واقعیت های جنگ در اوکراین روز جدیدی است

واقعیت های جنگ در اوکراین

روز جدید حسن فتاحی در یادداشتی درباره دیپلماسی ایرانی نوشت: این تصور خیالی مبنی بر اینکه جذابیت پوتین با حمله به اوکراین کاهش می یابد نیز چندان منطقی به نظر نمی رسد. پوتین با اوکراین قدرتمندتر و موجه تر از پوتین با سقوط اوکراین است. پوتین برندی برای دفع غرب است و جنبه اقتصادی قدرت روسیه بدون اوکراین بیشتر تضعیف می شود و قدرت نامتعادل روسیه و متغیرهای این عدم تعادل، به ویژه کاهش قدرت اقتصادی و رشد جمعیت، چیزی نیست که مقامات مسکو از آن غافل باشند. برای

در مجموع، مکانیسم های کلان نظام بین الملل از دوران امپراتوری ها تغییر نکرده و اخلاقی و قانونی نشده است. مسئله موازنه قوا همواره اساسی ترین مکانیسم نظارت و پاسخگویی به رقبای استاندارد در سطح قدرت های بزرگ در طول دوران باستان و رقابت بین امپراتوری های ایران و روم بوده است. مسائل حقوق بین الملل را نباید با مسائلی که ذاتاً رفتار قدرت های بزرگ نظام بین الملل را شکل می دهد اشتباه گرفت. به اقدامات شرکت کنندگان در عرصه بین المللی باید از منشور منافع ملی و به ویژه در چارچوب معضل امنیت ملی آنها نگریسته شود، نه از منظر حقوق بین الملل، منافع انسانی یا خواسته های تحلیلگر. با قضاوت بر اساس ارزش ها و آرمان های ذاتی، تحلیل ها را تحریف می کنند. تحلیل علمی صرفاً باید واقعیت ها را مشاهده کند و آنها را با نظریه ها، چارچوب های مفهومی و مدل های تاریخی بررسی کند. فقدان بینش نظری و تاریخی، عدم درک ماهیت پدیده ها، فقدان تفکر استراتژیک و نفوذ فضای رسانه ای، افکار عمومی، آرمان های فردی و احساسات حب و نفرت ناشی از آرمان ها و خواسته های پنهان در ذهن تحلیلگر. ، گردبادی از تحلیل روش شناختی در نظر گرفته شده است.

در شرایط آنومیک محیط بین المللی، محاسبات بین نیروهای بزرگ و متخاصم قواعد خاص خود را دارد. دو قدرت هسته‌ای با پارادایم‌های ایدئولوژیک و سیاسی متخاصم مانند روسیه (جانشین قدرت هسته‌ای و ارتش سرخ) و ایالات متحده آنقدر به دوری و نزدیکی به مرزهای خود حساس هستند که بحران موشکی کوبا کاملاً مشخص بود. تکرار این امر در اوکراین و ورود به خاک اتحاد جماهیر شوروی سابق یا نزدیک به خارج از کشور نقض خط قرمز روسیه و احیای مجدد استراتژی برای جلوگیری از محاصره روسیه است. همچنین دست ایالات متحده را برای اولین حمله هسته ای بازتر می کند و در عین حال زمان و قدرت روسیه را برای پاسخ به اولین حمله کاهش می دهد.

الحاق اوکراین به ناتو مستقیماً تهدید علیه روسیه را افزایش می دهد زیرا با توزیع مجدد قدرت جهانی و تغییر ژئوپلیتیک قدرت از اروپا-آتلانتیک به منطقه آسیا-آسیا-اقیانوسیه (به ویژه از ایالات متحده به چین) می شود. ایالات متحده در تلاش است تا سلطه الکترونیکی خود را بر فرهنگ، اقتصاد و سیاست بین‌المللی حفظ کند، زیرا بازگرداندن کامل قدرت آمریکا دشوار است. اگرچه مرکز ژئوپلیتیکی در حال ظهور، به گفته برژینسکی، بخشی از چشم انداز و چارچوب فلسفی “غرب بزرگ” در یک نظم همکاری بین المللی است، اما به شدت برای تهدیدهای آینده مجدداً تنظیم شده است.

بسیاری از تحلیل‌ها از چالش ژئواستراتژیک اوکراین هیچ ربطی به تفسیری خوشایند از این پدیده ندارند و بنابراین مستحق بررسی دقیق‌تر هستند. اوکراین یک کشور پسا شوروی است. مشت آهنین ناتو، گسترش فرهنگ آنگلوساکسون و گسترش آن در بستر جهانی شدن=غرب زدگی=آمریکایی شدن است که بی امان به سمت شرق پیش می رفت. بحران موشکی کوبا تنها اولین مرحله از توقف یا کند کردن گسترش به سمت شرق بود. توافق آمریکایی ها برای اتحاد دو آلمان و سپس پیوستن به ناتو به ساده لوحی شوروی منجر شد. سپس برای فرونشاندن خشم اتحاد جماهیر شوروی، وزیر امور خارجه وقت آمریکا (جیمز بیکر) اعلام کرد که ناتو یک اینچ به شرق نخواهد رفت. سپس ایالات متحده (= ناتو) بدون اشاره به شرق توجه خود را به شرق معطوف کرد و بحران اوکراین از دیدگاه منطق سیاسی واقعی حاکم بر روابط بین الملل کاملاً قابل درک و پیش بینی بود. کافی است به پیوستن اوکراین به ناتو از طریق منافع مسکو نگاه کنیم. آیا می توان به یک طرف گفت که مراقب منافع خود نباشد؟ به طور کلی، فلسفه بقای ناتو پس از واگرایی در پیمان ورشو چیست؟ تهدیدات برای بازتعریف انعطاف پذیر فلسفه وجودی ناتو بدون مرزهای مشخص چیست؟ متأسفانه افت سطح تحلیل بر مفسران تأثیر گذاشته و رگه هایی از تعصب مشهود است و یا حداقل تحلیل ها تک بعدی شده است.

نکته دیگر اینکه این تنش توسط مقامات اوکراین به خوبی مدیریت نشد و اصرار بر پیوستن به ناتو به قیمت تهاجم همه جانبه به آن کشور تا فرصتی دیگر به تعویق افتاد و یک اوکراین عظیم از سقوط میدان جنگ در امان ماند. . این غیر منطقی است که فرض کنیم اوکراین بدون عقب نشینی از تصمیم خود برای پیوستن به ناتو، موضع درستی را برای حمله اتخاذ کرده است، زیرا حساسیت روسیه کاملا قابل درک بود و راه حل سیاسی مسئله اوکراین با سادگی شگفت انگیزی از دست رفت.

از سوی دیگر، این ایده واهی مبنی بر کاهش جذابیت پوتین با حمله به اوکراین چندان منطقی به نظر نمی رسد. پوتین با اوکراین قدرتمندتر و موجه تر از پوتین با سقوط اوکراین است. پوتین برندی برای دفع غرب است و جنبه اقتصادی قدرت روسیه بدون اوکراین بیشتر تضعیف می شود و قدرت نامتعادل روسیه و متغیرهای این عدم تعادل، به ویژه کاهش قدرت اقتصادی و رشد جمعیت، چیزی نیست که مقامات مسکو از آن غافل باشند. برای

چین همچنین داستانی در تاریخ توقف ناتو در خارج از مرزهای اوکراین با روسیه است و ممتنع هند به عنوان متحد ایالات متحده درس های خاص خود را برای غرب در محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین دارد. در نهایت، حمله به اوکراین به زودی با گرد و غبار بحران های جدی تر در سیستم بین المللی خاموش خواهد شد.

در نهایت، بحران در اوکراین دوباره نشان داد که تحقیقات استراتژیک دارای مسائل سازنده است و باید در خط مقدم تفکر در سیستم بین‌الملل باقی بماند.

متغیرهای مؤثر بر فرهنگ مدنی آنومیک. این یک آنومی است، وضعیتی که در آن سر تنظیم می شود و تأثیرات اجتماعی از بین می رود. از نظر دورکیم، آنومی وضعیتی است که در آن مردم متعهد به حاکمیت اخلاقی هستند. آنها سایبان ندارند و به طور قابل توجهی تحت تأثیر رطوبت قرار می گیرند

دیدگاهتان را بنویسید