گذراندن جوانان از ادبیات اصلاح طلبی و اصولگرایی

گذراندن جوانان از ادبیات اصلاح طلبی و اصولگرایی

روز جدید نسلی با ادبیاتی متفاوت از ادبیات سیاسی و مطالبات اجتماعی کشور. این نسل فاقد هرگونه گرایش سیاسی اصلاح طلبی و اصولگرایی بوده و از ادبیات سیاسی اپوزیسیون خارجی به دور است. او از دموکراسی صحبت نمی کند و از تجزیه طلبی به دور است و فقط می خواهد از استانداردهای زندگی عادی لذت ببرد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا این نسل که پدرانش انقلاب اسلامی را به وجود آوردند و فضای پرتلاطم دوران اصلاحات را همین انقلابیون شکل دادند، اکنون از ادبیات عمومی سیاسی کشور جدا شده و شعار و مطالبه سیاسی مانند دموکراسی ندارند. عملاً در موقعیت تحولات سیاسی امکان پذیر است. بهزاد نبوی معتقد است اصلاح طلبان نمی توانند به جمع معترضان خیابانی بپیوندند که در مورد رفتار جوانان معترض در یک ماه اخیر شعارهای براندازانه سر می دهند. ما شعار آنها را قبول نداریم. ما می خواهیم نظام را در درون نظام اصلاح کنیم. نبوی افزود: اکنون مردم به سه دسته تقسیم شده اند. دسته اول انبوه مردمی هستند که مشکلاتشان عمدتاً به معیشت مربوط می شود. دسته دوم بخشی از روشنفکران ما هستند که به دنبال آزادی، دموکراسی و… هستند. دسته سوم جوانانی هستند که این روزها در خیابان ها دست به تظاهرات می زنند و به دنبال راهی برای زندگی هستند. هیچ یک از این سه گروه ارتباط تشکیلاتی با اصولگرایان و اصلاح طلبان ندارند. از سیاست هم حرف نمی زنند. شعارهای سیاسی که گاه گروه سوم در اعتراضات مطرح می کنند، عمدتاً ابراز نارضایتی است و پشتوانه عملی ندارد. آنها برای تغییر شیوه زندگی خود به خیابان ها آمده اند.

چرا جوانان با ادبیات سیاسی کشور بیگانه هستند؟

محمود میرلوحی از اعضای حزب اتحاد ملت در گفتگو با آرمان ملی درباره اینکه معترضان به ویژه جوانان که دیگر اندیشه های سیاسی حاکم در ایران را نمی پذیرند، گفت: در کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک هر شهروند سه شناسنامه دارد. ، یا موارد بیشتری به زودی از سر گرفته می شود. یک شناسنامه مربوط به مدارک هویتی، شناسنامه دیگر سیاسی و شناسنامه سوم، سابقه هنری یا اجتماعی یا مربوط به فعالیت در سازمان های مردم نهاد است. در اسپانیا به ندرت شهروندی را می‌یابید که در هیچ یک از گروه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی حضور نداشته باشد، اما در ایران اساساً اینطور نیست و حتی احزاب نیز جایگاه واقعی خود را در سیاست ندارند. در کشورهای توسعه یافته بر اساس نظام حزبی، رهبری حزب حداقل در چارچوب قانون و برای مدت معینی در قبال آن کشور مسئولیت دارد. احزاب ایران در آستانه قدرت نیستند. شهروندان نیز معتقدند که نباید وارد فعالیت های حزبی شوند. زیرا این نوع فعالیت گران است. از این منظر مشاهده می کنیم که حتی وقتی مردم اعتراض می کنند; ادبیات آنها با گفتمان های سیاسی عمومی کشور مغایرت دارد. از سوی دیگر ماهیت اصلاح طلبان نیز از سوی دولت زیر سوال رفته و اجازه حضور در تریبون های مختلف را ندارند. بارها گفته شده که اگر جوانان را از اصلاحات و تشکل ها جدا کنید به اصولگرایان نمی رسند. اگر جوانان از خاتمی جدا شوند، اصولگرا نمی شوند.

با کی میخوای حرف بزنی

این فعال سیاسی افزود: رئیس جمهور اخیرا اعلام کرد که علاقه مند به گفتگو با معترضان است. سوال این است که می خواهید با چه کسی صحبت کنید؟ آیا معترضان فعلی رهبری دارند که بتوانید با او صحبت کنید؟ آیا نماینده ای برای سخنرانی به میدان آزادی برود؟ با کدام گروه و کدام شخص ملاقات کردید؟ مهمانی؟ سازمان های؟ NGO؟

غیر سیاسی با اهداف اجتماعی

علی صوفی دبیرکل حزب اصلاحات پیشرو نیز درباره دوری جوانان از ادبیات سیاسی عامه کشور به آرمان ملی گفت: جوانان امروز مانند جوانان دهه 60 و 70 نیستند. اول اینکه جوانان امروز دیگر سیاستمدار نیستند. دوم اینکه شعارهایشان طوری است که سلطنت طلب و کودتا و منافق را قبول ندارند. از این منظر حرکت های خود را مدنی می دانند و میل سیاسی ندارند، لذا انگیزه ای برای فعالیت سیاسی ندارند و از مبارزه برای قدرت که یک مبارزه سیاسی است عبور کرده اند. جوانان امروز به دنبال حقوق خود هستند و نمی خواهند با جریان های سیاسی داخلی همراه شوند. سوفی افزود: نسل امروز که کاملاً غیرسیاسی و هدف خواه است، محصول گسست اجتماعی فناوری اطلاعات است که به سرعت در حال توسعه است. زیرا انقلاب صنعتی فروپاشی اجتماعی را ایجاد کرد. در حال حاضر انقلابی که باعث نگرش فکری نسل جوان شد را می توان انقلابی اجتماعی تعریف کرد که هیچ شباهتی با نسل قبل ندارد.

سرانجام..

به نظر می رسد گذر جوانان دهه هشتاد از ادبیات کلی سیاسی کشور را باید در حذف اصلاح طلبان و یا حتی در ناکامی های متعدد آنان در عرصه پاسخگویی به مطالبات سیاسی جوانان در دهه های اخیر جستجو کرد. الان البته از رئیس جمهور گرفته تا رئیس قوه قضائیه و حتی رسانه های اصولگرا و شاید صدا و سیما اعلام می کنند که حتما باید با معترضان گفت وگو کرد؟ این سوال پیش می آید که آنها می خواهند با چه کسی صحبت کنند؟ آیا جامعه مدنی ایران آنقدر رونق دارد که نمایندگانی داشته باشد که مطالباتشان خواسته جوانان امروز باشد یا این بار با کسانی که از صحنه سیاسی کشور حذف شده اند صحبت خواهند کرد؟ از سوی دیگر محصول این گفتگو چه خواهد بود؟ آیا دولت قصد قانع کردن جوانان را دارد؟ آیا برخی از خواسته های جوانان پذیرفته می شود؟ پاسخ به این سوالات می تواند آینده بهتری را برای کشور ایجاد کند تا فضای آرام تری در جامعه ایجاد کند.

منبع: آرمان ملی

دیدگاهتان را بنویسید