شستا پایتخت بازنشستگی یا حیاط خلوت دولت

در چالش پنج ماهه افزایش حقوق مستمری بگیران سایر رده های تامین اجتماعی، یکی از پرکاربردترین سخنان مسئولان به ویژه سرپرست وزارت رفاه اجتماعی «پایداری منابع و اعتبارات سازمان تامین اجتماعی» بود.
منابع تامین اجتماعی برای ارائه خدمات و پرداخت مستمری به بازنشستگان باید عمدتاً در دو بخش حق بیمه کارگران شاغل و درآمد حاصل از شستا در نظر گرفته شود. کارگران شرکت های دولتی، دولتی و خصوصی 30 درصد از دستمزد خود را برای 30 سال سابقه خدمت به صندوق انحصاری تامین اجتماعی واریز می کنند تا بتوانند در دوران بازنشستگی ضمن برخورداری از خدمات درمانی مستمری دریافت کنند. بدیهی است فاصله زیاد افزایش دستمزد سالانه افراد حداقل دستمزد با سایر سطوح (مثل مصوبه دولت قبل از لغو) می توانست در بلندمدت به درآمدهای جاری سازمان تامین اجتماعی آسیب برساند.
و اما شستا؛ یکی از بزرگترین هلدینگ های اقتصادی کشور است که با سرمایه گذاری حاصل از حق بیمه 30 سال سابقه کار کارگران دیروز و مستمری بگیران امروزی تشکیل شده و سرمایه گذاری 60180 شرکت بزرگ اقتصادی را در قالب مدیریت دارد. و شرکت های وابسته اتفاقی که تاکنون برای شستا رخ داده، نقش نداشتن بازنشستگان به عنوان صاحبان سرمایه شستا در مدیریت و نظارت آن و تبدیل شرکت های تحت پوشش به دولتی و یاردهای خصوصی دولت های مختلف است.
بهترین تعریفی که از شرکت دولتی در ادبیات اقتصادی کشور به ثبت رسیده، قرائت دکتر طیب نیا، وزیر اقتصاد و دارایی در دولت اول روحانی است: «شرکت دولتی یعنی تولید برای اجاره، مسافرت به خارج، بودن در هیأت مدیره، حقوق های نجومی، فساد و استخدام هرکسی که به این افراد نیاز است، بنابراین به جای 1000 نفر، 5 هزار نفر در یک شرکت دولتی استخدام می شوند و این استخدام ها بر اساس روابط دولتی و خانوادگی صورت می گیرد.
اگرچه عمر وزارت طیب نیا پس از این سخنرانی زیاد طول نکشید و مافیای شرکت های دولتی او را از وزارتخانه بیرون راند و اکنون حتی در عرصه نظریه پردازی نیز خبری از او نیست، اما تعریف طیب نیا از شرکت دولتی. در اقتصاد ایران باقی ماند. جالب اینجاست که در بودجه کشور، سهم بودجه شرکت های دولتی حدود دو سوم کل بودجه است که فراتر از نظارت نهادهای نظارتی مانند اتاق حسابرسی است و تنها یک سوم آن تخصیص می یابد. به بودجه عمومی!
شرکت های شستا که می تواند مصداق بارز این تعریف از شرکت دولتی باشد، زیرا سال ها حیاط خلوت دولت ها محسوب می شدند و دولت ها از حامیان سیاسی خود برای عضویت در هیئت مدیره و سطوح مدیریتی این شرکت استفاده می کردند. آنها به شرکت های دولتی سیاسی تبدیل شده اند که بسیار ناکارآمد هستند.
180 شرکت شستا در پتروشیمی، نفت و گاز، لاستیک و لاستیک، خمیر کاغذ، مهندسی و مهندسی، دارویی، سیمان، فولاد، مس، زغال سنگ، سرمایه گذاری، بیمه، بانک، بازار سرمایه، کشتیرانی، لوازم خانگی، دام، مواد غذایی و تبدیل. توسعه انرژی و غیره متمرکز شده اند که سودآورترین شرکت های اقتصادی کشور محسوب می شوند.
این روزها که خبر رکورد فساد 92 هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه در راس اخبار اقتصادی قرار دارد، جالب است بدانید شستا 14 درصد از سهام فولاد مبارکه و یک کرسی در هیئت مدیره آن را در اختیار دارد. وزارت رفاه و سازمان تامین اجتماعی همچنان در پرداخت حقوق بازنشستگان از «پایداری منابع و اعتبار» و به عبارتی «کمبود اعتبار» صحبت می کنند.
واضح است که دلیل را باید در ناکارآمدی مدیریت شستا جست وجو کرد.به اعتقاد نگارنده، سازمان تامین اجتماعی برای دستیابی به «پایداری منابع و اعتبارات» دو راه پیش روی دارد: اول: پرهیز از تصمیمات غیرکارشناسی و غیرمنصفانه اما به نام. افزایش دستمزد سالیانه در سطوح مختلف بازنشستگان می تواند جریان مستمر حق بیمه کارگران شاغل را مختل کند و باعث شود که آنها حق بیمه کمتری بپردازند و حق بیمه خود را در سایر مراکز اقتصادی سرمایه گذاری کنند.
دوم: کارآمدتر کردن مدیریت شرکت های شستا با حذف آنها از سیستم مدیریت شرکت های دولتی و پایان دادن به رفتار دولت ها در حیاط خلوت شستا برای تامین کسری بودجه و منافع مدافعان و حامیان سیاسی و بهره مندی از دانش، تجربه و دانش. نظارت بر بازنشستگان خبره از طریق سازوکاری شفاف که در نهایت منجر به اصلاح ساختار حاکمیتی شستا می شود.

دیدگاهتان را بنویسید