سعودی باشد. دلیل این سفر می تواند دو سناریو احتمالی باشد.

اول از همه، ایالات متحده تشدید تنش های روسیه در اوکراین را پیش بینی می کند که احتمالاً نقش ناتو را گسترش خواهد داد. این امر مستلزم انتقال سلاح های پیچیده تر به اوکراین، اسکورت دریایی ناتو برای کشتی های حامل غلات از بندر اودسا در دریای سیاه و تشدید حملات روسیه در پاسخ است. در مورد بازارهای نفت و اتحادهای منطقه ای، آمریکایی ها قصد دارند حضور خود را تثبیت کنند، تضمین کنند و قبل از رویدادهای آینده همکاری ایجاد کنند.

سناریوی احتمالی دوم این است که آمریکا بر این باور است که امکان احیای توافق هسته ای با ایران در آینده قابل پیش بینی وجود ندارد و در نتیجه ممکن است تهران به پیشرفت برنامه هسته ای خود سرعت ببخشد و در آستانه ساخت بمب اتمی قرار گیرد. و میزان اورانیوم بسیار غنی شده در ساخت سلاح.

همزمان ایران می‌تواند برنامه‌های موشکی و پهپادی خود را گسترش دهد و از نیروهای نیابتی خود در یمن، ایران، سوریه، لبنان، سرزمین‌های فلسطینی و اهداف دور از منطقه استفاده کند.

با توجه به نگرانی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات از نیات ایران و حضور ناوگان پنجم آمریکا به عنوان بخشی از فرماندهی مرکزی بحرین (سنتکام) در منطقه، طبیعی به نظر می رسد که دولت بایدن بخواهد اتحاد منطقه ای را تقویت کند. ، هر چند و شامل ایالات متحده است

با این حال، دلایل اصلی ارائه شده برای این سفر جمع نمی شود. این سفر نمی تواند برای افزایش تولید نفت عربستان باشد زیرا بعید است این اتفاق بیفتد. هدف از این سفر تایید مجدد تعهدات و مشارکت ایالات متحده در منطقه نیست، زیرا دارای یک خط سیر ژئوپلیتیکی منطقی و یکپارچه است و اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده به سمت اقیانوس هند و اقیانوس آرام تغییر می کند.

این سفر مطمئناً برای احیای یک «فرایند صلح» اسرائیلی-فلسطینی نیست و آمریکایی‌ها ناامید و بی‌علاقه هستند. این سفر نمی تواند صرفا به دلیل حمایت آمریکا از ائتلاف منطقه ای ضد ایران باشد.

آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه می تواند این کار را انجام دهد. رئیس جمهور به شدت با ایده دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به دلیل دست داشتن وی در قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی در اکتبر 2018 مخالفت کرد. بایدن قول داده بود که عربستان سعودی را کشوری “سرکش” ببیند. همچنین، بایدن به تازگی از سفر خود برای شرکت در اجلاس G7 و ناتو بازگشت. مطمئناً باید یک استدلال قانع کننده یا اولویت کلی سیاست خارجی و دفاعی وجود داشته باشد تا چنین تغییر آشکار سیاست را توجیه کند.

علاوه بر این، بایدن که برای «مبارزه برای روح آمریکا» نامزد شده بود و برای اصلاح جمهوری آمریکا انتخاب شده بود، به دلیل عدم پاسخگویی به درگیری‌های سیاسی داخلی و بزدلی‌اش با انتقاد شدید دموکرات‌ها در داخل مواجه شده است. انفعال . نحوه واکنش بایدن به مجموعه ای از تصمیمات بحث برانگیز دادگاه عالی ایالات متحده تأثیر قابل توجهی بر پایگاه او خواهد داشت.

بعید است که این معادله هزینه و فایده از چشم سیاستمداران و ارتباطات کاخ سفید یا تیم سیاست خارجی اطراف رئیس جمهور پنهان مانده باشد.

پس چرا او به خاورمیانه می آید؟ این سفر باید درباره مسائل دیگر و بالقوه بزرگتر باشد: روسیه و ایران.

بایدن معتقد است بین دو روند خطرناک و شوم که ایالات متحده و غرب را فرا گرفته است: ترامپیسم در داخل، پوتینیسم در خارج از کشور گیر کرده است. هر دو چالش‌های تاریخی و خطرات آشکار و فعلی برای نظم آمریکایی که بایدن از سال‌های شکل‌گیری و حضورش در سیاست در دهه 1970 به شدت به آن اعتقاد داشت، ایجاد می‌کنند.

ولادیمیر پوتین نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت سلطه ایالات متحده پس از سال 1945 و دوباره پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 را به چالش کشید. برای انجام این کار، او به اوکراین حمله کرد. دونالد ترامپ نماینده حمله به اصول اساسی دموکراسی و نظام سیاسی آمریکا است. به همین منظور هواداران وی سال گذشته به ساختمان کنگره حمله کردند.

از دیدگاه بایدن، «پوتینیسم» و «ترامپیسم» هم از نظر سبک و هم از نظر ماهیت، پدیده های متفاوتی نیستند. در واقع آنها از نظر پاسخی که از آمریکا می خواهند مکمل یکدیگر هستند. همان تجربیات شکل‌دهنده، بلوغ سیاسی و مجموعه ارزش‌هایی که بایدن را به رئیس‌جمهوری ایده‌آل برای مقابله با پوتینیسم تبدیل می‌کند، او را برای مقابله با ترامپیسم کمتر مناسب می‌کند. جمهوری خواهان از هیچ قاعده و اصولی پیروی نمی کنند و از تحریف واقعیت ها، تجارت بر سر حقیقت و سیاست های آتش زا و مسموم پیروی می کنند.

به عبارت دیگر، بایدن، که از دوران جنگ سرد بیرون آمده، به نظر می رسد برای مقابله با پوتینیسم مجهز باشد، اما شاید برای مقابله با ترامپیسم و ​​گره گشایی از مشکلات آمریکا چندان مجهز نباشد. با انجام این کار، او ممکن است شروع به تعریف و ترسیم میراث سیاست خارجی خود کرده باشد که ما را به سفر او در خاورمیانه بازمی گرداند.

از ابتدای بحران در اوکراین، یکی از قابل قبول ترین و جذاب ترین (اما به وضوح مورد سوء استفاده) استدلال ها برای سفر بایدن به خاورمیانه این است که او قصد دارد عربستان سعودی را مجبور به افزایش تولید نفت، به ویژه برای کشورهای اروپای غربی برای جبران و جبران خسارت کند. رفع کمبودهای ناشی از عرضه نفت روسیه. بلافاصله پس از حمله روسیه به اوکراین در فوریه، این ایده که ایالات متحده باید به طور چشمگیری روابط با سعودی ها را در ازای دریافت نفت بیشتر بهبود بخشد، مورد توجه قرار گرفت و اغلب توسط سیاستمداران و رسانه ها به عنوان یک استدلال برنده استفاده می شد. این استدلال به قدری ساده و جذاب بود که برخی به سرعت محاسبه کردند و مدعی شدند که اگر بایدن فقط با «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی دست بدهد، قیمت بنزین در پمپ بنزین ها بلافاصله کاهش می یابد و تورم در آمریکا افزایش می یابد. سریع باشد.

این یک استدلال اساساً ناقص بود. چرا؟ زیرا عربستان سعودی واقعاً ظرفیت افزایش تولید را ندارد تا کمبود نفت تولید شده توسط روسیه را جبران کند. اصطلاح مربوطه در اینجا «ظرفیت مازاد» است. اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده به سادگی و به روشنی «ظرفیت مازاد» را تعریف می کند: تولیدی که می تواند ظرف 30 روز به بازارهای جهانی نفت تحویل داده شود و حداقل 90 روز طول بکشد.

با این حال، ضعف استدلال نیز در اعداد ارائه شده توسط عربستان سعودی در مورد ذخایر واقعی نفت و ظرفیت تولید نهفته است. به طور خلاصه، اعداد با هم جمع نمی شوند. در اصل، در طول 32 سال گذشته، عربستان سعودی در مجموع چندین هزار بشکه نفت خام را برای همیشه از میادین نفتی خود خارج کرده است. هیچ میدان نفتی جدید قابل توجهی در همان دوره کشف نشد. با این حال، ذخایر نفت خام عربستان سعودی کاهش نیافته، بلکه در واقع افزایش یافته است.

در بهترین حالت، عربستان سعودی می تواند به صورت فرضی تولید خود را 550000 تا 600000 بشکه در روز از 10.3 به 10.5 میلیون بشکه در روز افزایش دهد (داده های ماه می). با این حال، حتی این رقم نیز بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسد. دو هفته پیش، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه فاش کرد که در گفت‌وگوی تلفنی با محمد بن زاید، ولیعهد امارات متحده عربی، دو چیز به من گفته است: «من در حداکثر ظرفیت هستم. و سپس عربستان سعودی گفت: “عربستان می تواند تولید را 150 (هزار بشکه در روز) افزایش دهد. شاید کمی بیشتر، اما سعودی ها قبل از 6 ماه ظرفیت زیادی ندارند.”

خوب! حالا شما صاحب پاسخ هستید! سفر بایدن به تولید نفت مرتبط نیست.

هنگامی که این موضوع مشخص شد، دولت ایالات متحده نشان داد که این نشست در واقع در مورد یک اتحاد دفاعی موقت بین اسرائیل و خلیج فارس برای مقابله با ایران بود. اشاراتی از حمایت مبهم ایالات متحده و تعهدات کلی برای کمک های دفاعی و فناوری ضد هوایی و ضد هواپیماهای بدون سرنشین وجود داشت. در مورد متحدان اقیانوس آرام، بایدن روشن خواهد کرد که ایالات متحده متحدان خود را رها نخواهد کرد یا به سرعت از خاورمیانه خارج نخواهد شد. آمریکایی‌ها این را با ناتو نشان داده‌اند و می‌گویند، پس چرا دوباره با اتحاد خاورمیانه درگیر نمی‌شویم؟

بایدن سیاست خارجی آمریکا را ایجاد، تقویت و مدیریت اتحادها می داند. بنابراین او به اسرائیل و سپس به دعوت ملک سلمان به اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در جده می رود. در این نشست مصر، اردن و عراق نیز حضور خواهند داشت. اگر بیانیه ای در مورد روابط اسرائیل و عربستان سعودی منتشر شود، مطمئناً بسیار منطقی خواهد بود.

اما همچنان این سوال مطرح است که آیا همه این موارد سفر بایدن و صرف سرمایه سیاسی را در شرایطی که آمریکا در آشفتگی داخلی به سر می برد توجیه می کند؟ تنها در صورتی که سفر بایدن واقعاً در مورد روسیه و ایران باشد، در سیاست خارجی معنا پیدا می کند، در غیر این صورت می تواند به اتلاف وقت تبدیل شود، چیزی که بایدن در حال حاضر از عهده آن برنمی آید.

دیدگاهتان را بنویسید