گردن شکستن طبق قانون؟ | روز جدید

گردن شکستن طبق قانون؟  |  روز جدید

فرمانده جدید نیروی انتظامی استان مازندران اعلام کرد: اگر فردی می خواهد کار بدی انجام دهد طبق قانون گردنش را بشکند جواب با من است!

از آنجایی که قانون اساسی به عنوان یک معاهده ملی، حق محاکمه، حق داشتن وکیل و حق محاکمه در دادگاه صالح و در جریان دادرسی عادلانه را به عنوان حقوق شهروندان پیش بینی کرده است، آیا پلیس چنین اختیاراتی دارد؟

سکوت وزارت کشور، استاندار و دادستان مرکز استان مازندران در قبال این دستور فرمانده جدید انتظامی استان مازندران که نقض آشکار حقوق عامه (حقوق شهروندی) تلقی می شود. در اصل هشتم قانون اساسی که امر به معروف و نهی از منکر بر مردم است، با توجه به اینکه دولت و مسئولان قوه مجریه را وظیفه همه مردم می دانم، به عنوان یک شهروند اعتراض خود را نسبت به تخلف آشکار اعلام می کنم. حقوق عمومی به دلایل زیر:

1– حکم مجازات و اجرای آن بر عهده دادگاه صالح است

طبق اصل 36 قانون اساسی: «حکم مجازات و اجرای آن فقط از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون انجام می شود». معاونت حقوقی قوه قضائیه و معاونت توسعه حقوقی در تاریخ 9 مرداد 1378 طی نظریه شماره 7/3526 اعلام کرد: «بر اساس اصل 36 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اثبات جرم و تشخیص مجازات و اجرای مجازات فقط از طریق دادگاه صالح انجام می شود و اصول 57، 61، 156 و 157 قانون اساسی نیز مؤید این نظر است. بنابراین، مقررات مربوط به تشکیل کمیسیون تامین اجتماعی مصوب 1377 و تغییرات بعدی که مغایر با این اصول است ملغی شده و دیگر اعتبار قانونی ندارد.

بر اساس اصول 61، 170 و 159 قانون اساسی، تصمیم شماره 423 مورخ 18 شهریور 1386 شورای عمومی دیوان عدالت اداری تصریح می کند: «بر اساس اصل 61 قانون اساسی، اعمال قوه قضائیه توسط دادگاه ها انجام می شود و مسئولیت آن بر عهده دادگاه هاست. رسیدگی به دعاوی و حمایت از حقوق تبلیغات و گسترش و اجرای عدالت بر عهده قوه قضائیه است و طبق اصل 159 قانون اساسی مرجع رسمی رسیدگی به تظلمات و تجدید نظر قوه قضائیه است. لذا تقاضای بخشنامه شماره 9/5/111/01/402 مورخ 25/7/1378 به رئیس شهربانی مبنی بر سلب حق اقدام… و موجب سلب حق تجدیدنظرخواهی آنان می گردد. به قوه قضائیه با هدف تحقق عدالت، نقض آشکار قوانین قانونگذار و خارجی است. تشخیص حدود اختیارات فرمانده نیروی انتظامی در اجرای مقررات دولتی و به استناد قسمت اخیر 170 قانون اساسی ملغی است.

اصل 156 قانون اساسی همچنین به تظلمات، جرائم، تجدیدنظر، رسیدگی به دعاوی و حل و فصل اختلافات و اتخاذ تصمیمات و اقدامات لازم و کشف جرایم و تعقیب و مجازات مجرمان و اجرای محدودیت‌ها و مقررات قانون مجازات اسلامی و مقتضی است. اقدام برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمان از وظایف قوه قضائیه است.

با این تعریف پلیس فقط در نقش ضابط قضایی است و بر اساس ماده 28 این قانون: «… زیر نظر و آموزش دادستان برای کشف جرائم، حفظ آثار و علائم و … جمع آوری مدارک جرایم، کشف، کشف و جلوگیری از فرار و فرار. متهم طبق قانون عمل می کند، مراحل مقدماتی را انجام می دهد، اسناد را ابلاغ می کند و تصمیمات دادگاه را اجرا می کند و حق ندارد خارج از قانون علیه شهروندان اقدام کند.

2– نقض اصل برائت

طبق اصل 37 قانون اساسی «برائت مبدأ است و احدی به حکم قانون مجرم شناخته نمی‌شود.

مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود. در ماده 4 قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس این اصل قانون اساسی آمده است: «اصل توجیه است. هرگونه اقدام محدودکننده، سلب آزادی و دخل و تصرف در زندگی خصوصی اشخاص جز به موجب قانون و بر اساس مقررات و با نظارت قوه قضائیه جایز نیست و در هر حال به نحوی اعمال نخواهد شد که حیثیت و حیثیت مردم را خدشه دار می کند. بنابراین شهروند تا زمانی که در دادگاه صالح محاکمه نشود مجرم نیست و طبق ماده 168 قانون آیین دادرسی کیفری حتی «بازپرس نباید فردی را به عنوان مظنون بدون دلیل کافی برای رسیدگی به اتهام احضار یا دستگیر کند». حال وقتی بازپرس به عنوان مرجع قضایی حتی پس از افشای جرم توسط دادستان و ارسال پرونده به تحقیقات، نمی تواند بدون دلیل کافی متهم را احضار کند، پلیس که فقط مجری است چگونه عمل می کند. . از دستورات دادستان در حد ضابط، ممکن است ناقض اصل برائت باشد، آیا شهروند باید همزمان محاکمه و مجازات شود؟!

3– نقض حق مطالبه

بر اساس اصل 34 قانون اساسی «دعوا حق مسلم هر شخص است و هیچ کس را نمی توان در دادگاهی که به موجب قانون حق تجدیدنظرخواهی دارد، نفی کرد». اگر پلیس این دستور فرمانده خود را اجرا کند، آشکارا این اصل مترقی قانون اساسی را نقض می کند. بر اساس این اصل، رأی شماره 425 مورخ 18.06.1386 شورای عمومی دیوان عدالت اداری، احراز حق یا سلب و زوال آن را منوط به تصمیم قانونگذار دانسته است. بنابراین، مفاد بخشنامه شماره 30/17/01/402 مورخ 04/04/81 کمیساریای انتظامی که منجر به سلب اختیار از افراد مذکور در این بخشنامه شده است، خلاف قانون است و فراتر از حدود اختیارات رئیس شهربانی در وضع مقررات فرماندهی و ملغی است.

4– نقض کرامت انسانی

با توجه به هنر. 22 قانون اساسی: «حیثیت، جان، مال، حقوق و غیره. افراد از تعرض محافظت نمی شوند، مگر در مواردی که قانون پیش بینی کرده است» و طبق بند 4 قانون احترام به آزادی های قانونی و حمایت از اتباع. حقوق «با اصحاب دعوا و افراد. رعایت کامل اخلاق و موازین اسلامی در هنگام اتهام به مظنونان و مرتکبین جرایم و مطلعان حوادث و به طور کلی در انجام وظایف محوله و همکاری با مردم ضروری است. در صورت اجرای این دستور. فرماندهی نیروی انتظامی مازندران برخلاف قانون و بر خلاف قانون اساسی به عنوان یک پیمان ملی، حیثیت، جان، مال و حقوق مردم و در یک کلام کرامت انسانی از تعرض پلیس مصون نخواهد بود.

5– تجویز شکنجه

بر اساس اصل 38 قانون اساسی «هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا اطلاع ممنوع است». متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود» و طبق بند 9 قانون احترام به آزادی های قانونی و حمایت از حقوق شهروندی «هر گونه شکنجه متهم به منظور اخذ اقرار یا اجبار وی. انجام کارهای دیگر ممنوع است و اعترافات از این طریق وجاهت شرعی و قانونی نخواهد داشت. شکستن گردن از مصادیق شکنجه محسوب می شود. نابهنجاری (نه جنایتکار یا حتی متهم)، و همچنین در سمت قاضی، داور و مجری قانون، می تواند فجایع بزرگتری را علیه شهروند بی خانمان مرتکب شود. همانطور که اکنون نیز دادستان و مسئولان وزارت کشور و استان مازندران سکوت را بر هرگونه عکس العملی ترجیح داده اند؛ در این صورت شهروند بی خانمان جای امنی برای پناه گرفتن نخواهد یافت.

6– نقض حق داشتن وکیل

شهروندی که گردنش توسط پلیس قبل از محاکمه در دادگاه صالح شکسته و در نهایت کشته شد و حتی فرصت حضور در دادگاه صالح و دفاع از حق خود را نداشت، چگونه و از کجا می تواند حق را مطالبه کند. وکیل داشته باشد. عدالت برای دفاع از اتهاماتش؟

این دستور فرمانده انتظامی استان مازندران نقض صریح اصل 35 قانون اساسی است که می گوید: «در همه دادگاه ها طرفین حق دارند برای خود وکیل انتخاب کنند و در صورتی که نتوانند وکیل انتخاب کنند باید در اختیار آنها قرار گیرد. با داشتن وسایل تعیین وکیل.» همچنین نقض صریح ماده 5 قانون آیین دادرسی کیفری است که «متهم باید در اسرع وقت از موضوع و ادله اتهام ادعایی آگاه شده و از آن استفاده کند. حق دسترسی به وکیل و سایر حقوقی که در این قانون از حمایت ذکر شده است» و همچنین مغایر با ماده. ماده 48 این قانون. متهم می‌تواند به محض شروع مشاهده، تقاضای حضور وکیل کند.

7– تجاوز به مصالح عمومی

طبق اصل 40 قانون اساسی «هیچ کس نمی تواند اعمال حق خود را وسیله اضرار و تعدی به مصالح عمومی قرار دهد». منظور از «کسی» شامل «اشخاص حقیقی و حقوقی» و نیز فرماندهی شهربانی می شود. وقتی اصل 32 قانون اساسی مانند بند 5 قانون احترام به آزادی های قانونی و حمایت از حقوق شهروندی به صراحت می گوید: «کسی را نباید دستگیر کرد. مگر به ترتیب و ترتیبی که قانون معین می کند»؛ یعنی بازداشت افراد نه تنها باید مطابق قانون باشد، بلکه ترتیب انجام آن باید به نحوی باشد که قانون معین می کند؛ بنابراین پلیس نمی تواند. برای حفظ امنیت داخلی که وظیفه ذاتی آن است خارج از قانون عمل کند.طبق ماده ۷ قانون آیین دادرسی کیفری «در کلیه مراحل دادرسی کیفری رعایت حقوق شهروندی مقرر در قانون احترام به آزادی های قانونی و حمایت از حقوق شهروندی مصوب 1383/02/15 توسط کلیه مراجع قضایی و ضابطین و سایر اشخاص شرکت کننده در دادرسی الزامی است.

نتیجه اینکه دستور فرمانده جدید نیروی انتظامی استان مازندران نقض آشکار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مقررات آیین دادرسی کیفری و نقض حقوق عمومی (حقوق شهروندی) است. لازم است مسئولان وزارت کشور، استان مازندران و دادستان مرکز استان مازندران پاسخگو باشند. برای حفظ حقوق عمومی سریع و قاطعانه عمل کنید.

دیدگاهتان را بنویسید