چرا دیوان عدالت اداری رای به ابطال حکم انتصاب لطیفی داد؟

چرا دیوان عدالت اداری رای به ابطال حکم انتصاب لطیفی داد؟

روزنامه ایرانی وابسته به دولت ضمن انتقاد شدید از قوه قضائیه در این زمینه نوشت: مشکل اینجاست که مردم همچنان خواستار برخورد با فساد در هر سطحی هستند و نباید ماجرای غم انگیز اکبر طبری را از انتشار این خبر کنار گذاشت. چند خبر و اقدام مردم منتظر رای نهایی اکبر طبری هستند.

حالا خبرگزاری قضایی درباره دلایل ابطال حکم انتصاب میثم لطیفی نوشت: تجدیدنظرخواهی که برای ابطال حکم انتصاب آقای میثم لطیفی در دیوان عدالت اداری مطرح شد عموماً مبنی بر اینکه این اطلاعیه مغایر با ماده 47 قانون مدیریت خدمات کشوری بوده و شاکی در توضیح علت این مغایرت نیز اعلام کرده است که بر اساس ماده 47 قانون مدیریت خدمات کشوری استخدام کارمندان غیردولتی در شرکت ها و موسسات ممنوع است. انجام کلیه یا بخشی از وظایف و اختیارات پست های سازمانی دستگاه های اجرایی تحت هر عنوانی و مانند آقای لطیفی به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) که دانشگاه غیردولتی است نمی تواند. دارای سمت سازمانی و رهبری سازمان اداری و کارگری کشور می باشد که به همین دلیل لغو ابلاغ وی توسط دیوان عدالت اداری درخواست شد. پس از رسیدگی به پرونده و دریافت دفاعیات نمایندگان دولت، در نهایت موضوع تجدیدنظرخواهی در هیئت عمومی دیوان عدالت اداری به رأی گذاشته شد و اکثریت قضات حاضر در جلسه به ابطال شماره ابلاغی رأی دادند. 61297 مورخ 24 شهریور 1400، صادره از رئیس جمهور.

نتیجه رای گیری این است که 35 درصد از اعضای دانشکده عمومی ساس عدم لغو حکم انتصاب رئیس سازمان مدیریت و استخدامی و 65 درصد را لغو تصمیم می دانند. در رأی دیوان عدالت اداری آمده است: «رای انتصاب میثم لطیفی به عنوان رئیس سازمان اداری و کار کشور مغایر با رأی مقرر در ماده ۴۷ قانون مدیریت خدمات کشوری و مستند به ماده ۱۲ و ماده ۸۸ قانون مدیریت خدمات کشوری است. قانون دادگاه اداری مصوب 2013. لغو می شود.»

صلاحیت دیوان عدالت اداری در پرونده

یکی از ابهامات مطرح شده در این پرونده این است که برخی معتقدند موضوع در صلاحیت دیوان عدالت اداری نیست. در این مورد می توانید به دو منبع حقوقی مراجعه کنید. یکی قانون اساسی است، قانونگذار در مواد 170 و 173 به دیوان عدالت اداری به عنوان مرجع قضایی این اختیار را داده است که علیه دولت اعم از اعضای دولت و اقدامات قوه مجریه وارد شود و حتی نظارت و ارزیابی کند. مصوبات آنها ; بنابراین اصول 170 و 173 قانون اساسی در اسناد فوق منابع قانونی عدالت اداری است.

منبع دوم در قوانین عادی قانون تشکیلات دیوان عدالت اداری است که در سال های 1392 و 1400 اصلاح شده است و ماده 10 آن قانون به صراحت می گوید دیوان عدالت اداری به عنوان یک شخصیت حقوقی مرجع رسیدگی است. تجديدنظرها و اقدامات مقامات دولتي و ماده 12 اين قانون نيز وظايفي را به شوراي عمومي ديوان اداري محول كرده است كه به موجب آن شورا به عنوان يك نهاد قضايي مسئول رسيدگي به شكايات از مقررات، مقررات، نظامات دولتي و غيره است. .

بر اساس این قانون، دیوان عدالت اداری به کلیه شکایات اشخاص (حقیقی یا حقوقی) در خصوص (آیین نامه ها، بخشنامه ها و سیستم های دولتی) در دیوان رسیدگی می کند. بنابراین، صلاحیت دیوان عدالت اداری در ابطال انتصاب میشم لطیفی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان اداری و کار، تابع و با رعایت اختیاراتی است که در اصول 170 و 173 قانون اساسی و اصل به دیوان داده شده است. ماده 12 قانون تشکیلات دیوان عدالت اداری که شورای عمومی دیوان عدالت اداری را مرجع رسیدگی به درخواست ابطال موارد مذکور و حکم صادره مبنی بر انتصاب آقای دکتر تشخیص داده است. میثم لطیفی با توجه به این قوانین ارزیابی شده و این اختیارات قانونی دیوان ناشی از اختیارات ماده 12 است.

چرا دیوان عدالت اداری در دولت های گذشته انتصابات مشابهی نداشت؟

یکی از ابهاماتی که در رابطه با حکم دیوان عالی کشور وجود دارد این است که در دولت های گذشته نیز انتصابات مشابهی صورت گرفته است و چرا ایرادی به این انتصابات وارد نمی شود؟

دیوان عدالت اداری تنها با طرح شکایت شخص یا نهاد و درخواست ابطال «اساسنامه، نظام های دولتی و سایر موارد» به این موارد رسیدگی می کند. بنابراین تا زمانی که شاکی وجود نداشته باشد، دیوان عدالت اداری به موضوع رسیدگی نخواهد کرد و مبنای ورود دیوان عدالت اداری به این پرونده، شکایت فردی است; بنابراین ذکر موارد مشابه در دولت های گذشته نباید مانع از تخلفات در دولت های بعدی شود. بلکه باید در هر زمان و هر مکان از اجرای قانون استقبال کرد و راهی برای جلوگیری از تخلفات بعدی باشد.

بحث ذینفع بودن مدعی در شورای عمومی ملاک نیست

بحث کلی بودن موضوع و ذی نفع بودن خواهان به این ترتیب روشن می شود که ورود ذی نفع به ماده 17 قانون تشکیلات دیوان عدالت اداری در تقسیم بندی های تشخیص داده شده است. ادم دادگستری و در شورای مشترک موضوع ذینفع بودن (چیزی که در قانون تصریح شده است. مدعی ملاک نیست؛ بنابراین طبق قانون هر شخص حقیقی و حقوقی می تواند تقاضای ابطال کند. دستورالعمل ها یا بخشنامه ها) که دارای شرح کلی هستند.

ارزیابی و کارآمدی و جامعه فراگیر این تصمیم تحت نظارت شخص خاصی نبوده و دادگاه نیز در آیین دادرسی قبلی خود در انتصاب فرد خاصی به عنوان مدیر عامل یک سازمان این رویه را تأیید کرده است و این موضوع در قانون اساسی مورد توجه قرار گرفت. شورای عمومی با خرد جمعی . و اکثریت اعضای شورای عمومی دیوان عدالت اداری متشکل از قضات دیوان رای نهایی را اتخاذ کردند و مهمتر اینکه این حکم به دلیل صلاحیت شعب دیوان از صلاحیت شعب دیوان خارج شد. تأثیر وضعیتی که فراگیر بوده و حقوق افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و در صلاحیت شورا است علناً افشا شد.

انتصاب رئیس سازمان اداری و سازمان استخدامی سیاسی است یا اداری؟

در پاسخ به این سوال که حکم انتصاب مذکور سیاسی و اداری نیست و مشمول اصل 12 نمی باشد، باید گفت بر اساس موارد مذکور در اصل 173 قانون اساسی و ماده 12 سازمان دیوان عدالت اداری با توجه به درخواست ابطال، ارائه آن پیرامون «مقررات و نظامات دولتی»، در صلاحیت دیوان عدالت اداری است، لذا قانونگذار تفاوتی بین تصمیمات سیاسی و اداری قائل نشده است. به ضمیمه ماده 12 به طوری که مناصب سیاسی از صلاحیت دیوان و نظام های اداری از جمله تصمیمات (اداری و سیاسی) مستثنی شوند. به همین دلیل در صلاحیت دادگاه در این زمینه تردیدی وجود ندارد.

چرا دیوان عدالت اداری رای به ابطال حکم انتصاب لطیفی داد؟

در نهایت ماده 47 قانون مدیریت خدمات کشوری مبنی بر ممنوعیت انتصاب افراد شاغل در موسسات غیردولتی و ماده 54 قانون مدیریت خدمات کشوری که در جهت ارتقاء کارکنان کشوری است در صدور حکم رد صلاحیت استناد شد. کارمندان

دلایل دیوان برای ابطال رای مطابق ماده 47 قانون مدیریت خدمات کشوری مبنی بر عدم امکان انتصاب یا استخدام افراد شاغل در موسسات غیردولتی در خدمات عمومی و استدلال اصلی شورای عمومی دیوان است. دادگستری جوامع اروپایی در احراز صلاحیت خود برای رسیدگی به این تجدیدنظر اداری در ماده 47 قانون فوق الذکر آمده است، زیرا میشم لطیفی در مؤسسه ای کار می کرده است که دانشگاه غیردولتی بوده و قادر به انتصاب پست دولتی به موجب آن نمی باشد. به این ترتیب که ماده 47 قانون (MKK) سازمان های مردم نهاد را برای فعالیت در سایر بخش ها مقرر کرده است و انتصاب آقای میثم لطیفی از مجوز مقرر در این بند مستثنی است.

علاوه بر این، بند ب ماده 54 قانون مدیریت خدمات کشوری توسط شورای عمومی دیوان دادگستری جوامع اروپایی برای صدور رای فوق الذکر استناد شد که بر اساس آن ترفیع به منظور کارمندان دولت و صرفا مستخدمین کشوری قابل ترفیع و انتصاب به سمت هایی هستند که آقای لطیفی کارمند دولتی نبوده و در دانشگاه امام صادق (ع) که یک مؤسسه غیردولتی است مشغول به کار بوده است، محدودیت بند ب ماده 57 قانون مذکور. او را نیز شامل می شود.

دیدگاهتان را بنویسید