نتیجه‌گیری: تصمیم‌گیری بی‌تجربه اقتدار دولت را از بین برد

نتیجه‌گیری: تصمیم‌گیری بی‌تجربه اقتدار دولت را از بین برد

روز جدید : افراد اصیل و توانا جزء لاینفک سرمایه های ملی محسوب شوند. چون کشور برای ساختن افرادی مثل هاشمی، خاتمی و ناطق در جامعه هزینه های زیادی پرداخت کرده است

وقتی مشکلات اساسی در اداره جامعه به وجود می آید و بی نظمی بیشتر می شود، یکی از راه حل های حل و فصل مسائل و غلبه بر بحران ها، مراجعه به افراد صاحب اختیار در جامعه است. این افراد به واسطه قدرت کاریزماتیک خود می توانند در آرامش جو و غلبه بر عقلانیت بر عواطف موثر بوده و به دلیل تجربیاتی که در گذشته به دست آورده اند، توانایی ابتکار عمل و ارائه راه حل را دارند. همچنین امکان اجماع و ایجاد حمایت حداکثری در هنگام تقسیم آرا از دیگر کارکردهای ورود شخصیت های برجسته به موضوعات حساس است. همه اینها در حالی است که این روزها نه تنها برای حل مشکلات ریز و درشتی که گریبانگیر مردم شده است، افراد مسئول بدون دخالت مراجع در افکار عمومی مورد توجه قرار می گیرند و از سوی دیگر عده ای از کشتن قهرمان مردم اکراه دارند. با بنیان اجتماعی بسته اند و با تخریب چهره خود به بهانه های مختلف سعی در کاهش نفوذ خود بر افکار عمومی دارند.

رسول متب‌نیا، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در سه دوره اول نمایندگی مجلس را بر عهده داشت، معتقد است: «بعضی از افرادی که خودشان می‌دانند چیزی در چنته ندارند و از موقعیت اجتماعی مطلوب محروم هستند، کسانی را جذب می‌کنند که از هر لحاظ خودشان هستند. باید پایین تر باشد.» وی در پاسخ به پرسش «آرمان مزور» که چرا امروزه افراد دارای پایگاه اجتماعی فعال نیستند و به علاوه تمایلی به استفاده از ظرفیت آنها وجود ندارد که در ادامه می خوانید:
فقدان چهره هایی مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی و کم کاری آقایان خاتمی و نتیک نوری تا چه اندازه در باز ماندن گره هایی که این روزها کشور با آن دست و پنجه نرم می کند، دارد؟

نکته بسیار مهمی را مطرح کردید. سعی می کنم در چند پاراگراف توضیحات لازم را بدهم. اولین مشکل این است که در جوامع بشری و حتی در میان اقوام و اقوام افراد خاصی وجود دارند که به عنوان شخصیت‌های اصیل و ریشه‌دار شناخته می‌شوند، محبوب و دارای جایگاه ویژه و تأثیرگذاری هستند. حضور و اندازه این چهره ها در هر جامعه ای موثر است. حتی اگر حضور آنها در شرایط عادی مهم نباشد، در مواقع حساس و سخت، شرکت در موارد الزامی خواهد بود. زیرا چنین شخصیت هایی توانایی تزریق آرامش به مردم و خنثی سازی خطرات را دارند. یک رویکرد متداول این است که در مورد افرادی صحبت کنیم که در موقعیت های حساس اقتدار پیدا کرده اند. استناد به شخصیت های تاثیرگذار با دموکراسی منافاتی ندارد.

دلیل حاشیه های شخصیت های مطرح کشور چه می تواند باشد؟

قبل از پاسخ، یادآوری این نکته را ضروری می دانم که افرادی مانند خاتمی و ناتک نوری با وجود اینکه مسئولیت رسمی ندارند، می توانند در ایجاد ثبات و آرامش در فضای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشند. همچنین می توانند از امواج خروشان و طوفان های ویرانگر در کشور جلوگیری کنند تا جامعه دچار شرایط اضطراری و بی ثباتی نشود. اگر مثلاً با ساعت ها صحبت کنم و با فردی مثل حاج آقای آقا صحبت کنم کاملاً فرق می کند. ناطق نظر داد. مثلاً مرحوم هاشمی واقعاً لنگر محکمی برای جامعه و انقلاب بود که امثال آن دیگر پیدا نمی شود. از سوی دیگر چهره های اصیل و توانمند را باید جزء لاینفک سرمایه های ملی دانست. کشور هزینه های هنگفتی را متحمل شده است تا افرادی مانند هاشمی، خاتمی و ناطق در جامعه بسازند و اقتدار پیدا کنند.

در پاسخ به سوال شما در مورد دلیل به حاشیه راندن این افراد باید بگوییم که هم این افراد برای جامعه مفید هستند و هم مورد پسند مردم قرار می گیرند، اما مورد خشم و حسادت برخی افراد بی ریشه و بی سابقه نیز هستند. . یعنی افراد بدون تجربه که به نوعی توانسته اند در نظام جایگاهی پیدا کنند، بزرگان را مانع بزرگی برای خود می بینند. آنها حتی تا آنجا پیش می روند که چهره های برجسته را به عنوان یک تهدید بالقوه معرفی می کنند. به همین دلیل تمام تلاش خود را می کنند تا آنها را از صحنه حذف کنند. البته آنها به انزوا راضی نیستند و با انواع بهانه ها سعی در تخریب چهره خود دارند.

آیا می توان گفت که این نوع جنبش ها ریشه در توتالیتاریسم دارد؟

بله، دورف ها از علاقه انسان ها به بزرگان و موقعیت افراد برجسته می ترسند. برای از بین بردن آنها، گروه بدنام حتی توصیه قرآن مبنی بر عدم تهمت را نادیده می گیرند تا روشن کنند که آنها هیچ اشتباهی در تعقیب تمامیت خواهی مرتکب نمی شوند. وقتی در کشور و جامعه ای شخصیت های بلندپایه، مستعد و بزرگواری هستند و حرف هایشان در میان افکار عمومی شنیده می شود، از هیچ چیز نمی ترسند. مردم نگران حضور افراد ریشه دار و اصیل در متن اعمال نیستند. بنابراین برای آشتی به سراغ بهترین و پیشروها می روند. اما عده ای که خودشان می دانند چیزی در چنته ندارند و از موقعیت اجتماعی مساعد محروم هستند، اگر مسئولیتی دارند به این دلیل است که به جامعه تحمیل می شوند و برای پیشبرد برنامه های خود، افراد فرودست را به سمت خود جذب می کنند. از همه نظر . نتیجه چنین رویکردی این است که گروهی بی ریشه و بی قدرت و به تعبیر امام خمینی (رحمت الله علیه) در نظام فعال می شوند.

در این شرایط طبیعی است که در کشوری که توانایی‌های ارزشمند به حاشیه رانده شده و عده‌ای بی‌تجربه این کار را به دست می‌گیرند، شرایط به قدری سخت می‌شود که مردم بیشتر به این فکر می‌کنند که چه باید کرد.

مردم ایران بیش از پیش مجذوب این واقعیت هستند که ایران کشوری ثروتمند است. اما تصمیم گیری توسط افراد کم تجربه اقتدار کشور را چه در داخل و چه در خارج از بین برده است، بنابراین ایران و ایرانی با نقاط کوری مواجه هستند که متاسفانه امید چندانی به بهبود وضعیت ندارند.

چگونه می توان این اصرار تولیدکننده هزینه را خنثی کرد؟

تا زمانی که کار به دست کاردان نیفتد، نمی توان به بهبود وضعیت امیدوار بود. زیرا جولان بی ریشه هنوز ادامه دارد. مثلاً جوانی که حتی دست راست خود را نمی شناسد، در رادیو به بزرگان خود توهین می کند، پس این سؤال پیش می آید که چه کسی جرأت کرده و به آنها اجازه تخریب سرمایه های ملی را داده است؟ امام (ره) زمانی که در قید حیات بودند نگذاشتند در صدا و سیما به شخصیت های برجسته انقلاب و نظام حتی کوچکتر تهمت زده شود. زیرا این جریان نه اسلامی است، نه انقلابی و نه به نفع کشور و مردم است. اما گروه با علم به اینکه در سطح حضور در میدان نیستند، به بزرگان سواستفاده و توهین می کنند تا میدان را در دستان خود ببینند.

کارت گزارش دولت سیزدهم را از نظر توجه به چهره های موجه و کاردان چگونه ارزیابی می کنید؟

متأسفانه وزرای دولت و حتی شخص آقای رئیسی در انتقاد از دولت روحانی و همه دولت های گذشته حرف خود را می زنند. به نظر می رسد در این 43 سال دولت ها هیچ لطفی نکرده اند و فقط آقایان باید مردم را از بدبختی نجات دهند. اما در حالی که این دولت همه چهره های جا افتاده و سرمایه های ملی را رها کرده است، تعدادی افراد کم تجربه را به کار گماشته است که مشخصا فاقد حداقل توانایی ها هستند. این در حالی است که با شعار «دولت فراملی» از مردم رأی گرفتند.

سوال من از آقایان این است که چرا از نخبگان می ترسید و نمی خواهید از تجربه و نظر کسانی که در این مملکت سابقه دارند استفاده کنید. کشور ما از هر نظر غنی است و پتانسیل بالایی دارد.

به همین دلیل باید یک بار برای همیشه تصمیم بگیریم که «حق» کشور در هرج و مرج اوضاع چیست. برای عبور از این شرایط سخت استفاده از افراد دارای تجربه و تعهد بیش از پیش ضروری است.

دیدگاهتان را بنویسید