مشاور روحانی: باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم

مشاور روحانی: باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم

حمید ابوطالبی مشاور رئیس جمهور سابق در گفت و گو با خبرآنلاین با اشاره به اینکه در سیاست خارجی دچار سردرگمی استراتژیک شده ایم، گفت: باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم.

ابوالفضل خدای: در گفت و گوی کوتاهی با دکتر حمید ابوطالبی، مشاور رئیس جمهور سابق، این سوال را مطرح کردیم که چرا گره ها و ناکامی های سیاست خارجی کشور دائمی شده و بن بست ها همچنان ادامه دارد؟ ابوطالبی معتقد است دیپلماسی خارجی ما در یک دور باطل گرفتار شده و دارای اشتباهات راهبردی در سطوح مختلف است و تا زمانی که مصمم به اصلاح این اشتباهات نباشد، همچنان بر روی همان پاشنه می چرخد.

ارزیابی شما از آخرین وضعیت مذاکرات چیست؟ به نظر شما مشکل اصلی کجاست؟

پس از مذاکرات وین و بن بست مذاکرات قطر و کنار گذاشتن برجام در سیاست سکوت و بی نتیجه ماندن سفر نیویورک و اعلام بسته شدن پنجره گفتگو؛ حالا شکی نیست که اگر درک درستی از منافع ایران وجود داشت، مذاکرات نباید به اینجا می رسید. حال سوال دقیق تر این است که اشتباه استراتژیک سیاست خارجی چیست؟

من معتقدم که خطای استراتژیک در پنج سطح مختلف منجر به سردرگمی در دیپلماسی و قرار گرفتن در دور باطل صورت و معنای مذاکرات شد. آنچه نشان می دهد این است که مذاکرات مستقیم تابو است و از این رو شکل و شکل مذاکره با آمریکا باعث بی نتیجه ماندن مذاکرات و منع هرگونه تحرکی شده است.

در این زمینه و مهمتر از همه، خطای مفهومی انطباق مذاکرات مبتنی بر «حقوق» راه به جایی نخواهد برد. زیرا هر دو طرف فکر می کنند حق دارند. ایران مدعی است که انرژی هسته ای حق ایران برای تضمین منافع ملی خود است. ایالات متحده همچنین می گوید تحریم ها حق ایالات متحده برای تضمین منافع ملی است. از دیدگاه هر دو طرف، کار نادرست، تخریب فطرت انسان است!

بنابراین در این شرایط اگر مذاکرات دوباره در وین یا قطر آغاز شود، نتیجه از قبل مشخص است و دوباره با بن بست مواجه خواهیم شد. برای رهایی از این وضعیت چه باید کرد؟

باید یک بار برای همیشه و برای خروج از بن بست های راهبردی که کشور را ویران می کند، گفتمان چهل ساله «حق علیه حق» را جایگزین «منافع علیه منفعت» کنیم.

آیا این به معنای مذاکره مستقیم با آمریکاست؟

بله، یک بار برای همیشه باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم.

اشاره کردید که در دیپلماسی کشور با پنج سطح خطای راهبردی مواجه هستیم. می توانید این پنج سطح را توضیح دهید.

سطح اول، درک اشتباه و منفی از مذاکرات و موضع ایران است. موفقیت مذاکرات همان چیزی است که آمریکا و غرب می خواهند و به آن نیاز دارند. ایران پیامدهای منفی تحریم ها و بلایای ناشی از آن را از بین می برد. اقتصاد ما در مسیر رشد و پیشرفت است و دیگر نیازی به برجام و رفع تحریم ها ندارد!

سطح دوم، وحشت دیپلماسی ایرانی، تحت فشار جریان های تندرو داخلی است: اینکه مذاکرات به نوعی با احساس ناامیدی و درماندگی مرتبط است. این مذاکرات در حال انجام است، اما هیچ پشتوانه ای برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک و دفاع از آنها و دفاع از اقدامات وجود ندارد.

رئیس دولت یا نمی خواهد یا نمی تواند مانند دولت گذشته به این وظیفه اولیه حفظ منافع ملی در دیپلماسی کشور عمل کند. دلیل انتقال مذاکرات هسته ای از وزارت امور خارجه به شورای امنیت ملی در سال 2002، نیاز شدید به حمایت گسترده بود.

سطح سوم بحران روانی ناشی از شعارهای قبلی جناح حاکم است: تداوم در فضای ناشی از بیش از دو دهه مخالفت ایدئولوژیک با غرب و مذاکره با آمریکا. جایگزینی بحران حل نشده غرب با روسیه و چین. نگرانی از دست دادن پایگاه اجتماعی داخلی و حامیان منطقه ای؛ فقدان برنامه ریزی ملی و عدم درک نیاز واقعی به مذاکرات انرژی هسته ای. و…

سطح چهارم، نامشخص بودن آینده تصمیمات سیاست خارجی، اعم از مذاکرات هسته ای یا مذاکره با عربستان و غیره است: آیا تعامل با عربستان می تواند پایدار و دائمی باشد؟ آیا می توان در اوج خصومت با آمریکا تضمینی در مذاکرات هسته ای به دست آورد؟ درخواستی که هم غیرممکن است و هم در صورت ارائه تنها تا پایان حکومت دموکراتیک معتبر خواهد بود.

چگونه می‌توانیم انتظار داشته باشیم که ایالات متحده بر تعهدات کمتر از حد قوی و تایید سنا بدون مذاکره مستقیم و ایجاد اعتماد بنیان بگذارد؟ این سوال راهبردی این است که چرا در زمان خروج آمریکا از برجام، ساختار 1+5 نتوانست برجام را حفظ کند و الان هم اگر این اتفاق بیفتد، این ساختار نمی تواند برجام را حفظ کند و اهرمی برای این کار ندارد. بنابراین، برجام همیشه لغزنده و بی ثبات خواهد بود مگر اینکه بین ایران و آمریکا اعتماد وجود داشته باشد.

سطح پنجم فقدان پارادایم جدید است: کدام یک برای منافع ملی ایران مفیدتر است: ثبات استراتژیک یا وصله برجام؟ آیا این دولت توانایی ایجاد ثبات استراتژیک را دارد یا فقط خواهان مذاکره است؟ آیا اصولاً این قرارداد شکسته دوباره شکسته نمی شود؟ دولتی که نمی تواند روایت جدیدی برای کار خود در مذاکرات ارائه کند، روایت پیشینیان خود را نمی پذیرد، آیا می تواند با تکرار هدف رفع تحریم ها به بحران هسته ای پایان دهد؟ آیا این مذاکرات چیزی را به برجام الحاق نمی کند که فقط مشکلات بیشتری را ایجاد می کند؟

دیدگاهتان را بنویسید