قضاوت نادرست واشنگتن برای تنش بیشتر بین اسرائیل و ایران

قضاوت نادرست واشنگتن برای تنش بیشتر بین اسرائیل و ایران

حساب واشنگتن این است که رویارویی با ایران می تواند کم اهمیت باقی بماند. اما در حالی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس مایل به همکاری با واشنگتن در دفاع از موشک های منطقه ای و بیشتر نگرانی های اسرائیل در مورد ایران هستند، آنها همچنان درهای خود را به روی تهران باز نگه می دارند.

Dalia Dasa Kayefraro – Dalia Dasa Kaye; او مدیر مرکز سیاست عمومی خاورمیانه در موسسه رند است. این دانشگاهی آمریکایی از سال 1998 تا 2003 استادیار علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه جورج واشنگتن بود. وی استاد مدعو در دانشگاه آمستردام و محقق مدعو در موسسه امور بین‌الملل هلند بود. وی به نمایندگی از شورای روابط خارجی در وزارت امور خارجه هلند عضو امور بین الملل بود. او همچنین پژوهشگر سیاست خارجی در موسسه بروکینگز بود. او مخالف اقدام نظامی علیه ایران است و در سال 2012 معتقد بود که بمباران تاسیسات هسته ای ایران توسط اسرائیل ایده خطرناکی است. وی پیش از این مشاور وزارت امور خارجه هلند بود.

به گزارش فرین افرز؛ اسرائیل مدت‌هاست که تمایل خود را برای اعمال فشار نظامی با هدف خنثی کردن توسعه هسته‌ای ایران و اخیراً در مورد برنامه فناوری هواپیماهای بدون سرنشین آن کشور ابراز کرده است. با این حال، به نظر می رسد که اشتهای اسرائیل برای ریسک پذیری در ماه های اخیر افزایش یافته است.

زمانی که مذاکرات بین جمهوری اسلامی ایران و قدرت های غربی در سال 2013 علنی شد، توقف کوتاهی در حملات اسرائیل به برنامه هسته ای ایران رخ داد.

این آرامش ادامه داشت تا اینکه دولت ترامپ در سال 2018 از برجام خارج شد. با این وجود، در دوره ای که همه طرف ها به برجام پایبند بودند، اسرائیل به آنچه کارشناسان نظامی آن «کمپین بین جنگ ها» می گویند، ادامه داد.

با این حال، از زمان ترامپ، اسرائیل اقدامات جسورانه تری را انجام داده و سعی در حمله به اهداف هسته ای و غیرهسته ای در ایران داشته است. بیشتر رهبران اسرائیل از سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ تمجید کردند. زمانی که جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده شد، با احیای دیپلماسی و تمایل به احیای توافق هسته ای ایران، این دیدگاه ستیزه جویانه کاهش یافت.

اما اکنون زمین بازی برای اسرائیل، ایران و ایالات متحده در حال تغییر است و خطر تشدید مجدد تنش را افزایش می دهد.

دولت بایدن با تاکید بر احیای برجام وارد کار شد. با این حال، بر خلاف گذشته، اسرائیل سیاست های مخرب خود را در حالی که ایالات متحده و شرکای آن آماده از سرگیری دیپلماسی بودند، متوقف نکرد. به نظر می‌رسد رویکرد نظامی اسرائیل در قبال ایران توسط سیاست‌گذاران آمریکایی تعدیل شده است و حتی ممکن است به عنوان راهی مفید برای تشویق ایرانی‌ها برای بازگشت به میز مذاکره و افزایش اهرم‌های فشار ایالات متحده در اجرای مفاد توافق جدید تلقی شود.

رویارویی اسرائیل با ایران به عنوان ویژگی مشترک چشم انداز منطقه تلقی می شود. به نظر نمی‌رسد که حملات اسرائیل چیزی باشد که ایرانی‌ها به آن اهمیت زیادی بدهند، به‌ویژه با توجه به علاقه‌شان به رفع تحریم‌ها از طریق پیگیری دیپلماسی هسته‌ای.

حالا همه چیز تغییر کرده است. به نظر می رسد که خود دیپلماسی نه تنها برای تیم بایدن، بلکه حتی برای رهبران اروپایی که به طور سنتی تمایل به تعامل با ایران دارند، مطرح نیست. به نظر می رسد با پیشرفت توانمندی های هسته ای تهران، رهبران فعلی ایران کمتر به دیپلماسی هسته ای علاقه مند هستند. بازدارندگی نظامی دیگر تنها مکمل دیپلماسی نیست. این مقوله به سرعت در حال تبدیل شدن به استراتژی جایگزین غرب است.

چندین رویداد داخلی و ژئوپلیتیکی در سال گذشته این تغییر را توضیح می دهد. همه این عوامل در کنار هم احتمال درگیری بیشتر بین اسرائیل و ایران را افزایش می‌دهند و احتمال گسترش درگیری به منطقه وسیع‌تری را افزایش می‌دهند و باقی‌مانده نیروهای آمریکایی را که آسیب‌پذیرترین آنها در عراق و سوریه هستند، در معرض خطر بیشتری قرار می‌دهند.

با این حال، واشنگتن روی گزینه ای حساب می کند که رویارویی با ایران را در سطح پایین نگه دارد و از یک درگیری دوجانبه یا منطقه ای گسترده تر اجتناب کند. دولت آمریکا همچنین معتقد است که بازدارندگی برای جلوگیری و کند کردن پیشرفت‌های نظامی و هسته‌ای تهران در غیاب دیپلماسی ضروری است.

محاسبات غالب اسرائیل این است که آسیب‌پذیری داخلی و انزوای منطقه‌ای ایران، و همچنین بازدارندگی نظامی هماهنگ اسرائیل و آمریکا، پاسخ‌های ایران را محدود خواهد کرد. با این حال، تغییرات ژئوپلیتیکی در حال انجام ممکن است دیدگاه های غالب را به چالش بکشد.

رهبران ایران هنوز در هر گوشه و کنار، از جمله در کشورهای همسایه، دشمنانی را می بینند. ایران اکنون به دنبال انتقام از اسرائیلی‌ها است، احتمالاً خارج از اسرائیل.

شکست مذاکرات برجام وضعیت را خطرناک تر کرد. توانمندی های هسته ای ایران تا حدی افزایش یافته و این کشور در آستانه دستیابی به سلاح هسته ای قرار دارد. توانایی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی از تاسیسات هسته ای ایران بسیار کاهش یافته است. مشخص نیست که آیا ایالات متحده توانایی محدود کردن اقدامات اسرائیل در هنگام حمله به مواضع ایران را دارد یا خیر.

علاوه بر این، کمک ایران به روسیه با هواپیماهای بدون سرنشین در زمان جنگ اوکراین این نظر را نه تنها در واشنگتن بلکه در کشورهای اروپایی مبنی بر اینکه ایران همدست روسیه است، تقویت کرده است. با ادامه جنگ در اوکراین، بازدارندگی نظامی ایران گزینه جذاب تری برای واشنگتن و متحدان غربی اش به نظر می رسد که به دنبال نابودی توانایی های روسیه هستند.

همزمان، هماهنگی نظامی آمریکا با اسرائیل در حال گسترش است، نشانه دیگری از اینکه واشنگتن نه تنها رویارویی اسرائیل با ایران را می پذیرد، بلکه فعالانه از آن حمایت می کند. نمونه بارز آن را می توان در پایان ماه گذشته در رزمایش مشترک ارتش آمریکا با اسرائیل و شبیه سازی حملات نظامی دوربرد مشاهده کرد.

با توجه به اینکه مقامات ارشد دولت بایدن اعلام کرده‌اند که مذاکرات هسته‌ای دیگر در اولویت نیست، زمان‌بندی این مانور نشان‌دهنده یک چرخش ناگفته در سیاست آمریکاست.

گزینه های نظامی ممکن است گزینه مورد علاقه آمریکا نباشد، اما به نظر می رسد که آنها دوباره روی میز هستند. حتی سناتورهای دموکرات مانند کریس ون هالن از مریلند، یکی از حامیان سابق دیپلماسی هسته‌ای، اخیراً گفته است که در حالی که درگیری در خاورمیانه یک وضعیت وخیم است، اما همچنان یک گزینه است.
این محاسبات ممکن است اشتباه شود

با توجه به عادی سازی دیپلماتیک اخیر روابط بین اسرائیل و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس و نگرانی های مشترک آنها در مورد توانایی های موشکی و پهپادی ایران، واشنگتن ممکن است تصور کند که شرکای عرب این کشور در خلیج فارس از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران استقبال می کنند. این در حالی است که هیچ وحدت نظری در میان کشورهای عربی در این زمینه وجود ندارد.

به عنوان مثال، امارات متحده عربی که در خط مقدم تلاش ها برای عادی سازی روابط با اسرائیل بوده است، علاقه ای به افزایش فشار نظامی علیه ایران ندارد زیرا با توجه به حملات قبلی ایران به تاسیسات نفتی خلیج فارس، معتقد است که این احتمال وجود دارد که در در صورت حمله اسرائیل، مقامات تهران سعی می کنند منافع دولت های عربی را علیه اهداف ایران هدایت کنند.

وزیر امور خارجه امارات اخیرا این اقدام را حادثه ای خطرناک خوانده و اعلام کرده است که این اقدام به نفع منطقه نیست. در چنین فضای ناآرام فزاینده ای، امکان عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل نیز محدود است. در واقع، اگرچه کشورهای خلیج مایل به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی منطقه‌ای و بیشتر نگرانی‌های اسرائیل درباره ایران هستند، اما همچنان درهای خود را به روی تهران باز نگه می‌دارند.

عراق و اردن میزبان اجلاس‌های منطقه‌ای بودند که ایران را از طریق فرآیند بغداد تحت حمایت فرانسه در بر گرفت. عربستان سعودی درهای مذاکره با ایران را نبسته است. کویت و امارات سفیران جدیدی به ایران اعزام کردند. حتی نزدیک ترین شرکای ایالات متحده، از جمله اردن و امارات متحده عربی، در حال عادی سازی روابط با متحد منطقه ای ایران، دولت سوریه هستند، روندی که احتمال دارد زلزله غم انگیز در ترکیه و سوریه آن را تسریع کند.

بازدارندگی یک استراتژی اشتباه نیست. جنگ منطقه ای ممکن است اجتناب ناپذیر نباشد، اما تشدید تنش نظامی همچنان می تواند خطرناک باشد و هزینه های طولانی مدت داشته باشد.

حفظ کانال های ارتباطی با ایران در غیاب دیپلماسی هسته ای و در بحبوحه تشدید تنش های نظامی برای مدیریت بحران بسیار مهم است. شرکای منطقه ای آمریکا مانند قطر و عمان به میانجیگری در موضوعاتی مانند تبادل زندانیان ادامه می دهند. این کانال ها می توانند برای ارتباط با اهداف برای حملات نظامی خاص برای جلوگیری از دخالت ناخواسته استفاده شوند. واشنگتن نباید بیش از حد به توانایی خود در تنظیم فشار در سطح مناسب اعتماد داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید