مته آتش نشانی “خورالعظیم”.

مته آتش نشانی “خورالعظیم”.

روز جدید :

در آتش سوزی جان باخت. به جای گاومیش، ماهی و لاک پشت، زبانه های آتش برجسته است. بقیه نیشکرها تسلیم جرقه های ناچاری شدند. گرمای بیش از 50 درجه همراه با جرقه ها نیشکر را به خاکستر تبدیل می کند. در جای اردک سر، دود غلیظ و سیاه آسمان اردک های سیاه و سیاه را فرا گرفته است. هویزه یا حورالعظیم; تالاب زیبای حاشیه کرخه چند صباحی است که در آتش تشنگی می سوزد. چون آسمان ناخوشایند شد، تشنه شد. بوفالو برای زنده ماندن در گل غرق شد. لاک پشت ها و ماهی ها طاقت نیاوردند و مرگ را بر زندگی ترجیح دادند. نفس هورالعظیم به نیکی بهشت ​​و حق حر به تأخیر افتاد. نامساعد بودن بهشت ​​و کمبود وقت باعث شد تا برای فتح سرزمین هوروس نفس شماری کند. حالا هوروس در چند قدمی مرگ منتظر است.

در آتش سوزی جان باخت. به جای گاومیش، ماهی و لاک پشت، زبانه های آتش برجسته است. بقیه نیشکرها تسلیم جرقه های ناچاری شدند. گرمای بیش از 50 درجه همراه با جرقه ها نیشکر را به خاکستر تبدیل می کند. در جای اردک سر، دود غلیظ و سیاه آسمان اردک های سیاه و سیاه را فرا گرفته است.

هویزه یا حورالعظیم; تالاب زیبای حاشیه کرخه چند صباحی است که در آتش تشنگی می سوزد. چون آسمان ناخوشایند شد، تشنه شد. بوفالو برای زنده ماندن در گل غرق شد. لاک پشت ها و ماهی ها طاقت نیاوردند و مرگ را بر زندگی ترجیح دادند.

نفس خورالعظیم به نیکی بهشت ​​و حق خور به تأخیر افتاد. نامساعد بودن بهشت ​​و کمبود وقت باعث شد تا برای فتح سرزمین هوروس نفس شماری کند. حالا هوروس در چند قدمی مرگ منتظر می ماند.

«سال گذشته، عراقی‌های محلی اجازه ندادند آتش را خاموش کنیم. سال گذشته نیشکر و نیشکر همسایه ها قربانی آتش سوزی شد. هر چقدر هم که ایران برای خاموش کردن آتش تلاش کند، از جای دیگری دوباره شروع خواهد شد.

بومی هور را اخراج نمی کند

دو ماه و چند روز است که همه چیز برایشان تاریک شده است. خور همسایه شهر در آتش می سوزد و خورالعظیم به خاکستر بلا می افتد. او حقیقت را نمی دانست، زمین خشک شد و دیگر آب نمی بیند. گرما ساکنان را مجبور به ماندن در خانه کرده است و گاومیش ها مشتاق نوشیدن هستند. «دو کولر اتاقی را خنک نمی کند، چگونه نیشکر در این گرما زنده می ماند؟!»

آرکام روزهای زیبایی را دیده است و حالا آن روزها را می خورد. جایی که آتش نباشد باد گرم عصا و نیزار را آتش می زند.

خورالعظیم بازی گاومیش آبی را تماشا می کرد و به ماهی ها و پرندگان مهاجر خود افتخار می کرد. زمانی که ارتفاع آب هوروس به یک متر، شاید حتی یک متر می رسید. اما اکنون فقط گودال های گلی در گوشه و کنار هوروس خودنمایی می کنند. گودال های پراکنده این جا و آنجا که عمق گل و لای آن کمتر از 5 سانتی متر است.

با این گرما و خشکسالی بعید نیست که قسمت ایرانی هم آتش بگیرد.» سالی که گذشت برای «هور» سخت گذشت. بخش ایرانی در خشکی تسلیم شد و بخش عراقی در اثر آتش از بین رفت. «سال گذشته، عراقی‌های محلی اجازه ندادند آتش را خاموش کنیم. سال گذشته نیشکر و نیشکر همسایه ها قربانی آتش سوزی شد. هر چقدر هم که ایران برای خاموش کردن آتش تلاش کند، از جای دیگری دوباره شروع خواهد شد.
هیچ کاری از عهده محیط زیست برنمی آید

«هورال عظیم» به مرز همسایه اش می رسد و نامش به «هورال حویزه» معروف است، تالابی که اکنون بیشتر شبیه برهوت است تا تالاب. «بخش عراقی آب برای کشت ندارد. بنابراین مردم محلی انگیزه ای برای سوختن ندارند.»

«ارحام» و مردم «هورالعظیم» رقص شعله های آتش «هورال حویزه» را می بینند و نگران زندگی «هورال العظیم» نیستند. «هورالهویزه» در آتش می میرد و دودش نفس را در سینه اهالی «هورالعظیم» خفه کرده است. «مطمئناً بخش عراقی نیز تحت تأثیر این آتش سوزی ها قرار گرفته است. خشکسالی باعث خشک شدن پوشش گیاهی Huralhöise شده است. «در این فصل در فاصله 10 تا 20 سانتی متری از زمین می توان خار و خار را دید. خار و خار باقی مانده از پاییز و بهار. این خارها و خارها و گرمای هوا عامل این آتش سوزی هاست».

«هورالحویزه» بارها عروس آتش بوده و بی دفاع جان خود را به شعله های آتش سپرده است. “دوره هایی که آتش نمی گرفت به این دلیل بود که آب وجود داشت و زمین مرطوب بود.” شهر در گرما می سوخت. گرمای بیرون شهر مرگبارتر به نظر می رسد. آب و رطوبت از بین رفته است. دمای هوا به بیش از 52 درجه می رسد که به معنای آتش سوزی بدون دخالت انسان است. محیط بان هیچ کاری نمی تواند بکند جز اینکه شکایت کند که به او حق داده نمی شود.

غبار از دیرباز با پوست و خون خوزستان آمیخته شده است. غباری که نفس را در سینه حبس می کند تا در شهرها جاری شود. چند صبح گذشت اما دود آسمان شهرهای خوزستان را پراکنده کرد. «ما هوا داریم، مخلوطی از دود و غبار. چاره ای جز ماندن نداریم.”

محصولات ممنوعه بلای جان هور

آب زائد به خور نمی رسد و به مزارع نیشکر می رود. سال گذشته فاضلاب را رها کردند، اما امسال به دلیل توسعه نیشکر، فاضلاب به نیشکر برمی‌گردد.» ادهم کمی دورتر از خورالعظیم زیر یکی از سقف‌ها وقت می‌گذراند. توسعه نیشکر یک زنجیره است. هفت مزرعه از شمال خوزستان فعال است. امسال فاضلاب از مزرعه بالا به مزرعه پایین برای آبیاری می رود. در سال های اخیر این فاضلاب وارد رودخانه می شود».

آدم از کشت مزارع حرام شکایت می کند. قرار نبود برنج کاشته شود اما این اتفاق افتاد و بعد گندم و ذرت کاشتیم.» سال گذشته طرح توسعه نیشکر به زیر 30 درصد رسید. بسیاری از مزارع به دلیل کمبود آب در آتش سوختند. این مزارع به شالیزارها می رفتند. بهترین سد خوزستان، گتوند، تنها ۴۷ درصد آب دارد.

غبار از دیرباز با پوست و خون خوزستان آمیخته شده است. غباری که نفس را در سینه حبس می کند تا در شهرها جاری شود. چند صبح گذشت اما دود آسمان شهرهای خوزستان را پراکنده کرد. «ما هوا داریم، مخلوطی از دود و غبار. چاره ای جز ماندن نداریم.”

گروه کر از اوج خود گذشته است و اکنون روی خشکی نشسته است. سال‌های پربارانی که محل حوضه آبخیز کرخه بود. منطقه قبلا بسته شده است. دشت خوزستان با آب زنده است. منطقه ای خشک و گرم که جریان زندگی آن با رطوبت و آب همراه است. «این منطقه بدون تالاب، رطوبت و آب جهنم است. فکر می کنم 10-20 سال دیگر این منطقه غیر قابل سکونت خواهد بود. الان هم شرایط بحرانی است.”
این منطقه جهنمی بدون تالاب و رطوبت و آب است.

مهاجرت حیات وحش “Huralhoize” به “Hural Azim”

عراق هم قسمت خود و هم قسمت ایرانی تالاب را «هورالهویزه» می نامد. سیدبکر موسوی از خشک شدن کامل قسمت عراقی به «شهروند» می گوید. این فعال محیط زیست معتقد است که بخش ایرانی خورالعظیم در حال مرطوب شدن است. او که از اهالی هور است از خشک شدن «خرال بزرگ» می ترسد. آب ولسوالی خورالعظیم نیز پساب کشاورزی است.

خور بخش از عراق که در آن خوک ها، پرندگان بومی و غیره به گل نشسته بودند، برای نجات جان خود به خورالعظیم رفتند. به گفته این فعال محیط زیست، حیات وحش منطقه عراق به بخش ایران مهاجرت کرده است. دو ماه از آتش سوزی در خور می گذرد. هر روز آتش سوزی در بخش عراق رخ می دهد. در این قسمت آب وجود ندارد و بیشتر نیزارهای خشک است. نی ها می سوزند و دود به سمت ایران می رود. فرصتی هم هست که مردم نی ها را روشن کنند، همه چیز برایشان مهیا است».

«هورالحویزه» مانند «هورالعظیم» از حوضه آبریز کرخه تأمین می شود، اما در نبود حقابه هر دو خشک شده اند. عنوانی که اگر به آن اعطا شود، نبض زندگی را در زندگی عادی به تپش می اندازد.

13 میلیارد متر مکعب آب را هدر دادیم

سال 1998 شاید سال 1999 بود که سیل خوزستان خبرساز شد. اگر می‌گذاریم سیل مسیر طبیعی خود را طی کند و وارد تالاب شود، اکنون تالاب به این حالت نبود. «حدود 13 میلیارد متر مکعب آب را هدر دادیم. «اگر این آب را نگه می داشتیم تا الان دوام می آورد.

اگر آب به جا مانده از سیل به آب های آزاد نمی رسید امروز مرکز جنوب شرقی طوفان خورالعظیم پر آب می شد. «13 میلیارد متر مکعب چیز کمی نیست. سیل آن سال ها شاید امروز نعمتی برای تالاب ها بود، اما اگر سیل در آن سال مسیر طبیعی خود را طی می کرد، سکوهای نفتی زیر آب می رفتند. فرو بردن سکوهای نفتی در آب مساوی با یک فاجعه زیست محیطی بزرگ بود. به گفته این فعال محیط زیست، تالاب خشک شده و فعالیت های نفتی به تالاب منتقل شده است.

مکاتباتی با عراق برقرار شده است. برای مکاتبه با وزارت امور خارجه عراق با سازمان محیط زیست مکاتبه کردیم. استانداری پیگیر ماجرا است. ما همچنان منتظر پاسخ عراق هستیم.

ای کاش مقداری آب برای نجات این گونه رها می شد

بخش عراقی به طور کامل مرده و تسلیم مرگ شده است و بیم آن می رود که قسمت ایرانی نیز به همین سرنوشت دچار شود. اگر خورالعظیم تسلیم مرگ شود، زیستگاهی برای حیات وحش در منطقه باقی نمی ماند و این یعنی مرگ مطلق.

به گفته موسوی، نیمه جنوبی تالاب تماماً فاضلاب و نیمه شمالی آن دارای نیزار است. منطقه حیات وحش. امسال، اگر جنگل خشک شود، هیچ جایی برای حیات وحش وجود نخواهد داشت.» گونه های در حال انقراض ممکن است در واقع منقرض شوند.”

«موسوی» درباره ابهی می گوید که کرخه خودش را می بیند. امیدوارم این آب خشک نشود، هر چند می گویند چند روز دیگر کرخه دیگر آب نخواهد دید.» اگر کرخه دو ماه طول بکشد و روی خشکی ننشیند، امیدی به ادامه حیات وحش است. آبی که کرخه می بیند بیشتر فاضلاب و آب های زیرزمینی است که می تواند جان حیات وحش را نجات دهد. «کمی رهاسازی آب از سد بالای کرکه می تواند امیدها را زنده کند. ای کاش مقداری آب برای نجات جان این گونه ها رها می شد.»

آتش به اکثر نقاط تالاب سرایت کرده است، منتظر پاسخ عراق هستیم

«اهواز»، «هویزه»، «حمیدیه»، «کارون» و «دشت آزادگان» نفس ندارند. دریاچه ای که به آتش جان می بخشید دود آسمان را گرفت و باد دوده ها را به شهرهای مجاور برد. به گفته رئیس اداره حفاظت محیط زیست، بخش عراقی تالاب هویز به دلیل خشکی آتش گرفت. محمد ساکی به شهروند می گوید: این آتش سوزی به اکثر نقاط تالاب سرایت کرده است، این آتش سوزی در سراسر تالاب به شکل نوک تیز و پهن دیده می شود.

خبر خوب این است که بخش ایرانی تالاب هنوز از آتش در امان است و آتش هنوز آن قسمت را فرا نگرفته است. «یک یا دو حادثه آتش سوزی در بخش ایران داشتیم که بسیار محدود بود. به گفته رئیس اداره حفاظت محیط زیست حوض، شرایط در بخش ایرانی تالاب کمی بهتر از بخش عراقی است. مکاتباتی با عراق برقرار شده است. برای مکاتبه با وزارت امور خارجه عراق با سازمان محیط زیست مکاتبه کردیم. استانداری پیگیر ماجرا است. ما همچنان منتظر پاسخ عراق هستیم.

سد 2-3 یک پناهگاه امن برای حیات وحش است

ساکی از پایش میدانی و روزانه محیط زیست در منطقه گزارش می دهد. نظارتی که علاوه بر نیروهای محیطی با تصاویر ماهواره ای نیز دنبال می شود. بخشی از تالاب خورالعظیم نیزار و بخشی دیگر دارای آب است.» به گفته رئیس اداره حفاظت محیط زیست، تالاب هویزه دارای پنج مخزن است. مخازن 5-4 دارای پوشش نی هستند و بیشتر آب را می بینند. اکثر تانک های 1-2 نی هستند. اگر خدای ناکرده اتفاقی بیفتد سریعا اقدام می کنیم تا خسارت کمتری داشته باشیم.

باد در این منطقه غربی و شرقی است و به همین دلیل دود قسمت عراقی آتش وارد ایران می شود. سد 3-2 یک پناهگاه امن برای حیات وحش است. تا به امروز هیچ تلفات یا سوختگی در مراقبت‌ها نداریم، اما دلیلی برای عدم وجود آن وجود ندارد.» به گفته ساکی، باید با وزارت امور خارجه مشورت شود. پس از توافق بر سر تشکیل کمیته یا کمیته مشترک باید دید به چه تصمیمی خواهیم رسید و چگونه آتش را مهار کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید