تیم خاتمی برای اصلاح طلبان چرخش راهبردی؛ در چهارراه قدرت و جامعه

تیم خاتمی برای اصلاح طلبان چرخش راهبردی؛  در چهارراه قدرت و جامعه

روز جدید اصلاح طلبان اکنون به دور از قدرت در تلاش هستند تا پایگاه اجتماعی از دست رفته خود را دوباره به دست آورند و بازسازی کنند، دقیقاً همان چیزی که سید محمد خاتمی تحت عنوان اصلاحات جامعه محور از آن صحبت می کند.

«در قدرت ماند و از ملت رانده شد»؛ این حکایت امروز اصلاح طلبان است. کسانی که روزگاری لازم می دانستند به هر قیمتی در قدرت باشند، اما دیگر فکر نمی کردند که این اصرار بر بازی در میدان قدرت می تواند مساوی با بازی با مرگ و زندگی خود در میان مردم باشد.

همین اصرارها بود که به تدریج کفه های جناح چپ را در معادلات و معاملات جناحی کم کرد و اعتماد آنها را در بین مردم بی اعتبار کرد. اکنون چشمان خود را باز کرده اند و خود را در میانه نبردی می بینند که بیرون آمدن از آن کار آسانی نیست، بنابراین به دنبال راه حلی هستند که ممکن است طلوع دیگری برای آنها داشته باشد یا حداقل یک دستور العمل بیابند و این را درمان کنند. درد

اصلاح طلبان را در دو انتخاب حذف کنید

تابستان 1377 بود که اوج تبلیغات انتخاباتی اوج می گرفت و سیاستمداران در این فکر بودند که برای پیروزی خود در انتخابات مجلس یازدهم چه کنند.

عدم تمایل مردم به حضور در انتخابات، بذر تردید را در اردوگاه چپ کاشت و البته اصلاح طلبان با اختلافات خود آن را پرورش دادند. در همین مقطع بود که اولین حکم انتخاباتی توسط سیدمحمد خاتمی صادر شد و هشدار داد که «انتخابات را تحریم نداریم». همین دستور باعث دستور مستقیم خاتمی و تماس تلفنی 90 دقیقه ای با اصلاح طلبان شد تا برای ثبت نام در انتخابات به وزارت کشور و استانداری تهران مراجعه کنند، اما نه مردم خواستار شرکت در انتخابات بودند و نه شورای نگهبان برکناری را باور نمی کند. اصلاح طلبان هزینه سنگینی است به همین دلیل جناح چپ به راحتی از انتخابات 98 حذف شد.

این اتفاق برای انتخابات 1400 هم افتاد و اگرچه اسحاق جهانگیری به توصیه خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ثبت نام کرد، اما با حذف جهانگیری به عنوان کاندیدای اصلی و علی لاریجانی به عنوان کاندیدای جایگزین، خاتمی پیام داد و این بار خط خود را مشخص کرد. به عملکرد هیئت امنا و جمهوری اشاره کرد.

تیم، جلسه

شش ماه از انتخابات 1300 ریاست جمهوری 1400 می گذرد و اصلاح طلبان آرام آرام از شوک انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بیرون می آیند و مهر لب ها باز می شود. موضوعی که به وضوح حول محور رهبر چپ یعنی سید محمد خاتمی به چشم می خورد. به نظر می رسد که رأس هرم اصلاح طلبی بیش از این سکوت را رعایت نمی کند و تصمیم می گیرد دیر یا زود به فکر وضعیت فعلی جریان اصلاحات باشد.

«در این شرایط حساس و وضعیت جامعه، حکومت و جریان‌های سیاسی و اجتماعی و مشکلات و تهدیدات فراوان از بیرون و داخل، اصلاح‌طلبان و مصلحان خوش‌نیت چاره‌ای جز حرکت و اقدام در جبهه ندارند. تقویت جبهه اصلاح طلبان (و غیراصلاح طلبان) می تواند مشکلات را کاهش دهد و موفقیت را افزایش دهد، به شرطی که این جبهه سازوکارهایی را برای دموکراتیک و موثرتر شدن پیدا کند و از آن استفاده کند.» اینها سخنانی است که خاتمی در آخرین پیام خود خطاب به اصلاح طلبان می گوید; جملاتی که در آنها رنجش از تفاوت ها قابل درک است.

اما فرمایشات رهبری جناح چپ به همین پیام ختم نشد و چند روز بعد با دبیران کل احزاب اصلاح طلب دیدار کرد و به قول آذر منصوری با اطمینان گفت: «این یکی از مسائل خاتمی بود. برجسته شده است.

انتقال از استراتژی قدرت محور به استراتژی جامعه محور

قبل از اردیبهشت 96 مهمترین قدرت چانه زنی اصلاح طلبان موقعیت اجتماعی آنها در بین مردم بود. اما همین اصرار اصلاح طلبان برای حضور بیشتر در قدرت و تب اداره کشور از سال 92 به تدریج شکاف بین مردم و جریان را بیشتر کرد تا جایی که تقریباً زمستان 96 به پایان رسید و آبان 98 نقطه پایانی بود. برای حمایت همه جانبه مردم.آنها با ژست پای صندوق های رای رفتند. می توان گفت اصلاح طلبان تا اسفند 98 هنوز متوجه نشده بودند که در معامله قدرت و حفظ پایگاه اجتماعی برای انتخاب «قدرت» چه ضربه ای خواهند خورد تا اینکه چانه زنی سیاسی با هیأت امنا آغاز شد. نهاد نظارتی دیگر گران نبود و برای حذف اصلاح طلبان به خود توجهی نکرد و این روند به راحتی با دو انتخاب شکست خورد. چپ اکنون به جای «انتخابات محور» از سیاست «جامعه محور» صحبت می کند.

آذر منصوری با اطمینان می گوید: واقعیت این است که بعد از روندی که از انتخابات 92 تا 96 پیش آمد، اتفاقاتی افتاد به ویژه در سال های 98 و 1400 در کشور که واقعاً به معنای انتخابات فرصت رقابت سیاسی است. خالی است و از آن زمان به بعد معتقدم با فقر سیاست و سیاست مواجه هستیم. پس باید تصمیم بگیریم که آیا با تلاش برای رسیدن به قدرت و ماندن در قدرت باید به تلاش برای اصلاح شیوه حکومت داری ادامه دهیم یا اینکه با فعالیت در جامعه و تأثیرگذاری بر قدرت می توانیم اهداف اصلاحات را دنبال کنیم. «نکته این است که با اتخاذ رویکرد اخیر، یعنی با نفوذ در قدرت، قدرت اصل و هدف نخواهد بود، بلکه وسیله ای خواهد بود که جریان سیاسی می تواند بر نوع و نحوه حکمرانی، سیاست گذاری و برنامه ریزی تأثیر بگذارد. . “

منصوری در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سخنان خاتمی در جمع اصلاح طلبان گفت: با این حال، انتخابات تنها حوزه سیاست اصلاح طلبان نیست و اصلاح طلبان باید تلاش کنند تا بر اصلاحات جامعه محور تمرکز بیشتری داشته باشند. وی افزود: دو راهبرد اصلاحات جامعه‌محور و اصلاحات دولت‌محور در تضاد و درهم تنیدگی نیستند، اما با توجه به شرایط موجود و آنچه در گذشته رخ داده است، اصلاح‌طلبان باید دو برابر بیشتر روی اصلاحات مبتنی بر اصلاحات تمرکز کنند. “.

به نظر می رسد هر آنچه در اردوگاه اصلاح طلبان در چند روز اخیر از پیام خاتمی تا دیدار وی با دبیران کل حزب رخ داده است، تلاش می کند پایگاه اجتماعی از دست رفته خود را به دست آورد تا بتواند قدرت چانه زنی خود را با نهادهای حاکمه و … توسط شورای نگهبان برای افزایش و در نتیجه رفع مسیر مسدود شده برای بازگشت به قدرت.

اما سوال مهمتر این است که آیا این آب به جو بازمی گردد و جریان اصلاحات قدرت بازگرداندن اعتماد آسیب دیده را دارد؟!

دیدگاهتان را بنویسید