زوایای فضایل اخلاقی امام قاظم (ع)


امام شافعی از پیشوایان اهل سنت نیز می فرماید: قبر موسی کاظم برای طبابت آزمایش شده است.

قرآن کریم همواره همراه تنهائی و تنهایی امام قاظم (ع) بوده است. قرآن را بهتر و شادتر از دیگران تلاوت می کرد و هنگام تلاوت قرآن غمگین می شد زیرا هرکس تلاوت او را می شنید گریه می کرد. حفص می گوید من قدیم (ع) را دارم، وقتی قرآن می خواند گویا برای حضار صحبت می کند.

7848103 724 خبر خاکستری


داستان یعقوب و دوستش شعیب


امام همواره دوستی و مهربانی را به دیگران سفارش می کرد و آن را مایه فراوانی و برکت می دانست. یعقوب و دوستش شعیب برای رفع خستگی سفر حج و دیدار مجدد به حضور امام قاظم علیه السلام آمدند. وارد خانه امام شدند. پس از سلام، امام رو به یعقوب کردند و فرمودند: ای یعقوب! دیروز به مدینه آمدی و در جایی با برادرت آشنا شدی، اما دعوا کردی و آزرده شدی. هرگز نباید چنین کار زشتی انجام دهید. توهین به دیگران این گونه نیست که من و پدرانم هستیم و از شیعیان ما دور است که به یکدیگر توهین کنند. آه، یعقوب! به خاطر این کارت، مرگ بین شما فاصله می‌اندازد. برادرت اسحاق قبل از رسیدن به زادگاهش در سفر خواهد مرد و تو پشیمان خواهی شد. خداوند عمر شما را کوتاه می کند.

یعقوب که دست و پای خود را از دست داده بود، پرسید: فدایت شوم! مهلت من کی میاد؟ حضرت فرمود: اجل تو نیز فرا رسیده است، ولی چون در فلان خانه با او خدمت کردی و با هدیه ای او را خوشحال کردی، خداوند بیست سال عمرت را زیاد کرد. شعیب که با تعجب به گفتگوی او با امام گوش می داد، بعداً یعقوب را در مکه دید و احوال برادرش را جویا شد. حضرت فرمودند: همان گونه که امام فرمودند، برادرم پیش از رسیدن به خانه از دنیا رفت و او را به همین ترتیب دفن کردند و خانواده خود را ندید.

بخون و بالا برو او هم قرآن می خواند و می رود بالا


حضرت امام (ره) توجه زیادی به پاسخگویی دقیق به سؤالات اطرافیان داشتند و با نهایت دقت و حوصله به سؤالات آنان پاسخ می دادند. مردی برای پرسیدن چند سؤال نزد امام قاظم علیه السلام آمده بود. امام پس از شنيدن پاسخ سؤالاتش با مهرباني از او پرسيد: آيا مي خواهي در دنيا طولاني باشي؟ مرد پاسخ داد: آری، امام فرمود: چرا می خواهی بیشتر در دنیا بمانی؟ پاسخ داد: سوره توحید را بخوانم. امام مدتى سكوت كرد و پس از ساعتى به او فرمود: هر يك از دوستان ما مى ميرد تا قرآن را خوب بداند، در عالم قبر (برزخ) به او تعليم مى دهند، پس مرتبه اوست. به خاطر قرآن برانگیخته خواهد شد. زیرا بهشت ​​به اندازه آیات قرآن است و به او گفته می شود: بخوان و بالا برو. او هم قرآن می خواند و می رود بالا.

7848104 221 خبر خاکستری

مهربانی با عزیزان

مهربانی با عزیزان از ویژگی های مؤمن است. علی بن جعفر برادر امام قاظم علیه السلام و برادرزاده امام قاظم علیه السلام محمد بن اسماعیل به دیدار امام قاظم علیه السلام رفت. کمی بعد از مغرب بود. در زده شد. امام در را باز کرد و به برادرش سلام کرد. محمد نزدیک شد و دست امام را بوسید و گفت: معذرت می خواهم، نصیحتم کن. حضرت فرمود: به شما امر می کنم که به خاطر ریختن خون من از خدا بترسید. محمد تعجب کرد. امام تا سه بار جمله خود را تکرار کرد. محمد به کناری رفت و امام به علی بن جعفر فرمود: همین جا بمان. سپس وارد خانه شد، کیسه ای صد دیناری به او داد و گفت: این را به محمد بده و بگو در راه با خود ببرد. علی کیف را برداشت و رفت. اما امام قبل از رفتن دوباره او را صدا زد و صد دینار دیگر به او داد و فرمود: این کیسه را هم به او بده. به امام گفت: قربانت می شوم! اگر از آنچه به او گفتی می ترسی پس چرا در این سفر به او کمک می کنی؟

امام که می دانست محمد بن اسماعیل نزد هارون الرشید می رود و چینی صحبت می کند، فرمود: اگر از او دوری کنم، اما او حق خویشاوندی خود را ادا نکند و آن را از من بگیرد، خداوند عمرش را کوتاه می کند. ، بعد از کیف یک کیسه بزرگ آورد که در آن سه هزار درهم بود و گفت: این کیسه را هم به او بده. علی خداحافظی کرد. در بازگشت کیسه ای صد دیناری به او داد و گفت آن را امام به او داده است. بسیار خوشحال شد و امام را دعا کرد. کیسه دوم و سوم را نیز به او داد و شادی او زیاد شد و امام را بسیار دعا کرد. علی بن جعفر را وداع گفت و به بغداد رفت. پس از مدتی اقامت در بغداد سرانجام فریب خورد و با هارون الرشید به امام تهمت زد و حتی هارون الرشید را امیر المومنین نامید. هارون الرشید از حسن خدمت محمد بن اسماعیل خشنود شد و صد هزار درهم برای او فرستاد. اما پروردگار او را به بیماری سختی مبتلا کرد و در نتیجه بیماری او را هلاک کرد و نتوانست از موهبت هارون الرشید بهره ببرد.

7848107 144 خبر خاکستری

ذکر که غم و اندوه را از بین می برد

امام قاظم (علیه السلام) در حدیثی می فرماید: هر کس به چیزی مبتلا شود که او را غمگین یا ناراحت کند، اگر سرش را به سوی بهشت ​​بردارد و سه مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید، قطعاً خداوند گره او را می گشاید. و این غم او را از بین می برد.

زوایای فضایل اخلاقی امام خمینی (ره)


الف) مشورت و احترام به بردگان


حسن بن جام می گوید: در محضر امام رضا (ع) بودیم، صحبت از امام کاظم (ع) شد، امام رضا (ع) فرمودند: اگرچه عقل مردم از نظر منطقی با حکمت پدرم (امام کاظم) قابل مقایسه است. ) چنین نمی کرد و گاه در امور مختلف با غلامان سیاه خود مشورت می کرد و به عقاید و افکار آنان احترام می گذاشت.

شخصی به پدرم گفت: با غلام سیاه مشورت می کنی؟!
در پاسخ فرمود: «خداوند متعال زبان ما را تسخیر کرده است؛ (1) خدای متعال می تواند از زبان همان غلام سیاه راه حل مشکلی را بگشاید.

ب) استقامت و اعتماد به نفس در برابر نیرنگ هارون

یکی از ویژگی ها و روش های رفتاری امام زمان (عج) حفظ صلابت و عزت اسلامی است، هیچ گاه تسلیم ذلت و ذلت نمی شود، تا آنجا که مرگ با عزت را بر زندگی ذلت بار ترجیح می دهد. داستان های جالب زیر آنچه را که باید بگوییم ثابت می کند:

1- هنگامی که امام قدیم (ع) در شرایط سختی در زندان بود، هارون وزیر خود یحیی بن خالد برمکی را احضار کرد و دستور داد به زندان برود و موسی بن جعفر (ع) را به غل و زنجیر بکشد. او را رها کن و سلام کن و به او بگو: پسر عمویت (هارون) می گوید: قبلاً قسم خورده ام که تو را رها نکنم، اعتراف کنم که با من بد رفتار کرده ای و از گذشته از من طلب بخشش کنی، اعتراف تو شرمنده نیست. و درخواست شما از من باعث نقص شما نخواهد شد. من از من و وزیرم به این فرستاده خود یحیی بن خالد اطمینان دارم. از او طلب آمرزش کن تا مرا از قسم رها کند، سپس هر جا که می خواهی برو.

امام قدیم (ع) به یحیی فرمود: یا ابا علی! مرگ من فرا رسیده است و بیش از یک هفته در دنیا نمی مانم از طرف من به هارون بگو: روز جمعه رسول من نزد تو می آید و آنچه را که از مرگ من دیده به تو می گوید و تو نیز به زودی فردای آن روز. قیامت در برابر عدل الهی زانو می زند و معلوم می شود که ظالم کیست.

2- در زمانی که امام کاظم (ع) در زندان های تاریک هارون بودند، یکی از آشنایان به امام چنین پیام داد: اگر به کسی نامه بنویسی که با هارون در مورد آزادی تو صحبت کند، درست می شود.

امام قدیم (ع) فرمود: پدرم از پدرانش خبر داد و آنها از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند که خداوند به داوود (ع) وحی کرد: به راستی که هیچ یک از بندگان من بر کسی جز به من توکل نکردند، مگر اینکه آسمانها را از من جدا کند. و زمین زیر پایش را شل می کند تا در اعماق زمین فرو برود.

ج) نهی از منکر امام کاظم (ع) و ندامت از گناه

روزی امام قاظم (ع) از کوچه ای می گذشت، در خانه ای صدای ساز و آواز شنید، در این هنگام کنیز از آن خانه بیرون آمد تا زباله ها را بیرون بریزد، حضرت به او فرمود:

آیا صاحب این خانه برده است یا آزاد و به عبارتی برده یا ارباب؟
کنیز گفت: او آزاد است.

امام قدیم (ع): حق با شماست، او مختار است که در این راه آشکارا گناه کند، اگر بنده بود از مولای خود می ترسید و گناه نمی کند.

این گفتگو باعث شد که خدمتکار بعداً به خانه برگردد. به همین دلیل صاحب خانه به نام بشار از کنیز پرسید: چرا دیر آمدی؟

کنیز پاسخ داد: شخصی از آنجا می گذشت، از من پرسید: صاحب این خانه غلام است یا آزاد، گفت: اگر کنیز بودی از صاحبت می ترسی.

همین پیام آنقدر انسان را متحول کرد که بلافاصله با پای برهنه خانه را ترک کرد و به دنبال او رفت. ناگهان امام قاظم (ع) را دید، عذرخواهی کرد و فورا توبه کرد و با چشمانی گریان به خانه خود بازگشت. از آن پس هرگز به دنبال گناه و انحراف نرفته و به یکی از پرهیزگارترین افراد زمان خود تبدیل شده است و چون در توبه پابرهنه بود، او را «منجی» نامیدند.

د) زیبایی امام برای همسرش


حسن بن جام گوید: امام قدیم (ع) را دیدم که فضایل خود را نقاشی کرده بود و بسیار آراسته به نظر می رسید، عرض کردم: عذرخواهی می کنم، چرا فضایل خود را ترسیم کردی؟
وی در پاسخ گفت: نظم و آمادگی موجب حفظ عفت زنان می شود. در واقع برخی از زنان به دلیل بی توجهی شوهرانشان به موضوع نظافت و آرایش، پا را از عفت فراتر می گذارند. سپس فرمود: آیا می خواهی به همسرت همان گونه نگاه کنی که او به تو می نگرد؟
گفتم نه.
گفت: زن دوست ندارد گیج به تو نگاه کند. سپس افزود: اخلاق انبیا پاکیزه بودن و خوشبو بودن و زدودن موهای زائد بدن است.

شخصیت امام


امام موسی کاظم (ع) از نظر علم و تقوا و زهد و عبادت از شخصیت های برجسته علوی آن زمان بود.

شیخ مفید در این باره می گوید: ابوالحسن موسی (ع) ارجمندترین، سخاوتمندترین و نماینده ترین مرد زمان خود بود.

ابن ابی الحدید درباره این امام می نویسد: فقه و دین و عبادت و بردباری و صبر در این امام جمع است.

یعقوبی مورخ معروف در این باره می نویسد: موسی بن جعفر (ع) پارساترین مردم زمان خود بود. او از صالحان و پارسا و سخاوتمندان و بردباران و دارای شخصیتی والا بود.

آنچه آشکارترین اعمال امام (علیه السلام) نبود و نمایان بود، سخاوت و سخاوت ایشان بود که ضرب المثل بود. از دیگر خصوصیات این امام، زهد و عبادت اوست. امام قدیم (ع) سالهای زیادی را در زندان گذراند و در تمام این مدت به عبادت خدا مشغول بود، به طوری که بسیاری از زندانبانان تحت تأثیر جاذبه معنوی ایشان قرار گرفتند.

دیدگاهتان را بنویسید