روایت زندگی شهید حاجی در پله چهل و دوم


ساعت: 16:51
تاریخ انتشار: ۱۳۰۱/۰۴/۲۱
کد خبر: 1882660

چاپ چهل و دوم کتاب «سربلند» داستان دوران کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم را روایت می کند. محسن حججی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ مغرور این داستان زندگی زمینی جوانی 27 ساله است که در اوایل جوانی بر ترس و غفلت غلبه کرده است. کسی که راهی به روزنه های پنهان دنیا برای رسیدن به بهشت ​​پیدا کرد.

شاید محسن را دیده باشید و با او زندگی کرده باشید. محسن در زندگی زمینی اش آدم خاصی نبود. او بچه بدی بود. از کسانی که می خواهند همه آن را تجربه کنند. از کسانی که می خواهند همه چیز را بدانند. چیزی که محسن را خاص می کند آخرین تجربه زندگی او در این دنیاست!

او انتخاب شد تا برگزیده شود. او انتخاب کرده است که برگزیده شود. و تمام زندگی دنیا در این انتخاب خلاصه می شود; انتخابی که سرنوشت شما را تعیین می کند.

ما همونطور که انتخاب کردیم و زندگی کردیم میمیریم و محسن همونطور که خودش انتخاب کرده و زندگی کرده رفته.

«سربلند» روایتی از انتخاب های محسن در زندگی زمینی اش است که او را به خواسته اش رساند. از زبان خودشان نقل می کردند که چند صباحی با محسن بودند و با محسن زندگی می کردند و با گریه ها و لبخندهای او می گریستند یا می خندیدند.

30 تیرماه سالروز تولد این شهید عزیز مصادف با سالروز حجاب و عفاف و برگزاری مراسم در مسجد گوهر شاد است. از این رو دست خط شهید سر افراز حاج قاسم سلیمانی را بر روی کتاب افتخاری که در ادای احترام به این شهید عزیز نوشته اند را بازخوانی می کنیم:

نام خدا

درود بر حاجیه که مرجع چگونگی زیستن و راه رفتن شد.

فدای آن گلویی که مانند گلوی امام حسین (ع) بریده شد و بر آن سر که مانند سر سیدالشهدا(ع) دفن شد و بر عرش برده شد، سلام.

دخترم آنها را مثال بزن و مهمترین سعادتشان عفاف و حجاب است.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

برگشتم و به حاج سعید گفتم: «این جنازه اربع اربع را چطور شناسایی کنم؟» خیلی گیج شده بودم. من رفتم پیش این داعش. یک متر عقب رفت و اسلحه اش را به سمت من کشید. به او فریاد می زنم: مگر تو مسلمان نیستی؟ آیا من روی جلد اشاره کردم که او مسلمان نیست؟ خوب سرش کجاست؟ چرا این تصادف را برای او به وجود آوردی؟ حاج سعید سریع حرفم را ترجمه کرد. آن داعشی خودش را بهانه کرد که به ما ربطی ندارد و باید از کسانی که آن را گرفته اند بپرسید «القائم». فهمیدم که می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم کجای اسلام گفته اسیر خود را اینگونه شکنجه کنید؟ یکی از نمایندگان داعش گفت: تقصیر او بود! پرسیدم به چه جرمی؟ کوتاه جواب داد و حاج سعید ترجمه کرد: «طمع ما را برداشته است. نه اطلاعاتی به ما داد، نه ابراز پشیمانی کرد، نه پرسید! تقصیر خودش بود…!

این کتاب سهمی است در آستانه آن شهید مشخص شده در جوانی!

چاپ چهل و دوم کتاب سربلند روایت زندگی شهید حاجی نوشته محمدعلی جعفری در 360 صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

علاقه مندان به خرید کتاب می توانند از طریق سایت nashershahidkazemi.ir و یا ارسال نام کتاب به سامانه پیامکی 3000141441 کتاب را خریداری کنند.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید