وقتی آمریکایی ها از ایران چیزی نمی دانند

وقتی آمریکایی ها از ایران چیزی نمی دانند

روهر نه آنی تریسی ساموئل، مورخ، توضیح می‌دهد که چرا هنگام مطالعه روابط ایران و آمریکا، مهم است که فراتر از سرفصل‌ها و خلاصه‌های صوتی نگاه کنیم و بر منابع اولیه – به‌ویژه منابع خود ایران تمرکز کنیم.

در گزارش رویترز که در 22 سپتامبر 2017 منتشر شد، «ایران با مخالفت با ترامپ، توانایی های موشکی خود را تقویت خواهد کرد.» این گزارش با تشریح رژه نظامی که در آن روز در تهران برگزار شد، ادامه می یابد. در میان سربازان و تسلیحات به نمایش درآمده، یک موشک بالستیک خرمشهر بود که برای نیروی هوافضای سپاه ساخته شده بود. رویترز خاطرنشان کرد که این موشک 2000 کیلومتر برد دارد و «قادر به حمل چندین کلاهک است». تظاهرات زور توسط ایران که با نادیده گرفتن اقتدار آمریکا و ترامپ صورت گرفت. موشک خطرناک جدیدی که تلفظ اسمش هم سخته. در واقع، بدون در نظر گرفتن تاریخچه و زمینه ای که در گزارش رویترز از قلم افتاده است، نمی توان چیزی از این ماجرا فهمید.

هر ساله در 31 شهریور، سالروز تهاجم عراق به ایران در سال 1359، ایران به مناسبت آغاز هفته دفاع مقدس رژه نظامی برگزار می کند. این رژه نشان‌دهنده مقاومت کشور در برابر تجاوزات خارجی است و معمولاً شامل رژه نیروهای مسلح، ادای احترام به شهدا و مجروحان و ارائه سلاح‌های جدید است. رهبران ایران در سخنرانی‌های خود نه تنها میراث جنگ، بلکه چالش‌های امنیتی کنونی را نیز در نظر می‌گیرند، زیرا این دو به وضوح و نزدیک به هم مرتبط هستند. این واقعیت در سراسر ایران قابل مشاهده است، اما برای خوانندگان گزارش رویترز آشکار نیست.

علیرغم اشاره به مشخصات موشک جدید و اینکه توسعه توان موشکی ایران نشان از «رد» «خواسته‌های» آمریکا دارد، اما در این گزارش اشاره ای نشده است که نام موشک جدید «خرمشهر» در واقع از یک شهر تحت اشغال نیروهای عراقی در آغاز جنگ، عراقی ها آمدند و بیش از یک سال در اشغال ماندند. یا فتح این شهر توسط ایران اوج لشکرکشی چند ماهه برای بیرون راندن عراقی ها بود. یا نقطه عطفی نه تنها در جنگ، بلکه در تاریخ معاصر ایران و نیز بیانگر عزم جمهوری اسلامی برای دفاع از استقلال است. بنابراین، هرمشهر – شهر، جنگ و موشک بالستیک – نشان می دهد که جنگ ایران و عراق چگونه در شکل و محتوای دکترین امنیتی ایران نفوذ می کند و چرا باید تاریخ این جنگ را درک کرد.

اما همانطور که در این مثال دیدیم، علیرغم مرکزیت جنگ ایران و عراق در دکترین امنیتی ایران، مانند سایر حوزه ها، این جنگ در خارج از ایران چندان شناخته شده نیست.

علاوه بر این، متاسفانه گزارش رویترز یکی از هزاران نمونه ارائه نادرست مواضع و سیاست های ایران در رسانه های غربی است که مورد توجه سیاستمداران و افکار عمومی قرار گرفته است. یکی از دلایل اصلی چنین توصیفات غلط و عدم درک کامل اهمیت جنگ ایران و ایران را می توان نادیده گرفتن منابع و دیدگاه های ایرانی و تکیه بر تفسیر تحت اللفظی استکبار حکومت ایران دانست. مهمتر از همه، فایل های صوتی مقامات ایرانی به شرط انتخاب این منابع و شنیدن نظرات آنها در دسترس محققان و تحلیلگران است. علاوه بر این، همانطور که گزارش رویترز و تاریخ روابط ایران و آمریکا نشان می دهد، درک صحیح از ایران و تدوین سیاست های مناسب برای مقابله با جمهوری اسلامی ایجاب می کند که این کار را انجام دهیم.

همانطور که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق گفتم، منابع و دیدگاه های ایرانی بسیاری از ویژگی های مشترک علمی و عمومی جمهوری اسلامی را مورد مناقشه قرار می دهند. تحلیل ارائه شده در این کتاب مبتنی بر حجم قابل توجهی از نشریات فارسی زبان است که با محوریت جنگ و توسط اعضا و یگان‌های سپاه پاسداران ایجاد شده است و فرصتی بی‌نظیر برای پیوستن به سپاه و تاریخ معاصر آن در اختیار ما قرار می‌دهد. که سپاه این را فهمید. پس از پیوستن به سپاه، یافته‌های ما آنچه را که تاکنون درباره سپاه و جمهوری اسلامی می‌دانیم، در هم می‌ریزد، زیرا این منابع توسط کارشناسان نوشته یا مطالعه نشده است. عوامل متعددی در این سهل انگاری نقش دارند. اول، بسیاری از ادبیات موجود در مورد جنگ ایران و عراق در طول یا اندکی پس از آن و قبل از در دسترس قرار گرفتن منابع سپاه منتشر شد. ثانیاً، مطالعات موجود به ندرت حاوی آثاری از نشریات سپاه است، بنابراین دلیلی برای آگاهی محققان از وجود چنین منابعی وجود ندارد. نامرئی بودن این منابع با تصویری کلی از سپاه پاسداران همراه است که آن را یک واحد نظامی عقیدتی توصیف می کند که بعید است در تحقیقات تاریخی سرمایه گذاری کند. دلیل سوم این است که تمام منابع سپاه به زبان فارسی است و به همین دلیل بسیاری از غیرفارس هایی که درباره ایران می نویسند این منابع را نمی خوانند.

چنین کاستی هایی هم پژوهش و سیاست گذاری را محدود می کند و هم ما را از درک سپاه پاسداران، جنگ ایران و عراق و در کل جمهوری اسلامی باز می دارد. بر این اساس، پژوهشگران و تحلیل گران باید تفسیرهای طبیعت گرایانه مبتنی بر خلاصه های صوتی ایران را رد کنند، تفاسیری که اغلب تشویق کننده و مبتنی بر ترس است. در عوض، آنها بر تحلیلی انتقادی اما بی‌طرفانه از منابع و چشم‌اندازهای ایرانی تکیه می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید