چگونه آمریکایی ها مجاز به جنایات در ایران شدند / مبارزاتی که منجر به لغو کاپیتولاسیون شد

زمان: 16:35
منتشر شده در: 1400/07/21
کد خبر: 1775924

هدف آمریکایی ها از تصویب قانون ظالمانه و غیرانسانی کاپیتولاسیون این بود که شهروندان خود را در کشور ما در انجام هر کاری که می خواهند آزاد بگذارند و دادگاه ها حق دخالت و قضاوت در مورد شهروندان آمریکایی را نداشتند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به گفته صاحب خبر ؛ در روز سه شنبه ، 13 اکتبر 1964 ، لایحه عدالت کنسولی ، معروف به کاپیتولاسیون ، با وجود مخالفت گروه زیادی از مدافعان حقوق بشر ، در جلسه ای پر تنش توسط اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی به تصویب رسید.

منظور از “تسلیم شدن” انعقاد یک معاهده یا قرارداد یا خود معاهده است و اهمیت حقوقی کلی آن قراردادهایی است که صلاحیت کنسولی و حقوق خارجی را به دولت دیگر در محدوده حاکمیت ملی دولت میزبان اعطا می کند.

این مفاد برای اولین بار در سال 1828 توسط پیمان ترکمنستان دولت روسیه تزاری به ایران تحمیل شد. در آن زمان ، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی رسماً از این امتیاز برخوردار بودند. فصول 7 ، 8 و 9 معاهده ترکمنچای ، که به مسائل حقوقی و جنایی شهروندان روسیه در ایران می پردازد ، مهمترین بخش این پیمان بود. زیرا با اعمال این فصول ، رژیم کاپیتولاسیون ها به نفع روس ها برقرار می شود.

اگرچه در سال 1921 ، یک روز قبل از کودتای سیدضیاءالدین طباطبایی ، اتحاد جماهیر شوروی کاپیتولاسیون را به عنوان یک نهاد مستعمره پادشاهان به طور یکجانبه لغو کرد ، اما قرارداد کاپیتولاسیون با پادشاهان 99 ساله بود و رضاخان دستور پایان آن را داد سال صادر شده در سال 1927. با این حال ، آنچه رضاخان در سال 1913 به عنوان پیامی برای لغو تسلیم آغاز کرد ، در زمان پسرش فراموش شد.

قوام السلطنه دعوت آمریکا به ایران را پس از جنگ جهانی دوم و اعطای امتیازات قضایی و حمایتی به آنها آغاز کرد. اولین گروه از سربازان آمریکایی که ماموریت نظامی نامیده می شد ، در دسامبر 1931 ، همزمان با دوران حکومت کاوام السلطنه ، با مصونیت قضایی وارد ایران شدند.

در دوران حکومت سهیلی ، قراردادهای دیگری برای استخدام مشاوران آمریکایی به بهانه اصلاح مدیریت نظامی منعقد شد که هر یک شامل امتیازات ویژه ای برای خانواده ها و بستگان ارتش ایالات متحده بود. اما نقطه اوج این امتیازات به نخست وزیران حسنعلی منصور و اسدولا علم برمی گردد. در آن زمان بود که لایحه کاپیتولاسیون به مجلس شورای ملی ارائه شد. این لایحه در پی همه پرسی انقلاب سفید و تصویب این لایحه توسط انجمن های ایالتی و استانی در پارلمان مطرح شد که هر دو مورد انتقادات گسترده محافل مذهبی امام خمینی (ره) قرار گرفتند.

امام خمینی یک هفته پس از سخنرانی خود علیه تسلیم دستگیر و به ترکیه تبعید شد ، اما این پایان این لایحه نبود و ائتلاف اسلامی به نام محمد بخارا کشته شد.

بدین ترتیب ، مخالفت با قانون تبعیض آمیز کاپیتولاسیون به یکی از محورهای اصلی مبارزات و مطالبات انقلابیون تبدیل شد و سرانجام پس از سال ها مبارزه و چند ماه پس از پیروزی انقلاب ، رسما و در نهایت لغو شد.

در بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران آمده است: به پیشنهاد کابینه وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی ، قانون در تاریخ 23/2/58.

تسلیم شدن ؛ حق از ایران گرفته شد

خدابخش قربانپور دشتکی ، پژوهشگر تاریخ پهلوی و نویسنده کتاب ، در این رابطه گفت: تسلیم در واقع حق قضاوت کنسولی است که در سال 1815 توسط کنگره وین به تصویب رسید. در واقع ، این اتفاق در اوایل قرن 19 رخ داد و در اروپا توافق شد که اگر یک ایالت به دولت دیگر حق تسلیم شدن می دهد ، دولت دیگر نیز همان حق را به دولت دیگر می دهد.

وی افزود: متأسفانه در کشور ما و به ویژه در دوره دوم پهلوی پس از جنگ جهانی دوم و کودتای 28 مرداد ، آمریکا از نظر سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی کشور ما را اداره کرد. آمریکایی ها خواستار تصویب کاپیتولاسیون شدند تا شهروندان کشور ما در انجام هر کاری که می خواهند آزاد باشند و دادگاه ها حق دخالت یا تعقیب شهروندان آمریکایی را نداشته باشند.

دشتکی گفت: پس از شکست انجمن های ایالتی و استانی ، در اواخر سال 1342 و اوایل سال 1343 موضوع کاپیتولاسیون در کشور مطرح و تصویب شد. با توجه به پیشینه ای که در حوزه های مذهبی و ملی داشتیم ، این موضوع برای کشور ما ضایعه جدی تلقی شد و به همین دلیل بسیاری از افراد ، به ویژه امام راحل ، در برابر این موضوع موضع گیری کردند و بر اساس موضع گیری بود بازداشت و تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس تبعید به پاریس.

نمایندگان مردم علیه مردم!

این پژوهشگر تاریخ مدرن تصریح کرد: مجموعه مسائلی که در این دوره مطرح شد ، در واقع خلاف تمام جنبه های مذهبی ، فرهنگی و جنسی بود. در واقع این حقی بود که آمریکایی ها از ما گرفتند و تفسیرهای متفاوتی از آن وجود دارد. به عنوان مثال ، اگر یک آمریکایی به شخص اول کشور توهین کرده باشد ، اگر اموال خود را تصرف کرده باشد ، کسی را بکشد یا در حوزه اجتماعی و سیاسی اتفاقی افتاده و آمریکایی است ، کشور ما و مقامات ما به نمایندگی از دادگاه هیچ چیز نیستند. آنها حق ندارند از این شهروند شکایت کنند.

وی ادامه داد: بر اساس استدلال هایی که مطرح کردند مبنی بر اینکه در کشور خود محاکمه می شوند ، اینطور نبود. این حق وحشیگری تا پایان رژیم پهلوی وجود داشت. این موضوع به موضوع اصلی تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه تبدیل شده است. جالب اینکه این موضوع در آن زمان در مجلس نیز تصویب شد!

مبنای مخالفت با تسلیم ، خود امام خمینی بود

دشتکی گفت: آنها به محض اینکه امام خمینی طی سخنانی مخالفت خود را با موضوع کاپیتولاسیون اعلام کردند ، دستگیر شدند. وی به مدت کوتاهی به تهران منتقل و سپس به ترکیه تبعید شد. البته در این مورد اعتراضات متعددی وجود داشت ، اما اساس کار با خود حضرت امام خمینی (ره) بود که در مدرسه و حوزه علمیه فیضیه کوم سخنرانی کرد و موضع خود را اعلام کرد و مخالفت خود را علنی با این موضوع اعلام کرد. اصلی ترین مسئله ای که منجر به تبعید امام خمینی شد مخالفت با کاپیتولاسیون بود.

وی افزود: همانطور که می دانید در عهدنامه ترکمن ها ما در اوایل دوره قاجار و در دوران حکومت فتحعلی شاه دو دوره جنگ با روسیه داشتیم. جنگ اول منجر به پیمان گلستان و جنگ دوم منجر به پیمان ترکمنچای شد. البته ما در ترکیه ترکمنچای حق تسلیم شدن را به روسیه دادیم ، اما نحوه ارائه آمریکایی ها در کشور ما در دوران پهلوی دوم به هیچ وجه اینطور نبود.

نویسنده می گوید: “واقعیت این است که پس از پیمان ترکمنچای ، روس ها توجه زیادی به کاپیتولاسیون نداشتند و ما این حق را به هیچ کشوری ندادیم تا سال 1343 ، هنگامی که این حق توسط آمریکایی ها به شخص اول داده شد. مقاومت از نخبگان ، به ویژه روحانیون ، و در رأس امام علیه آمریکایی ها و علیه دولت پهلوی دوم.

ترور منصور اعتراض به تسلیم بود

وی اظهار داشت: کنگره که در وین در سال 1815 تشکیل شد ، مرزهایی را برای اروپا و سایر مسائل تعیین کرد. موضوع صلاحیت کنسولی مطرح شده است ، اما دو طرفه است. اگر بخواهیم چنین حقی را به کشوری مانند روسیه بدهیم ، روسیه آن را پس می دهد. متأسفانه این مسئله در دوران پهلوی دوم یک طرفه بود و آمریکایی ها در مورد کاپیتولاسیون یا امتیاز دادن به کشور ما بحثی نکردند.

دشتکی گفت: “آمریکایی ها همه جنبه ها را به نفع خود مصادره کردند و ما هیچ حقی نداشتیم.” در واقع ، این حقی بود که از زمان شروع بحث های استعماری و از زمان قاجار ، با تأیید پارلمان در عمل به آمریکایی ها اعطا شد و این بدیهی بود. بسیاری از مواردی که آمریکایی ها در این مورد به ایران تحمیل کردند در کنگره وین مطرح نشد. ایالات متحده هر کاری که بخواهد از نظر فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی تسلیم شود انجام داده است و شما می دانید که این امر منجر به ترور آقای حسنعلی منصور ، نخست وزیر ، توسط فداییان اسلام شده است.
زیرا در واقع ، نخست وزیر تلاش های زیادی برای تصویب کاپیتولاسیون کرد.

توجه بیش از حد به فرهنگ کهن هویت دینی ملت ایران را مخدوش می کند

وی گفت: دولتهای اول و دوم پهلوی از زمان روی کار آمدن رضاشاه و استقرار خاندان پهلوی به دنبال احیای هویت گذشته بودند! که عملاً بازگشت به ایران باستان است. ایرانیان دو هویت دارند ؛ یکی از آنها هویت دینی مبتنی بر اسلام و مذهب شیعه است. هویت دیگر هویت ملی است که در واقع در زمینه مسائل فرهنگی و سیاسی است.

این مورخ بیان می کند: در دوره پهلوی یکی از مواردی که منجر به به حاشیه راندن هویت دینی ما شد توجه بیش از حد به فرهنگ ایران باستان بود. به همین دلیل ، شهید مطهری در راستای این مسائل کتاب «خدمات متقابل بین ایران و اسلام» را نوشته است و معتقد است که “اسلام گرایی” و “ایرانیسم” دو بال هستند؛ هر بار که یکی را می گرفتیم و دیگری را رها می کردیم ، باختیم.

دشتکی خاطرنشان کرد: در دوره پهلوی دوم ، به ویژه پس از شروع جنگهای اعراب و اسرائیل و افزایش و افزایش قیمت نفت ، و پول و درآمد زیادی به کشور ما وارد شد ، دولت به بحث و گفتگو پرداخت. و این مسئله در عمل در تقابل با مسئله اسلام و تشیع است.

پهلوی به دنبال حذف یکی از مهمترین جنبه های جامعه ایران ، یعنی تشیع است

وی افزود: تحت هر شرایطی در این دوره و به ویژه معدود امکانات موجود ، هزینه های بسیار بزرگ و بیهوده ای برای برگزاری این جشن ها متحمل شد. در واقع ، اسراف هایی وجود داشت که اگر بخواهیم آنها را با اعداد امروز مقایسه کنیم ، اعداد خیره کننده خواهد بود. به همین دلیل ، آنها سعی کرده اند یکی از مهمترین جنبه های هویت جامعه ایرانی را تحت عنوان تشیع حذف کنند.

دشتکی گفت: کشورهای مختلف به این جشن های 2500 ساله دعوت شده اند و اسراف زیادی اتفاق افتاده است. تمام ایده برای آنها این بود که بحث های ملی را مطرح کنند و بحث های مذهبی و عناصر تشیع را به حاشیه ببرند. این موضوع با اعتراضات فراوان جامعه معنوی ، اعضا و گروه های سیاسی همراه شد و آنها هیچ نتیجه ای نداشتند و فقط پیامدهای مالی برای جامعه ما به دنبال داشتند.

انتهای پیام /

دیدگاهتان را بنویسید