عباس عبدی خطاب به دولت رئیس جمهور؛ مشکلی برای تغییر چیزی نیست/ آیا با روحانی منصف بودید؟

عباس عبدی خطاب به دولت رئیس جمهور؛  مشکلی برای تغییر چیزی نیست/ آیا با روحانی منصف بودید؟

عباس عبدی خطاب به حامیان دولت می گوید: نگاه کنید به نقدهایی که به دولت روحانی کرده اید و وعده هایی که داده اید، موضوع مشخص می شود.

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از مقامات دولتی گفت مخالف و منتقد صادق نداریم. شاید حق با او باشد، اما آیا در گذشته که از دولت قبل انتقاد می کردید منصف بودید و امروز از منتقدان و مخالفان خود انتظار انصاف دارید؟

آیا ممکن است آنچه را که دوست داشتید و در حق دیگران انجام دادید، امروز شاهد همین وضعیت علیه خود باشید؟ بنابراین آنچه در حال تغییر است مشکلی نیست.

به نقدهایی که به دولت روحانی کردید و وعده هایی که دادید نگاه کنید، ماجرا مشخص می شود. فقط به توییتر مراجعه کنید. آن وقت مصونیت داشتی و هیچکس نمی توانست بگوید ابری روی چشمت بود و بدون هیچ انتقادی چوبی در چرخ گذاشتی، چه چوبی!

حالا خداروشکر به هر دلیلی هیچکس جرأت انجام این کارها را ندارد یا آنقدر منصف نیست که دست به چنین رفتاری نزند.

با این مقدمه بد نیست به برخی از این رفتارها اشاره کنیم. اول مشکل ارز و فروش ارز فردا و تثبیت نرخ ارز است. همه می دانیم که سیاست ارزی 4200 اشتباه بود. البته اگرچه به نظر من اشتباه است، اما دولت روحانی از اتخاذ سیاست دیگری می ترسید چرا که با شکاف ساختاری بزرگ داخلی مواجه بود و امیدوار بود که به زودی بر بحران غلبه کند و مهمتر از آن اینکه می خواست این ارز را در سال بعد جمع کند. اما به دلیل اتفاقات نوامبر 2018 که ریشه در همان شکاف ساختاری داخلی دارد، عموماً ترسید و این ایده را رها کرد. هیچ یک از این موانع در دولت جدید وجود نداشت. یعنی اعتقادی به حل برجام نداشتند، در دولت تفرقه نداشتند و در اشتباه بودن این سیاست شکی نبود. نتیجه چه بود؟ حذف ارز از 4200 تومان و تثبیت نرخ روی 28000 تومان و ادامه سیاست قبلی با نرخ جدید، به طوری که اکنون اختلاف قیمت به حدود 20000 تومان رسیده است، یعنی همان مقدار قبلی و از همه مهمتر اگر ارز باشد. از 4200 تومان به چند مورد محدود شد. ارز فعلی هیچ محدودیتی ندارد.

اقدام دیگر فروش ارز به مردم با اندکی کمتر از قیمت بازار است که حتی در دولت روحانی هم چندان مورد استقبال مردم نبود. نتیجه چه بود؟ افزایش نرخ ارز!! حتی یک نفر نیست که بگوید آیا این صرافی هدفی جز کسب درآمد دارد؟ حتی برای مدتی ارز فردا فروخته شد، همان چیزی که بانک مرکزی سابق برای آن محاکمه می شد. عده ای نیز زندانی شدند و از سرنوشت پرونده آنها اطلاعی در دست نیست.

مورد بعدی فروش ماشین است. چه تعداد از مدیران خودروهای کشور به زندان افتادند، چه پولی از جیب شرکت های خودروسازی بیرون آمد و به جیب خریداران خاص رفت، اما در نهایت چه شد؟ اعلام سیاست های عجیب فروش خودرو با تغییرات هفتگی و بعضا روزانه و توزیع هزاران میلیارد تومان رانت بین افراد خاص و از همه مهمتر تخریب سازوکار تولید همراه با گسترش اخلاق قرعه کشی و تخریب. رفتار اقتصادی افرادی که حریصانه مشتاق خرید خودرو هستند مشتاق کسب سود هستند. جالب اینجاست که حدود 500 هزار نفر در طرح کمک به جوانان جمعیت و تولد فرزندان برای خرید خودرو ثبت نام کرده اند و تعداد نوزادان متولد شده امسال کمتر از سال گذشته است.

مثال بعدی سیاست های مالی است. دولت فعلی مدعی است حتی به اندازه سال های برجام نفت می فروشد. تبریک می گویم. اما فروش نفت مشکل مردم نیست، آنچه مهم است نتیجه این فروش در افزایش سرمایه گذاری، رشد اقتصادی و کاهش تورم است. اینها کجا هستند رشد ناپایدار 3 درصدی مشکل ایران را حل نمی کند و مهمتر از آن تورم حدود 50 درصد است. این تورم از کجا می آید؟ شما نفت بیشتری می فروشید، پس چرا مانند سال های برجام، تورم تک رقمی و رشد بیش از 12 درصدی را تجربه نمی کنیم؟ شاید بتوان این را تحمل کرد، اما آیا چشم اندازی را در معرض دید عموم قرار داده اید؟ مثال بعدی طرح تولید است. با کلمات و نام های زیبا نمی توان چیزها را زیبا کرد. راستش اگر در دولت قبل این ایده برای فروش مکان هایی مثل کمپ منظره مطرح می شد، چه هیاهویی می کردید؟ البته حق داشت

منتقدان الان چه می کنند؟ آیا می توان چنین مصونیت قضایی را برای حاکمان حکومت دیگری در نظر گرفت؟ در حالی که پیش از این حتی فرماندارانی که طبق قوانین عمل می کردند در مشکل بودند. امروزه مصونیت قانونی برای مدیران داخلی در نظر گرفته شده است. انتظار سکوت از دیگران نه تنها منطقی نیست، بلکه به نفع دولت هم نیست. اگر نقد از مرحله انصاف عبور کرده باشد، نتیجه طبیعی عملکردی است که در گذشته نشان داده اید. از هر دست بدی از همون دست میگیری.

دیدگاهتان را بنویسید