رحمت های معجزه آسا فقط در مجالس سیدالشهدا دیده می شود/ چرا اطعام شهدا متبرک است؟


ساعت: 11:53
تاریخ انتشار: 1401/05/15
کد خبر: 1888194

مسئول بسیج مداحان و شورای هیئات مذهبی استان قم با اشاره به اینکه پیر غلامان حسینی خاطرات زیادی از محبت های خاص اهل بیت برای مراسمات اهل بیت دارد، گفت: از جمله این موارد است. عنایات اهل بیت، سفره های صدقه و انفاق در ایام محرم و صفر و از این رو غذاهایی است که نذری سیدالشهدا علیه السلام متبرک می شود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ سید رضا جده رئیس سازمان بسیج مداگان استان قم در گفتگو با خبرنگارکوم فردا ‌ اظهار داشت: در دیدار اخیری که با بزرگ غلامان حسینی قم داشتیم، غلامان عنایتی اهل بیت علیهم السلام بیان کردند که این تنها بخش کوچکی از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام است. -بیت درباره جشن ها و مجالس عزاداری که به یاد آنها برگزار می شود.

وی گفت: حاج مهدی اشعری رئیس هیئت بن زهرایی پشتیبان یزدی ها در بازار قم از بزرگان حسینی قم توضیح داد که سالانه حدود 40 تا 50 اتوبوس زائران از قم به قم اعزام می شوند. مشهد شب ولادت پیامبر(ص) چیزی برای جشن نداشتیم و پولی هم نداشتیم. ما ناامید و ناراحت بودیم که چه کنیم و چه بگوییم به مردمی که در شهری ناآشنا منتظر تعطیلات بودند. ماموران هیئت به من اطلاع دادند که خانم با من کاری دارد. به سمت در آشپزخانه خم شدم. خانمی با حجاب و پوشه به من گفت شما آقای اشعری هستید. من گفتم بله! این خانم محجبه مبلغ هنگفتی به من داد و گفت این پول برای جشن مبعث فردا شب است.

وی به طور جداگانه گفت: این پیر غلامحسینی ادامه داد، از خانم محجبه پرسیدم این پول زیاد است، آیا می توانیم فردا شب بعد از برنامه در مراسم مذهبی دیگر از این پول استفاده کنیم، خانم گفت نه! این پول فقط برای مراسم فردا شب است. پول را گرفتم و برگشتم و ماجرا را به بچه های روی تخته گفتم. از آن زمان می خواست برود، رفته بود و ما نفهمیدیم کیست، نفهمیدیم حتی پول را هم حساب نمی کنیم و امسال بزرگترین جشن امسال را داشتیم.

رئیس هیئت مذهبی استان قم ادامه داد: این پیر غلامحسینی در خاطره ای دیگر گفت: در یکی از سال هایی که برنج بسیار کمیاب بود، تا نیمه های بعدازظهر هر چه داشتیم تمام شد و نه برنج داشتیم و نه پولی برای خرید برنج. . بیا آشپزی کنیم. آشپز و بقیه کارکنان دم در ایستاده بودند و ناراحت بودند. من هم با حالتی غمگین سوار ماشین شدم تا بانی را پیدا کنم. در حین رانندگی با دوچرخه سوار تصادف کردیم. من را در ماشین پیدا کردند، آن طرف تصادف به دوچرخه سوار کمک کردیم، او بلند شد، یک لیوان آب به او دادیم تا حالش بهتر شود. دوچرخه سوار گفت حالم خوب است و مشکلی برایم پیش نمی آید اما متوجه مشکل ما شد و گفت اتفاقاً در محله ها با دوچرخه اعلام می کنم برنج آماده کردم و کنار میدان جدید گذاشتم و می کنم. به تکیه ها اعلام کنید که این برنج مخصوص هیئت های عزاداری سیدالشهدا علیه السلام است و هیئت ها در صورت لزوم برای برداشتن برنج به میدان جدید بروند. گفتم پول نداریم. ما آنها را نداریم. این دوچرخه سوار گفت نه به پول نیاز داریم نه به اندازه نیاز و این تصادف گره کار ما را باز کرد.

وی افزود: یکی دیگر از پیر غلامان امام حسین علیه السلام که سال ها در مجالس امام حسین علیه السلام خدمت رسانی به مصیبت دیدگان داشت، می گفت که پدرم در جوانی به رحمت خدا رفت. سفر به مشهد، زیرا ما در آن شهر غریب بودیم، جز من و برادرم. در مشهد کسی نبود. جنازه پدرم را برای تشییع به یکی از قبرستان های دورافتاده مشهد منتقل کردند. به طرز عجیب و غم انگیزی یادمان می آید که بر جنازه پدرم نماز خواندیم. جنازه را به قبر می برند تا دفن شود. او سپید بود، لباس سفید پوشیده و با لهجه عربی، به ما گفت بر میت نماز بخوانیم. اینجا متوجه شدیم که اصلاً برای میت دعا نمی کنیم. این مرد برای میت دعا می کرد و در هنگام تلقین نام پدر و جدم آقا سید محسن بن آقا را گفت. سید مهدی پس از تشییع جنازه برادرم مبلغی به این مرد داد ولی او قبول نکرد و گفت کار ما پول نیست برادرم پیش من آمد و گفت تو به این مرد خبر دادی و انجام دادی. اسم پدرمان را بگو؟ گفتم نه، این پسر را الان و اینجا دیدم. وقتی به قم آمدیم ماجرا را برای آیت الله نجفی توضیح دادیم. گفت این شخص حضرت خضر پیغمبر است و چون پدرت خادم اهل بیت علیهم السلام بود بدون او به دیدن پدرت آمدند برای اموات دعا نکن.

جداا افزود: حاج آقا بزرگ قمی از بزرگان مسجد فاطمیه جوب کندان باجک که در مجالس سیدالشهدا خدمت می کرد نیز زندگی ای را بیان کرد که سال ها پیش قیمت برنج چندین برابر شد. برای تهیه غذای تکیه کاری نمی شد کرد. با ورود به خانه از تکیه به سمت خانه حرکت کردم. یکی در زد. مردی با یک ماشین گران قیمت پشت در ایستاده بود. به من گفت شما آقای بزرگ قمی هستید، گفتم بله. مبلغ زیادی به من داد و گفت این پول برای شام شب عاشورا است. و نگذاشت بیشتر از او بپرسم، سوار ماشین شد و رفت و من هم پول را گرفتم و به مسجد رفتم تا بچه های هیئت برنج درست کنند و شام عاشورا را مراسم طعام کنند.

دیدگاهتان را بنویسید