رمزگشایی از تنش در مرز طالبان با ایران؛ آنها نمی دانند “مرز” چیست!

رمزگشایی از تنش در مرز طالبان با ایران؛  آنها نمی دانند آن چیست

روز جدید او گفت: «من فکر می‌کنم هر آنچه اخیراً از طالبان در بحث تنش‌های مرزی دیده‌ایم به دلیل ناتوانی طالبان در اداره افغانستان، تامین امنیت و حداقل نیازهای شهروندان آن است. در واقع، اکنون طالبان دچار نوعی «بیش از حد» شده اند و نمی توانند وظایف و مسئولیت های کلان خود را در قالب ساختار دولتی انجام دهند».

پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و ظهور مجدد طالبان در عرصه قدرت سیاسی در افغانستان، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، با توجه به اینکه طالبان اساسا با اصول و قواعد حکومت داری و بسیاری از ساختارهای مرتبط در افغانستان ناآشنا هستند، پذیرفتند. یا حتی افغانستان را حذف کرد، به ویژه اشاره کرد که آنها (طالبان) احتمالاً اقدامات تنش‌آمیزی را انجام خواهند داد، به‌ویژه ناآگاهانه نسبت به کشورهای همسایه.

وی افزود: اخیراً نیروهای طالبان در نزدیکی مرز افغانستان و ایران بدون رعایت اصول و ضوابط مرزی و با هماهنگی طرف ایرانی تلاش می‌کنند تا عملیات راهسازی را انجام دهند که به شدت از سوی مرزبانان ما محکوم شده و در نهایت در در این زمینه بلافاصله تماس های سیاسی بین دو کشور برقرار شد و اندکی بعد عنایت الله هرازمی، سخنگوی وزارت دفاع ملی طالبان گفت که آنچه اخیرا در مرز افغانستان با ایران رخ داده است، یک “سوء تفاهم” در مورد حل مسئله آگاهانه است. .

همچنین گمرک ایران از بازگشایی مرز دوغارون و آغاز فعالیت تجاری در آن مرز خبر داد. در همین راستا چند ماه پیش نیروهای طالبان در مرزهای شرقی کشورمان با مرزبانان ایرانی درگیر شدند که در این مورد دلیل اصلی آن بی اطلاعی طالبان از قوانین مرزی بود.

رویدادهای اخیر سوالات جدیدی را در مورد نوع فعالیت طالبان در مرز مشترک افغانستان با ایران ایجاد کرده است که باید به آنها پرداخته شود. مثلا آیا سلسله اشتباهات طالبان در مرز با ایران ادامه خواهد داشت؟ و اساساً ایران در بعد منطقه ای و بین المللی و حتی در روابطش با طالبان چه سیاستی را باید دنبال کند تا افغانستان به کانون بی قانونی و بی ثباتی تبدیل نشود؟ (مسئله ای که پیامدهای مخربی برای ایران نیز خواهد داشت) و در نهایت آینده روابط ایران با طالبان به دلیل اشتباهات مکرر مرزی توسط نیروهای چندجانبه و ناسازگار این گروه و تشدید بحران هایی مانند سونامی افغانستان.(و) ظهور برخی جنبش های ضد ایرانی در افغانستان)، چگونه خواهد بود؟

انگیزه ها و پیام های تنش های اخیر طالبان در مرز با ایران چیست؟ مشروح گفتگو با ابوالفضل زهره وند را در ادامه بخوانید:

اخیراً نیروهای طالبان در نزدیکی مرزهای شرقی کشورمان با ایجاد نوعی تنش مرزی، بدون هماهنگی با طرف ایرانی و توجه به قوانین بین‌المللی، اقدام به احداث جاده کرده‌اند. البته چندی پیش خبری مبنی بر تنش آفرینی طالبان در مرزهای شرقی کشورمان و حتی درگیری با مرزبانان ایرانی منتشر شد. به نظر شما انگیزه اصلی چنین اقدامات تنش‌آمیزی توسط طالبان چیست؟
تنش ها و حوادث اخیر در مرز دوغارون توسط طالبان، به نظر من بیشتر ناشی از بی تجربگی و بی برنامگی این گروه است. البته این چندان هم عجیب نیست، زیرا اکنون در افغانستان جریان و گروهی وجود دارد که از روش ها و قواعد حکومت داری و روابط دیپلماتیک و مشورت با دیگران آگاهی ندارند و در عین حال سیاسی را حذف و فلج کرده اند. نیروهایی که در ساختارهای سیاسی، بوروکراتیک و تکنوکراتیک افغانستان به ویژه در دو دهه اخیر موفق به رشد و فعالیت شدند. در نتیجه، اخیراً طالبان به طور خودسرانه و با نقض پروتکل ها و قوانین مرزی، ساختن جاده ها را در نزدیکی مرز با ایران آغاز کرده اند. با کمال تعجب، نیروهای طالبان حتی نمی دانند که «نقطه صفر مرزی» چیست و تا کجا باید بروند. البته اخیراً در مرز میل 72 (زرنج) نیز مشابه آن را شاهد بودیم که درگیری رخ داد و دلیل اصلی آن بی تدبیری و بی تجربگی طالبان بود. در مجموع، من معتقدم هر آنچه اخیراً از طالبان دیده‌ایم، ناشی از ناتوانی این گروه در اداره افغانستان، تامین امنیت و حداقل نیازهای شهروندان است. در واقع، طالبان اکنون در وضعیت «بیش از حد» قرار دارند و نمی توانند وظایف و مسئولیت های گسترده خود را به عنوان بخشی از ساختار دولتی انجام دهند.

با توجه به گفته های شما، آیا می توان پیش بینی کرد که به دلیل عدم اشراف و آگاهی طالبان نسبت به اصول و قوانین مرزی، شدت و وسعت این درگیری ها در آینده افزایش یابد؟

البته اینطور خواهد بود. لازم به ذکر است که طالبان در حال حاضر در افغانستان مانیفست، دستور کار، ساختار و دیدگاه روشنی برای حکومت داری ندارند. حتی ما می بینیم که این سازمان هیچ انسجام داخلی ندارد. این بدان معناست که شما در سازمان و دولت ایجاد شده توسط طالبان، از افراد میانه رو و منعطف گرفته تا شخصیت هایی را می بینید که به عنوان تروریست های بین المللی برای دستگیری آنها و اساساً پرونده های بد افراط گرایی و افراط گرایی، پاداش 10 میلیون دلاری دریافت کرده اند. در این زمینه به طور مشخص می توان به شبکه حکانی اشاره کرد که اکنون در حکومت طالبان حضور دارد. چنین مجموعه ای که با نام «امارت اسلامی افغانستان» به کار می رود، عمدتاً در بلاتکلیفی به سر می برد و نمی دانیم که نقشه راه آن از نظر حکومت داری داخلی و سیاست خارجی چیست؟ و نمی دانیم چه برنامه ای برای تفکیک قوا و مهمتر از همه رسیدگی به مطالبات شهروندان دارند؟

به عنوان مثال، ما شاهد بودیم که طالبان مدارس دخترانه را بستند، در حالی که قبلاً از این کار خودداری کرده بودند. در این زمینه موضع طرف های بین المللی مانند ایران که بارها گفته اند باید در افغانستان «دولت فراگیر» تشکیل شود، واقعا محکم است. افغانستان موزاییکی از اقوام، اقوام و اقوام مختلف است. بنابراین، کل افغانستان باید در ایجاد حکومت جدید مشارکت داشته باشد و هویت ملی مستقل و فراگیر برای افغانستان ایجاد کند.

متأسفانه، حداقل اخیرا، برخی گمانه زنی ها مبنی بر اینکه طالبان ممکن است اقدامات پاکسازی قومی را دنبال کنند، مطرح شده است. این گروه هم تعصبات ایدئولوژیک و هم تعصبات نژادی دارند و وقتی از حکومت همه جانبه صحبت می کنند منظورشان این است که مثلاً یکی دو نفر را از اقوام و قبایل دیگر بیاورند تا آنها را به قدرت برسانند و بعد در افغانستان ادعای خوبی کنند. دولت فراگیر در این زمینه، من فکر نمی کنم آنها حتی بدانند حکمرانی فراگیر چیست.

به نظر شما، ایران در قبال طالبان چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت، آیا حکومتی که از میان طالبان برخاسته است، بیشتر به مسائل مربوط به ایران از جمله مسائل مرزی خواهد پرداخت؟ در سطح منطقه ای و بین المللی، آیا ایران می تواند برای رسیدگی موثرتر به چالش های ایجاد شده توسط دولت طالبان در افغانستان ابتکاراتی اتخاذ کند؟

ایران به دلیل نگرانی های امنیت ملی همیشه خواستار ناامنی در افغانستان نشده است. کافی است ببینیم کشور ما اخیراً تا چه اندازه درگیر بحران پناهجویان افغانستان بوده است. بحرانی که در مقاطع مختلف مانند سونامی به مرزهای کشورمان سرازیر می شود و قطعا هزینه های متفاوتی را برای ایران به خصوص در حوزه امنیتی به همراه دارد. از سوی دیگر، اگر افغانستان به رهبری طالبان به این روند ادامه دهد و با فروپاشی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گسترده‌تر و عمیق‌تر مواجه شود، در عمل می‌تواند به سیاه‌چاله‌ای تمام عیار تبدیل شود که بدون شک همه این مسائل امنیت ایران را تحت تأثیر قرار می‌دهد. و دیگر همسایگان افغانستان. از این منظر، به نظر من قطعاً باید دغدغه های خود را معطوف به یک سری تحرکات دیپلماتیک با همسایگان و همچنین مدیریت جمعیت زیاد افغان های حاضر در ایران (به عنوان مهاجر) کنیم. ما باید آنها را برای بازگشت به افغانستان آماده کنیم.

شکی نیست که آنها در کشور ما مهمان هستند و مهمان برای او افتخار و نزدیک است تا زمانی که مهمان باشد و بالاخره روزی باید با مهارت های فنی و تجربی و توان مالی که به دست می آورد به کشورش بازگردد. در ایران و از این مهارت ها برای ساختن افغانستان. بنابراین، ایران مانند گذشته که اقدامات زیادی را انجام داده تا جامعه جهانی را متوجه شود که باید در مورد وضعیت پس از جنگ در افغانستان کاری انجام دهد، اکنون نیز باید همین کار را انجام دهد. در این راستا من یکی از برنامه ریزان صلح در افغانستان بودم و در آن زمان (عصر بعد از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001) توانستیم جامعه جهانی را در روند صلح افغانستان مشارکت دهیم که منجر به این روند شد. تا کنفرانس بن و تشکیل حکومت جدید در افغانستان. بنابراین وقتی می گوییم از حکومت فراگیر در افغانستان حمایت می کنیم، نباید فقط یک شعار و حرف باشد، بلکه باید ابتکارات لازم را نیز در نظر بگیریم که می تواند به تحقق این برنامه و ظرفیت کشورها کمک کند. از وضعیت افغانستان و همچنین جامعه جهانی استفاده کنید و موضوع افغانستان را جدی تر بگیرید. نادیده گرفتن مشکلات افغانستان در نهایت می تواند به فاجعه ای منجر شود که بدون شک طیف وسیعی از بازیگران و فعالان را درگیر خواهد کرد.

به همین دلیل است که به نظر من ایران می تواند در شرایط کنونی دست به ابتکار مثبت بزند و آغازگر «طرح صلح افغانستان» در این زمینه (همانطور که در گذشته بوده است) باشد. وقتی صحبت از دیپلماسی با خود طالبان به میان می آید، ما نباید فقط مسائل را نادیده بگیریم. در این راستا باید اشتباهات آنها را هم با مشورت مستقیم با طالبان و هم در سطح رسانه ها توضیح دهیم. به ویژه در مورد حادثه اخیر مرزی، باید روشن کنیم که طالبان تا چه اندازه از قوانین و مقررات مشخص مرزی بی خبر بوده و از آن فاصله گرفته اند. از سوی دیگر باید توجه داشت که بحران مهاجران و پناهجویان افغان هنوز تمام نشده و حتی در حال شروع است. این بدان معناست که در صورت عدم توجه کافی جامعه جهانی به این موضوع، منطقه از جمله کشورمان ایران با سونامی مهاجران، گرسنه و آواره مواجه خواهد شد که تهدیدی ویژه برای ایران محسوب می شود. علاوه بر این، ایران نباید در اثر این بحران‌ها اجازه دهد شرایطی در داخل کشورمان ایجاد شود که دشمنان بتوانند از آن استفاده کنند و فضایی پیدا کنند که در قالب آن به اختلافات خیالی بین دو ملت ایران و افغانستان دامن بزند. به همین دلیل است که باید دیپلماسی فعال، پویا، همه جانبه و البته عمل گرایانه را در مورد افغانستان دنبال کنیم تا از آسیب های احتمالی آینده جلوگیری کنیم.

با توجه به شرایط کنونی، آینده روابط ایران و افغانستان را تحت حاکمیت طالبان چگونه می بینید؟
اگر طالبان مجبور باشد با وضعیت کنونی پیش برود، من آینده روشنی نمی بینم و افغانستان به سمت تبدیل شدن به یک «حفره امنیتی» حرکت خواهد کرد. با این حال، اگر بتوانیم طالبان و کشورهای منطقه و جامعه جهانی را از ضرورت تشکیل یک حکومت فراگیر در افغانستان با مشارکت همه جناح‌ها و اقوام افغان آگاه کنیم، می‌توان امیدوار بود که شرایط بهبود یابد. تا حدودی درجه و ثبات بیشتر. بیایید در افغانستان ببینیم. با این حال، ادامه وضعیت فعلی نتیجه ای جز این نخواهد داشت که در ماه های آینده وضعیت بدتر و بدتر خواهد شد. هم تنش ها افزایش می یابد و هم هجوم پناهجویان افغان به ایران افزایش می یابد. البته این برای طالبان چندان مهم نیست، زیرا آنها برنامه های خاص خود را دارند و در این زمینه منافع ملی افغانستان در نظر گرفته نمی شود و تنها بر منافع محدود طالبان متمرکز است.

دیدگاهتان را بنویسید