روایت پدر علم ژنتیک در ایران درباره ربوده شدنش: 36 ساعتی که در دست آنها بودم برای من شکنجه روحی بود/ گفتند شما کاملا مطیع تصمیمات دولت نیستید/ به خدا کار هیچ نهادی نبود. فرض کنید برای باج خواهی گرفتار شدم

روایت پدر علم ژنتیک در ایران درباره ربوده شدنش: 36 ساعتی که در دست آنها بودم برای من شکنجه روحی بود/ گفتند شما کاملا مطیع تصمیمات دولت نیستید/ به خدا کار هیچ نهادی نبود.  فرض کنید برای باج خواهی گرفتار شدم

روز جدید پروفسور داریوش فرهود، دانشمند 85 ساله ایرانی که به پدر علم ژنتیک ایران معروف است، بامداد یکشنبه 17 آبان ماه توسط افرادی که «لباس شخصی» به تن داشتند از منزل خود در تهران ربوده شد.

او در مصاحبه ای محرمانه درباره 36 ساعتی که پس از ربوده شدن با اسیرکنندگانش سپری کرده و همچنین دلیل ربوده شدنش را توضیح داد که در ادامه می خوانید:

من هر روز ساعت 6 صبح از خانه خارج می شوم و به درمانگاه می روم. از خانه که بیرون آمدم دو نفر با لباس های تیره مثل لباس شخصی که به لباس شخصی معروف بود جلوی ماشین آمدند. به ما گفتند سوار ماشینت شو. وقتی سوار ماشین شدند و من راه افتادم، وسط راه تغییر مسیر دادند و کمی جلوتر رفتیم، از من دعوت کردند که در صندلی عقب ماشین بنشینم و یکی از آنها حرکت کرد.

کمی جلوتر، یک نفر دیگر با ماشین من به این گروه ملحق شد. بالاخره در بزرگراهی مرا از ماشین پیاده کردند و سوار ماشین دیگری کردند و خودشان ماشین مرا به جای دیگری منتقل کردند. آنها افراد بسیار حرفه ای بودند و اصلاً مردم عادی نبودند. وقتی به آنها گفتم با دفتر تماس بگیرند، سیم کارت موبایل خود را عوض کردند که انگار نمی خواهند با خط دفتر تماس بگیرند.»

این ایرانی در پاسخ به این سوال که آیا ربودن این افراد با پوشش و رفتار خاص ربطی به انتقاد شما از ممنوعیت غربالگری جنین و قانون جوانی جمعیت و انتقاد از برخی سیاست ها که منجر به فرار نخبگان می شود، دارد؟ محقق گفت: آنها مستقیماً در مورد مصاحبه‌های من صحبت نکردند، اما گفتند ما صدای شما را ضبط کرده‌ایم که در صحبت‌هایتان به رهبران حکومت بی‌احترامی و توهین کرده‌اید.

البته اون فایل ذخیره شده رو هم به من نشون ندادن. گفتند شما به مظاهر پزشکی اعتراض می کنید و به طور کامل از تصمیمات کشور اطاعت نمی کنید. من توهین آمیز نیستم متاسفم اما پدر فرزندش را تنبیه نمی کند؟ آیا تنبیه پدر نشانه این است که فرزندش را دوست ندارد؟ انتقاد در بین مردم رایج است. مردم اعتراض و انتقاد می کنند، به خصوص اگر معلم باشد و به خصوص اگر بیش از 42 کشور جهان را دیده باشد. کار من نقد است. این نقش من است.”

پروفسور فرهود در پاسخ به چگونگی گذراندن آن 36 ساعت گفت: از ساعت 5:55 صبح یکشنبه تا ساعت 17 روز دوشنبه در اختیار آنها بودم و در این مدت اصلاً نخوابیدم. دو نفر از این افراد که حتی به من گفتند راحت باش و عوض شو و استراحت کن و آنها هم خواب بودند. اما رفتم و با همان لباسی که از خانه بیرون رفته بودم روی مبل نشستم و بیدار ماندم.

از 36 ساعتی که در دست این افراد بودم، 26 ساعت در اضطراب شدید بودم. آن 36 ساعت برای من درد روحی بود. در این 36 ساعت نه خوابیدم و نه غذا خوردم. چگونه ذهن او تغییر کرد من نه آغاز و نه پایان را می دانم. من را بعد از 36 ساعت در ماشین شخصی ام پیاده کردند و وقتی به کلینیکم رسیدم با صحنه بسیار دلخراشی روبرو شدم. حدود 90 نفر از همکاران و اعضای خانواده من با چشمانی اشکبار جمع شده بودند.

در ادامه گفتگو، پروفسور فرهود گفت: «من شک داشتم که اینها افراد تصادفی از برخی مؤسسات باشند. من هیچ شکایتی از نهادهای دولتی ندارم. شاید این یک انگیزه شخصی بود، اما آنها مرا می شناختند. من معتقدم آدم ربایی من کار هیچ سازمان دولتی از جمله سپاه نبوده است. من از نهادهای دولتی از جمله سپاه شکایتی ندارم و می دانم که این کار فلان نهاد نیست، اما شاید یکی دو نفر تصادفی از برخی نهادها این کار را کرده اند.

اگر کوچکترین آسیبی به جان من که یک استاد دانشگاه با مقام علمی و پیرمردی 85 ساله هستم وارد می شد چه لطمه ای به عزت این کشور و مردم ایران وارد می شد؟ مرگ اتفاق مهمی نیست، اما افرادی هستند که به من نیاز دارند و کسانی هستند که مرا دوست دارند. در آن لحظه دلم برای کشور سوخت. البته من مورد آزار قرار نگرفتم و با من محترمانه برخورد شد.

فکر می کنم خدای ناکرده کار هر نهادی باشد. فرض کنید برای باج خواهی گرفتار شدم. ایرادات و انتقادات من به هیچ وجه سیاسی نیست، بلکه اجتماعی، فرهنگی و پزشکی است و در هر صورت و برای همیشه سرباز وفادار کشورم هستم.»

دیدگاهتان را بنویسید