آقای رئیسی! همه چیز را در سبد چینی ها نگذاریم/ آیا روحانی را متهم نکردید که همه چیز را به برجام گره زده است؟

آقای رئیسی!  همه چیز را در سبد چینی ها نگذاریم/ آیا روحانی را متهم نکردید که همه چیز را به برجام گره زده است؟

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم سید مصطفی هاشمی طب نوشت: بدون شک بین سفر رئیس جمهور چین به عربستان و سفر رئیس جمهور ایران به چین تفاوت معناداری وجود دارد. معمولاً عازم نشانه درخواست و پذیرنده نشانه قبول است.

آن به شرح زیر است؛

سفر آقای رئیسی از سه منظر می تواند در کانون توجه قرار گیرد.

الف- در خصوص بیانیه مشترک: البته این نوع بیانیه ضمانت اجرایی ندارد و رسمی است که تعارفات طرفین را معمولاً به سبک «نه سیخ نه کباب» منعکس می کند و از اختلافات چشم پوشی می کنند. با این حال، محتوای آن از چشم توجه کنندگان دور نمی ماند.

طبیعی است که نمی توان چنین اظهاراتی را به دلخواه نوشت و منتشر کرد. معمولاً دیپلمات ها و سیاستمداران به چنین اظهاراتی اعتراض دارند و در این زمینه می توان به چند نکته از بیانیه اشاره کرد.

نکته اول این است که نام «اسرائیل» به وضوح در بیانیه ذکر شده و نوعی تشخیص واقعی محسوب می شود; یعنی ما اصل وجودی آن را پذیرفته ایم اما می خواهیم با مقررات بین المللی مطابقت داشته باشد. ما معمولاً آن را “رژیم اشغالگر قدس” می نامیم.

نکته دوم درباره تمامیت ایران است. ظاهراً این عبارت با اظهارات قبلی چین و عربستان (اعراب) در مورد جزایر سه گانه مغایرت دارد. البته امارات و شورای همکاری خلیج فارس علیه یکپارچگی ایران صحبت نمی کنند. آنها به دروغ ادعا می کنند که جزایر سه گانه متعلق به آنهاست و متعلق به ایران نیست. بنابراین، متن بیانیه نمی تواند با نظرات قبلی چین در بیانیه مغایرت داشته باشد.

نکته سوم بحث جریان انرژی در خلیج فارس است که خوشبختانه شعارهای غیرمنطقی بستن تنگه هرمز را خنثی می کند که نشان از واقع بینی رئیس جمهور است.

ب- موضوع بحث های اجرایی در بیانیه و موافقت نامه ها: اینکه ما فهرست بلندبالایی تهیه کنیم و بگوییم طرفین در این موارد اتفاق نظر دارند، نه صحیح است و نه امکان پذیر. به این معنا که اولویت های کشوری که می توان انجام داد، زیاد نباشد و اگر امکان همکاری کشور دیگری وجود دارد، باید روی اولویت ها کار کرد، درست نیست. به عنوان مثال اولویت های حفظ خاک ایران به گونه ای است که ساخت فرودگاه در آن جایی ندارد. تهیه فهرستی از فرکانس های فراوان برای همکاری های دوجانبه که نه سرمایه مورد نیاز و نه سازوکار اجرایی آن مشخص نیست، راه به جایی نخواهد برد. مشکل از کارشناسان وزارت امور خارجه و کارمندان سازمان های مختلف نیست که رئیس جمهور را همراهی می کردند. مشکل این است که برنامه ریزان، سیاستمداران، دولت و مجلس ما لزوم تشخیص و در نظر گرفتن اولویت ها را درک نمی کنند و آماده اند هر کاری که وزارتخانه بخواهد انجام دهند.

ج- تکیه بر چین و روسیه برای حل مشکلات داخلی: اگرچه اغلب گفته می شود که امکانات داخلی و نیروهای داخلی مشکلات کشور را حل می کند و آینده روشن است، اما نگاه ما به روابط خارجی است. اگر از آقای روحانی انتقاد می کردند که همه چیز را به برجام گره می زند، حالا که از اصلاح امور داخلی خود درمانده شده ایم، به روسیه و چین روی آورده ایم.

نه منکر این روابط که باید تا حد امکان وجود داشته باشد و به اقدام نامناسب ترامپ مبنی بر خروج از برجام و صهیونیست ها و سخنگویان داخلی آنها پاسخ داد، بلکه باید اصل را بر اصلاحات داخلی گذاشت.

وقتی به گفته مسئولان کشور در 10 سال گذشته 280 میلیارد دلار خروج سرمایه (و البته تعداد زیادی خروج کارشناسی) داشته ایم، چرا باید 10 تا 50 یا 100 میلیارد دلار را در قالب بخواهیم. از وام های خارجی؟

بدون رعایت اصول لیبرالیسم، تنها برخی از مظاهر بد آن مانند مکانیسم بازار، آزادی مصرف بر اساس قدرت خرید و عدم اصلاح اسراف اشخاص حقیقی و حقوقی را می پذیریم و اعمال می کنیم و تفسیر می کنیم. عملیات اقتصادی به عنوان تغییر نرخ ارز. ; در حالی که اصلاحات و عملیات اقتصادی بسیار فراتر از این موارد است.

مسئولان کشور باید باور داشته باشند که حفظ و حراست از ثروت کشور و هر چه بهتر ساختن آن و جلوگیری از خروج غیرقانونی پایتخت در کنار مهاجران و صادرکنندگان سرمایه و همچنین واردکنندگان کالاهای قاچاق از جمله مواردی است که مهم ترین مسائلی است که می تواند به رشد کشور و همچنین حل آن کمک کند. مشکلات مربوط به اسراف و اتلاف منابع طبیعی کشور اعم از آب، خاک، جنگل، بنزین، گاز و انرژی می تواند در حل مشکلات داخلی پایدار باشد. اگر گفته شود که عملکرد بدون توجه به مسائل جزئی در حال پیشرفت است، حتی اگر اعمال شود، فقط به ارزش تجارت می افزاید. در حالی که جلوگیری از اسراف و اتلاف منابع طبیعی از هدر رفتن ثروت جلوگیری می کند و منابع آن باعث ایجاد ثروت واقعی و توان اقتصادی کشور می شود. نگاه کردن به داخل فقط جریان های جزئی را باز می گرداند که البته ضروری هستند. باطن باید سراسر کشور باشد و به مسائل کلان جاری کل کشور توجه شود و تنها در این صورت است که نگاه به بیرون تعدیل شده و طمع دشمنان برای ممانعت از دولت متوقف شود.

دیدگاهتان را بنویسید