نقطه شروع اصلاح فرهنگی، برقراری عدالت در اقتصاد است


ساعت: 11:53
تاریخ انتشار: 1301/09/12
کد خبر: 1915268

نقطه شروع اصلاح فرهنگی و تجدید ساختار انقلابی در ساختار فرهنگ، برقراری عدالت در اقتصاد است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از ” تیتریک “; در دهه های اخیر آنقدر بر «عدالت اقتصادی» تکیه کرده که عدالت منحصر به حوزه اقتصاد شده است و اگر از عدالت فرهنگی صحبت شود، به نظر می رسد که بین عدالت و فرهنگ پیوند ناروایی برقرار کرده است.

این در حالی است که عدالت حوزه های مختلفی را در بر می گیرد و فرهنگ یکی از آنهاست. انحصار عدالت بر اقتصاد، خود مصداق بی عدالتی است و فرهنگ مظلوم را نشان می دهد.

عدالت نه تنها منحصر به اقتصاد نیست، بلکه مهم ترین و اساسی ترین حوزه عدالت، حوزه فرهنگ است. زیرا بر اساس نظریه اصالت فرهنگی، این فرهنگ است که باید مرکز و مدار جامعه اسلامی به شمار آید و به عنوان یک موضوع زیربنایی و اساسی مورد توجه قرار گیرد.

سیاست، اقتصاد و سایر حوزه‌ها روبنا و متاثر از فرهنگ هستند، بنابراین گشایش در عرصه فرهنگ و برقراری انصاف در آن، زمینه‌های گشایش در عرصه‌های دیگر را نیز فراهم می‌کند.

روشن است که در دوران پس از انقلاب با وجود فرصت های فراوان در عرصه عدالت اقتصادی، همچنان گرفتار تبعیض و بی عدالتی هستیم و سیاست های دولت های تکنوکرات و لیبرال در این عقب ماندگی نقش داشته و عامل اصلی آن است. .

اگر در تفکر نیروها و جریان‌های سیاسی که حکومت‌ها را به دست گرفتند، عدالت محور و اولویت بود و سیاست‌ها بر اساس آن سنجیده می‌شد، امروز خیلی جلوتر بودیم و اختلافات و اختلاف طبقاتی کمتر می‌شد. بنابراین جامعه ما درگیر تبعیض و بی عدالتی است.

از این رو، برخی از تحلیلگران نیز معتقدند نقطه آغاز اصلاحات فرهنگی و بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگ، برقراری عدالت در اقتصاد است و در صورت رفع مشکل بی عدالتی معیشتی، بخش بزرگی از مسیر اصلاح فرهنگی و بازسازی خود به خود دنبال خواهد شد و جامعه با ارزش های اسلامی و انقلابی بیش از گذشته همراه و همدل خواهد شد.

گفته شده است که برخی گمان می کنند کژی ها و انحرافات فرهنگی ناشی از عدم عدالت در عرصه اقتصادی است، این نظر اگر کلی و کلی باشد اشتباه است; زیرا بسیاری از لغزش ها و اشتباهات فرهنگی ناشی از فقر و تبعیض اقتصادی نیست، بلکه حتی می توان گفت که انحرافات فرهنگی در میان طبقات ثروتمند و اشرافی بسیار بیشتر از سایر طبقات اجتماعی است.

اما اگر گفته می شد که مشکلات اقتصادی می تواند زمینه ساز انحراف فرهنگی شود، رابطه علّی معتبر برقرار می شد. از آنجایی که عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف زندگی انسان‌ها بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و تنها از یکدیگر استقلال نسبی دارند، بدیهی است که محدودیت‌های اقتصادی و معیشتی می‌تواند انسان را از ارزش‌های رسمی دوری کند و او را فردی هنجارشکن و ضد اجتماعی کند.

ضمن اینکه بخشی از راه حل در حوزه فرهنگ را باید در حوزه اقتصاد و از طریق برخورد معیشت برای مدیریت ارزش های فرهنگی جستجو کرد.

در لایه پنهان تحلیل اندیشه اقتصادی، این فرض وجود دارد که نقض هنجارهای فرهنگی ناشی از نوعی لجاجت معیشتی و انحراف اقتصادی است و کسانی که به ارزش ها پایبند نیستند، در واقع اعتراض اقتصادی خود را از طریق زبان فرهنگ اما در این تحلیل ها اثری از نفوذ سبک زندگی غربی در جامعه ایرانی دیده نمی شود و توجه نمی شود که بخش هایی از جامعه ایران گرفتار سبک زندگی مدرن شده اند و بازتابی ندارند. برخی از ارزش ها

شاید این افراد نه تنها گرفتار مشکلات اقتصادی هستند، بلکه از نظر سیاسی هم موافق نظام جمهوری اسلامی هستند و به دنبال مخالفت سیاسی نیستند. بلکه مشکل این است که از نظر فرهنگی ارزش های دیگری را در پیش گرفته اند و تا حدودی در خط مقدم مقابله با ارزش های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بوده اند.

بنابراین مشکل را باید در سبک زندگی جستجو کرد و از این زاویه به واقعیت اجتماعی نگریست. تحلیل‌های رقیب نمی‌توانند شکاف‌ها و تناقض‌های فوق‌الذکر را توضیح دهند و اقدامات ناقض هنجار را قابل توجیه کنند.

در عین حال، روشن است که اصلاح و بازسازی انقلابی در ساختار فرهنگ، در شرایط ثبات اقتصادی و گشایش معیشت، بهتر و کاملتر است و از میزان مقاومت و مخالفت می کاهد.

بنابراین باید تمام تلاش خود را برای عبور از تحولات و نوسانات اقتصادی انجام دهیم و از این طریق زمینه بیرونی و زمینه غیرفرهنگی بازسازی فرهنگی را فراهم کنیم.

البته نباید منتظر آینده ای ایده آل بود و تصور کرد که شرایط زندگی باید بسیار مساعد و روان باشد، بلکه باید نسبتاً و در حد و درجه رفاه و امنیت معیشتی به آن نگاه کرد و دردهای فرهنگی را درمان کرد.

مهدی جمشیدی – نویسنده و پژوهشگر

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید