در حال حاضر تمام قدرت در دست یک جناح است

در حال حاضر تمام قدرت در دست یک جناح است

یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: در حال حاضر تمام قدرت در دست یک جناح است و به منتقدان فضا نمی دهند، برای کسب قدرت بیشتر با هم رقابت می کنند، آن وقت وزن کشی نیروهای مستقر در هسته مرکزی قدرت می تواند متفاوت ایجاد کند. شرایط و انتخابات آن دوره برای آنها رقابتی تلقی می شود.

محمد نعیمی پور، فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که در شرایط کنونی چقدر لازم است بزرگان و دلسوزان نظام جمعی جمع شوند و برای برون رفت از شرایط فعلی راهکار ارائه دهند و بتوانند برای آینده برنامه ریزی کنند. وی بیان کرد: دولت و منتقدانش نسبت به شرایط کنونی کشور و نتیجه شرایط کنونی و انتخابات 1402 دیدگاه های متفاوتی دارند، شاید اولین قدم این باشد که آیا اصلاً این دیدگاه ها با هم تداخل دارند؟

بخش‌هایی از گفت‌وگوی نعیمی‌پور را در ادامه می‌خوانید:

مقامات ممکن است دور هم بنشینند و نیازی به تبادل نظر با دیگران نبینند. سپس؛ همان کاری که در سال 1400 اتفاق افتاد در سال 1402 نیز به همین ترتیب انجام می شود. یعنی شرط مسابقه نیست. مردم معتقد به جمهوری اسلامی نظام جمهوری را تعریف خواهند کرد.

تامین مصلحت کشور یا نظام موضوعی است که به مسئولان کشور مربوط می شود و مصلحت امور به عهده مسئولان نظام است. اما اگر آقای صلاح ببیند که منتقدان (مثلاً اصلاح طلبان) هم باید نظر داشته باشند و در این موضوع مشارکت داشته باشند، می توانیم جلسه بگذاریم، در مورد نقاط مشترک بحث و تبادل نظر کنیم و به توافقی حتی حداقلی برسیم.

حداقل نقطه اشتراک مسئولان و منتقدان حفظ نظام جمهوری اسلامی است و در گفت وگو به دنبال حداقل شرایط مساعد برای حفظ و ارتقای نظام جمهوری اسلامی خواهند بود. این نوع مذاکره قوانین خاص خود را دارد. مثلاً کسانی که نسبت به یکدیگر سوء ظن یا نفرت دارند نمی توانند برای این ملاقات و بحث به نتایج مطلوبی دست یابند.

در حال حاضر تمام قدرت در دست یک جناح است و جای منتقدان را نمی دهند، برای بدست آوردن قدرت بیشتر با هم رقابت می کنند، آن وقت وزن کشی نیروهای مستقر در هسته مرکزی قدرت می تواند شرایط متفاوتی را ایجاد کند و بعد. انتخابات برای آنها رقابتی تلقی خواهد شد. اما بخش بزرگی از مردم و شخصیت‌های سیاسی و عمومی رقابت انتخاباتی را رها می‌کنند و در واقع تماشاچی انتخابات می‌شوند.

از آنجایی که هیچ نقطه تماسی بین نظام و براندازان نظام وجود ندارد، لذا هیچ دیدار و گفتگویی صورت نخواهد گرفت. یکی تاکید می کند که نظام جمهوری اسلامی بماند و دیگری می خواهد نظام جمهوری اسلامی از صحنه محو شود. آنچه اکنون در صحنه سیاسی کشور به چشم می خورد این است که اصلاح طلبان بارها تاکید می کنند که رفراندوم باید از روند انتخابات حذف شود و بایدها و نبایدهایی را بیان می کنند که دولتمردان فعلی اینها را پذیرفته اند و نپذیرفته اند. و جاده را بسته ببین

برخی روش خود را راه درست تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران می دانند و طرف دیگر این شیوه حکومت داری را مغایر و مضر برای جمهوری اسلامی می دانند. در واقع اگر طرفین به هیچ وجه شیوه مدیریت دیگری را نپذیرند، ملاقات و تبادل نظر پیش بینی نمی شود.

اصلاح طلبی که اصرار دارد مواضع اصلاح طلبانه اش خدشه دار نشود و هیچکس مواضع او را زیر سوال نبرد و یا اینکه در فضای مجازی مورد تشویق یا هو شدن اوست، نمی تواند در جلسه مشترک با مسئولان نظام شرکت کند. و دستیابی به نتایج زیرا حل مسائل سخت و پیچیده کشور برای او اولویت ندارد.

این در واقع این واقعیت است که من روی مواضع خودم پافشاری می کنم و فکر می کنم فقط همین موقعیت ها می تواند کار را جلو ببرد و اصلاً از دست نمی دهم. آن طرف هم می گوید من اینگونه کشور را اداره می کنم و اتفاقاتی که افتاد و فضایی که در مسائل اجتماعی ایجاد شد و این درگیری ها و اعتراضاتی که پیش آمد تاثیری بر من ندارد و مسلط پیش می روم. قطعا با این رویکرد جلسه ای محقق نمی شود و اتفاقی نمی افتد.

بنابراین اگر تمایل طرفین وجود داشته باشد که یکدیگر را حداقل برای انجام این کارها به رسمیت بشناسند و توافق و تعامل صورت گیرد، می توان در مورد انتخابات آینده صحبت کرد و اینکه در یک کشور چه وضعیت مطلوبی می تواند داشته باشد. جمهوری اسلامی را تشکیل دهند و از این طریق به توافق و تعامل بپردازند.

اگر تا اینجا بیاییم فواید خوبی دارد. اما وقتی طرفین اصلاً همدیگر را نمی شناسند، فرض کنید دور هم جمع می شوند، در نهایت لحظات تلخی را سپری می کنند و ممکن است حرف های نامناسب و بدتر از قبل به یکدیگر بگویند و این ملاقات ها شرایط را بدتر می کند و مفید نیست. .

بنابراین هنوز واقعاً به ذهن من خطور نکرده است که آیا طرفین حاضرند در موقعیتی برای حل مشکلات با یکدیگر صحبت کنند. به نظر می رسد که این شرایط هنوز وجود ندارد. در ادبیات اصلاح طلبان چیزی وجود ندارد که ناظر بیرونی بداند که طرف مقابل را می شناسد.

چون همیشه می گویند چه باید کرد و چه نباید کرد و نصیحت می کنند و همچنان نگران این هستند که چه خواهد شد. می خواهند اگر حرف بزنند وجهه شان در رسانه ها بالا بیاید تا کسی به آنها نگوید سازش کرده اید و با این مواضع نمی توانید بنشینید و درباره انتخابات 1402 صحبت کنید.

آن طرف اصولاً می گوید شما اصلا عدد نیستید و حرف شما خریدار ندارد و من چرا شما را حساب کنم؟ مردم هم آمدند با این همه تهمت و شوخی که می گفتند در جشن بیست و دوم باخمن آمده است، چرا باید ما را نصیحت کنید؟ به همین دلیل، فکر نمی‌کنم جایی برای گفتگوی دلسوزانه وجود داشته باشد.

من حتی نمی دانم که آیا فردی بخواهد از طرف طرفین صحبت کند بدون اینکه متهم به سازش یا سازش شود و آبرویش خدشه دار نشود. بنابراین به نظر می رسد هنوز زمینه برای نشستن احزاب و انتخاب روشی متفاوت از سال های گذشته برای انتخابات پیش رو فراهم نیست.

کسانی که با قبول حداقل ها در اشتراک امتیاز، با توجه به عملکرد این دوره، در کنار گفتگو خواهند بود. به نظر من در بین کارکنان حاضر نظام کسانی هستند که این روش ها و جلسات را دوست دارند.

از طرفی به چند موضوع بستگی دارد. من فکر می کنم افرادی مانند آقایان ناطق نوری و خاتمی که همیشه و دلسوزانه بر حفظ و مراقبت از نظام جمهوری اسلامی تاکید دارند، می توانند در این راه گام بردارند.
شاید افراد دیگری که معمولاً در پشت صحنه حضور دارند و به ندرت جلو می آیند، از جمله کسانی باشند که این جلسات را به پایان می رساند. اما به صراحت می توانم بگویم کسانی که معتقد به تداوم نظام جمهوری اسلامی هستند و کسانی که از تصمیمات نظام بی تأثیر نیستند می توانند زمینه را فراهم کنند.

نگاه جامعه به مسئولان و کارگزاران تصمیم گیرنده است که چه تأثیراتی در فراز و نشیب امور کشور دارند. آنچه امروز مردم می بینند نبرد مستمر عده ای است که خود را دلسوز می دانند و می خواهند از جمهوری اسلامی پاسداری کنند و برخی دیگر.

برخی از کسانی که در شرف اداره کشور هستند، به نظر می رسد فقط به حامیان خود اهمیت می دهند و شاید دیدگاه آنها جامع نباشد و همه مردم را شامل نمی شود، بلکه فقط بخشی از مردم را شامل می شود. بنابراین این سوال برمی گردد که چگونه از بالا با آن برخورد می شود و چه تاثیری بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور می گذارد.

اگر بازتاب مثبت باشد، مردم برای اعتماد به متولیان کشور مشکل ندارند، می خواهند کارها بهتر مدیریت شود. اما وقتی می بینند هرکس کار خودش را می کند و حرف خودش را می زند، اعتماد هم سلب می شود. بنابراین باید از بالا نشانه ها و نبض در جامعه بیاید و گفت اینها بنشینند و برای کشور و مردم و حل مشکلات با هم مشورت کنند و فکر کنند. اینطور نیست که از بالا با هم بحث کنند، بلکه از پایین بگویند که ما هم همینطور اعتقاد داریم، این ممکن نیست.

دیدگاهتان را بنویسید