هشدار یک اقتصاددان معروف درباره نارضایتی / تجربه و تحصیلات بسیاری از مدیران عامل ناکارآمدی است / نگران شعار جمهوری اسلامی نمی خواهیم

هشدار یک اقتصاددان معروف درباره نارضایتی / تجربه و تحصیلات بسیاری از مدیران عامل ناکارآمدی است / نگران شعار جمهوری اسلامی نمی خواهیم

روز جدید دکتر موسی گانی نژاد در روزنامه دنیای اختراع نوشت: اعتراضات اخیر که تقریباً از دو ماه پیش آغاز شده، فضای بی اعتمادی و بلاتکلیفی را در جامعه دامن زده و باعث کاهش سرمایه گذاری های جدید و خروج سرمایه از بنگاه های اقتصادی و بازار سرمایه شده است.

منشأ نارضایتی این اعتراضات در واقع همان مشکلی است که باعث ایجاد سیاست های غلط و ناکارآمدی سیستم برنامه ریزی شده است. این مشکل چیزی جز اولویت دادن به «تعهد» بر «تخصص» در نظام حاکمیتی کشور نیست. کافی است نگاهی به کیفیت تحصیلات و سوابق کاری (رزومه) مدیران و مدیران عالی رتبه سازمان های دولتی و روند جانشینی آنها در گذر زمان بیندازیم تا متوجه شویم که دچار چه قهقرایی شده ایم.

کارگردان «جوان» کم تجربه و تازه وارد به یک شبکه تلویزیونی، بدون در نظر گرفتن افکار عمومی، پرمخاطب ترین برنامه تلویزیونی دو دهه اخیر را به دلخواه خود بست و هیچ توضیحی برای پرسش ها و شبهات میلیون ها هوادار ارائه نکرد. این برنامه و آن اقدام با منابع هنگفت تخریب درآمد رسانه های «ملی». این مثال نشان می دهد که چگونه چنین رویکردهایی افکار عمومی و منافع ملی را به سخره می گیرند.

مسئولان توجهی به این موضوع ندارند که اقدامات گروه های ناراضی و معترض به وضعیت موجود و نظام تدبیر خشم پنهانی را در آنها ایجاد می کند، لازم به ذکر است که اعتراضات اخیر که علل و جنبه های مختلفی دارد عمدتا بر اساس همین رویکرد تبعیض آمیز و تقسیم افراد به خودی و غیر خودی.

همچنین شرایط اسفناک اقتصادی پیش روی اقتصاد ایران محصول همین رویکرد است که مدیران ناکارآمد به اصطلاح «متعهد» را در رأس قرار داده و با بررسی کارشناسانه نظام برنامه ریزی را ناکارآمد کرده است.

نگاهی به «رزومه» (مدرک تحصیلی، کار پژوهشی، سوابق شغلی) مدیران برخی از سازمان های بسیار مهم دولتی و همچنین بانک ها و شرکت های بزرگ دولتی نشان می دهد که این رزومه ها در طول زمان چقدر ضعیف شده اند و چقدر «تعهد» کارشناسی برای انتصاب افراد رسمی محکوم به فناست و جالب اینکه برخلاف «تخصص» معیار مشخص و قابل سنجشی برای «تعهد» وجود ندارد و آنچه ملاک قرار می‌گیرد چیزی جز میزان وفاداری به دستگاه بالاتر نیست. اقتدار که آشکارا ذهنی و البته معیاری غیرقابل سنجش است.

مشکلات ایجاد شده توسط این سیستم گزینشی از نظر میزان تخریب منابع اقتصادی و فساد مالی واقعاً شگفت انگیز است. مدیر یک بانک دولتی بسیار بزرگ تنها چند ماه پس از دریافت جایزه برای مدیر ارزشمند و متعهد با اختلاس هزاران میلیاردی به کانادا گریخت. با سوء استفاده از این نظام گزینشی، آقازاده ها و ژن های برتر به مقامات عالی دولتی و مناصب عالی اقتصادی می رسند. در حالی که جوانان نخبه با رزومه قوی تر پشت درهای بسته آمده و راه مهاجرت را در پیش می گیرند.

این گونه تبعیض ها باعث عصبانیت و اعتراض جوانان می شود. اگر ارزیابی فوق درست باشد، واضح است که راه برون رفت از این وضعیت، نادیده گرفتن مطالبات معترضان، به حداقل رساندن دامنه آن و صرف تلاش برای «جمع آوری» آن با تدابیر امنیتی و پلیس به هر قیمتی است. ابتکار سخنگوی دولت برای بازدید از دانشگاه ها و گفتگوی چهره به چهره با همه دانشجویان از جمله معترضان به شرط لحن سخنان رئیس مجلس به عنوان نماینده دولت و صاحبان قدرت بسیار مهم است و می تواند موثر باشد. محترمانه و همدل است، نه از موضع بلند و طعنه آمیز. شاید پذیرش مطالبات معقول دانشجویان و جوانان در موارد خاص مهمتر باشد که اولین گام در جهت احیای رابطه گسسته بین برخی از جوانان و حاکمان خواهد بود.

حکومت و جریان سیاسی حامی آن منطقاً باید بپذیرند که جنبش جوانان فعلی یک جریان سیاسی برانداز نیست و نمی تواند باشد که بخواهد قدرت سیاسی به دست آورد. البته این بدان معنا نیست که براندازان و دشمنان قسم خورده ایران از شرایط متشنج کنونی جامعه سوء استفاده نمی کنند، بلکه به این معناست که باید این دو جریان را از هم جدا کرد و از دو طریق مختلف با هم مقابله کرد.

ضمن اینکه شعار «جمهوری اسلامی نمی خواهیم» که گاهی شنیده می شود نباید حاکمان را نگران کند. نزدیک به نیمی از بریتانیایی ها به دلایل مختلف با نهاد سلطنت مخالف هستند و آن را رسما اعلام می کنند. اما این امر تهدیدی برای نظام سیاسی مستقر در انگلستان تلقی نشد و باعث تنش سیاسی نشد. در کشور ما نیز فرض بر این است که عده ای مخالف نظام سیاسی موجود هستند. زیرا از آنها خواسته می شود در زمان های خاصی مانند انتخابات در زندگی سیاسی به نفع ایران شرکت کنند.
به طور خلاصه کشور ما با مشکلات جدی مواجه است که ریشه بیشتر آنها در رویکرد تبعیض آمیز برای تجزیه جامعه است. این رویکرد در ارزش‌ها و سنت‌های اسلامی به‌ویژه شیعیان جایگاهی ندارد و اساساً از نوعی ایدئولوژی کمونیستی ناشی می‌شود که جامعه را به اعضای حزب و هواداران، «خودی» و بقیه «غیرخودی» و گروه سابق بر سرنوشت کل جامعه حاکم است

این رویکرد در عمل باعث ناکارآمدی نظام برنامه ریزی و نارضایتی و اعتراض عمومی می شود. جنبش اعتراضی کنونی ریشه در این رویکرد تبعیض آمیز دارد. از این رو راه برون رفت از وضعیت کنونی، اصلاح چنین رویکردی است و این به نوبه خود مستلزم گشودن باب گفت وگوی نظری جدی در سطح جامعه و پیش از آن تن دادن به برخی مطالبات معقول معترضان به منظور کاهش تنش است. دامنه تنش را فراهم می کند و زمینه را برای دستیابی به درک پایدار فراهم می کند

دیدگاهتان را بنویسید